eitaa logo
مروج توحید
6.8هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
432 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5798546036779648816.mp3
1.93M
در محضر از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و یکم تفسیر منطق الطیر
4_5796448533666072832.mp3
4.5M
ناله روح تو ! آن شب صدای روحم را شنیدم. پیچیده شده بودم توی خودم، روحم داشت در درون گریه می‌کرد. صداش اما در نمی آمد. روح آدم که گریه می کند کسی صدای او را نمی شنود که بیاید دلداری بدهد یا که نوازشی کند. تو در بیرون حرف می زنی، کار می کنی، حتی می خندی و روح تو در درون دارد زجه می زند. کسانی هستند اما که صدای زجه روح تو را می شنوند. صدای زجه روح تو را از درون قبر می شنوند، اگر هنوز زنده باشد و رمقی داشته باشد برای زجه زدن. ناله ای که گفت به فریادم برس و من را نجات بده، آن روح الله، آن نور الله، آن وجه الله که دفن شده است اگر هنوز زنده باشد و رمقی مانده باشد. رستاخیز تو برپا می شود و تو دیگر یک چیز دیگری می شوی. همان که گفت تو را یک چیز دیگری می کند ! وقتی خودت را در یک خود جدید یافتی، وقتی خودت را در یک خود روحانی دیدی، وقتی که خودت را در یک خود نورانی دیدی بدان که رستاخیز تو به پا شده است. تو دیگر راست خیز شدی ! اکنون تو چیز دیگری شده ای. اینک تو انسان شدی. عاشق شده ایی ای دل سودات مبارک باد ! از جا و مکان رستی ، آن جات مبارک باد ! 🆔 @moravej_tohid
4_5798812092823767120.mp3
3.67M
... ۲ خُلق هست ، یکی مروت و یکی فتوت ، مروت اینست که هر چه را برای خود نمیپسندد برای دیگران هم نپسندد ، من خوشم نمایید مردم از من غیبت کنند ، من هم از کسی غیبت نکنم ، من خوشم نمیاید مردم به من ظلم بکنند ، من هم به کسی ظلم نکنم ... هر چه را برای خودم نمیپسندم ، برای دیگران هم نپسندم ، این مروت هست ، این مروت خودش یک جامعیتی دارد ، اگر کسی به این اخلاق برسد ، به اوج اخلاق رسیده است ، اما بالاتر از مقام مروت ، مقام فتوت هست ، مقام فتوت را در اصطلاح اخلاق و یا در اصطلاح قرآن ، ایثار میگویند ، ایثار یعنی ترجیح دادن ، یعنی برگزیدن ، برگزیدن دیگران بر خودم ، ولو اینکه خودم محتاجم ، خودم گرفتارم ... برگرفته از جلسه ۸۵ مثنوی @moravej_tohid
4_6010247113693201969.mp3
6.5M
🎙 جلسه هشتاد و هفتم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
4_5985419561317434565.mp3
4.19M
...تا زمانی که تمامی نشانه ها و آثار بت پرستی انسان از وجودش پاک نشود ، به عالَم نور راهش نمیدهند ، مگر ما بت پرستیم ؟ بله ، ما دنیایمان را میپرستیم ، ما پولمان را میپرستیم ، هر چه را که رب خودت بدانی ( غیر از خدا ) ، یعنی همین که انسان معتقد هست که اگر به مغازه نروم از کجا بخورم ( این بت پرستی هست ، گوساله پرستی هست ) ، همین که انسان میگوید اگر به اداره نروم از کجا بخورم ، اگر حقوق من قطع... ...منتها چیزی که هست در طی این سفر( همانطور که در آن سفر از ظاهر به ظاهر ، یعنی جسممان از اینجا به کعبه میرود )همانطور که در آنجا یک کاروانسالار میخواییم ، در این سیر باطنی هم یعنی ... که باید حضرت مرتضی علی " علیه السلام " مولا امیرالمؤمنین و یا یکی از مراتب وجودی ایشان که اینها را اولیاء علویون( اولیاء مهدویون )در زمان ما وجود مقدس امام زمان " علیه السلام " و اولیایی که تحت قبای ایشان ... اولیایی که در تحت کساء ایشان قرار ... ...در این سفر هم چاره ای نیست جز اینکه نبی ای و یا ولی ای دست انسان را بگیرد " چون اولیاء هستند که... برگرفته از جلسات مقامات_انسان @moravej_tohid
... تا زمانی که تمامی نشانه ها و آثار بت پرستی انسان از وجود او پاک نشود به عالم نور راهش نمیدهند . مگر با بت پرستیم ؟ بله ما دنیایمان را میپرستیم ، ما پولمان را میپرستیم ، هر چه را که ...
4_5803044452381493682.mp3
5.59M
... شما بیا بشر حافی یک ساعت پیش را با الان مقایسه اش بکن ، یعنی هر کس او را ببیند ، نمیشناسد ( تدریجی که نبوده ) ، در یک آن بوده ... یکساعت پیش اگر کسی میامده خانه بشر حافی میدید که بر سر سفره شراب نشسته است ( رقص و آواز و ... ) ، الان که آمده است میبیند ، ای بابا بر سر سجاده نشسته است ، اشک میریزد " چه خبر هست " ... به نظر شما طی این فاصله " این مرحله " از سر بساط شراب " در رقص و آواز " تا اینجا چقدر راه هست ؟ بی نهایت راه هست ( هزاران سال راه هست ) ، چطور میشود که زمان درنوردیده میشود ! زمان کوچک میشود ، همه این میلیون ها ، میلیون ها سال " یک فاصله از زمین تا آسمان " چنان درهم نوردیده میشود که تبدیل به ۲ ثانیه ... ... برگرداندن قلب خیلی کار هست آقا ( خیلی کار هست ) ... ... قلب انسان به دنیا جوش خورده است ، تمام آلودگیهای دنیا ، محبت مغازمان ، محبت پولمان ، محبت چِه و چِه ، همه اینها چنان سخت ... ... چه قدرتی میخواهد که این قلب را به طرف خدا برگرداندش و همه این زنگارها را بریزد و صافش کند ، این از عهده بشر خارج هست آقا ، این معجزه هست ... برگرفته از جلسه ۸۶ مثنوی @moravej_tohid
4_5886216300795004939.mp3
12.12M
... عشق از اول سرکش و خونی بود ... ... در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود ... ... انسان سالک در اول باید از فرعون نَفْسش خلاص بشود ( به مدد یک انسان کامل ) ... ... این وادی ، وادی هست که هر کسی از این وادی جان سالم به در نمیبرد ( اینجا مرحله دوم هست ) که شدتها و مصیبتها ... ... وقتی که انسان میرود پیش خدا مینشیند ، خدا میگوید حالا که آمدی اینجا ، یک چیز از تو میپرسم ، یک نامه دارم ، همین نامه را بردار و بخوان و بعد ... برگرفته از جلسه ۷ زبدة_الاسرار @moravej_tohid
هوالحکیم ☆جمال در پسِ جلال☆ ... در هر مرتبه ای که سالک میخواهد یک پله بالاتر برود ، اول با جلال از او پذیرایی میکنند ، یعنی این یک صاحبخانه ای هست که اول با عصبانیت و وحشت و اینها از آدم ... و بعد یک مهمان میگوید که عطایش را به لقایش بخشیدم ، نمیخواهم ... اما نمیدانند که اگر مقاومت بکنند ، در پس این جلال ، چه جمالی خواهد بود ، چه لطفی خواهد بود ، چه احسانی خواهد بود ، عمداً این صاحبخانه ابتدا با جلال از انسان پذیرایی میکند ... انسان در هر جایی یک مصیبتی بر او وارد شد ، بداند که او را به یک مقام بالاتر برده اند ، میخواهند ببینند که او چطور ... مثلاً با صبر و رضا و توکل و تسلیم و تفویض مقابله میکند و یا اینکه خیر ، با اعتراض و اینکه چرا اینطور شد و ..‌. یعنی اینها علامت هست ( این مصبیت ها علامت ترفیع درجه هست ) ... اگر در اینجا بگوید که راضی هستم ، هر چه خداوند بخواهد ( برایم فرقی نمیکند و ... ) ، بعد اینجاست که جمال چهره اش را باز میکند . ممکن هست که در اینجا خیلی برای انسان معلوم نشود ، اما در قیامت این مقام ها را ... یعنی مثل اینکه در یک آسانسور قرار گرفته ایم و این آسانسور هِی طبقه ها را بالا میرود و ما نمی دانیم طبقه چندم هست ، بعد حالا یا در این دنیا برای انسان منکشف میشود و یا اگر در این دنیا منکشف نشد ، در آخرت در این آسانسور باز میشود ، بعد انسان میبیند که : چقدر بالا آمده است ، بعضی ها متوقف بوده اند ، بعضی ها هم پایین حرکت کرده اند ... برگرفته از جلسه ۶۱ منطق_الطیر @moravej_tohid
4_5803044452381493700.mp3
8.02M
... اینها کریم هستند ، اینها در خانه شان را باز کرده اند و ندا در داده اند که مردم بیایید ... اما بحث اینست که چند نفر را عاشقانه خودش طلب کرده ، خودش دوست دارد که بیاید و اگر این عاشق به درگاه او نرود ، امام منتظرش هست که چرا نیامد ؟ چه شد که نیامد ؟ ... امام اینطور تو را بخواند . هر که به زیارت امام رضا میرود ، امام او را خوانده است ( ما عقیده داریم ، این اعتقاد ما هست که هر کس به زیارت امام رضا میرود ، امام رضا او را خوانده است ، دعوت کرده است ) اما یک کاری کن ، یکطور دیگر برایت دعوتنامه بفرستد ، گاهی وقت ها یک نفر یک عده ای را دعوت میکند ( مثلاً ساعت ۶ تا ۸ به صرف شام تشریف بیاورید ) ، اما بعضی ها را در گوششان هم میگوید که ساعت ۸ که مهمان ها رفتند تو بمان " مجلس خصوصی میشود " ، مجلس خاص میشود ( این را دیگر در گوشش میگوید ) ... ... یک کاری کن امام رضا ، این بزرگان ، یک دعوت خاص از تو بکنند ، خودت میفهمی ( اگر دعوت خاص شدی ، خودت میفهمی ) ... یک کم قلبت را باز کن ، خیلی از پیام های اینها ... ... یک کاری کن امام رضا دلش برایت تنگ بشود ... برگرفته از جلسه ۸۷ مثنوی @moravej_tohid
4_5800711920067545174.mp3
2.04M
در محضر رسول اکرم (ص): نَوْمُ العَالِمِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الجَاهِلِ 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و یکم تفسیر منطق الطیر
4_5807646174831707966.mp3
2.48M
در محضر آب دریا مرده را بر سر نهد ور بود زنده ز دریا کی رهد چون بمردی تو ز اوصاف بشر بحر اسرارت نهد بر فرق سر 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و یکم تفسیر منطق الطیر
4_5785405824855705716.mp3
12.38M
🎙 جلسه شصت و دوم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
4_5807509672181107259.mp3
28.79M
🎙 جلسه هشتاد و دوم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
4_5809656185166497706.mp3
1.29M
در محضر یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و یکم تفسیر منطق الطیر
4_5810114105989662534.mp3
29.22M
🎙 جلسه نود و یکم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
4_5785405824855705717.mp3
14.89M
🎙 جلسه شصت و سوم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
4_5789381525757757412.mp3
22.46M
🎙 جلسه یازدهم بقره ۴ و ۵: وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
هوالحکیم مقامات امام جواد علیه السلام ☆شرح اسم جواد ... منتها این یک جنبه اش که اینها را بنویسیم و یک جنبه دیگرش هم اینست که ببینیم که میسر میشود که چاپ بکنیم یا نه ( چون نوشته جات خیلی داریم ، منتها مثل صاحبشان بدبخت گوشه خانه دارند خاک میخورند ) . در مورد حضرت امام جواد " علیه السلام " ، بحثی که امشب میخواهیم خدمتتان ارائه بدهیم " اسم جواد " هست . اسم هایی که روی ائمه اطهار گذاشته میشود و یا بر روی انبیاء گذاشته میشود ، این اسم ها مثل اسم هایی که ماها بر روی یکدیگر میگذاریم نیست ، مثلاً حسن ، حسین ، علی و ... این اسم ها بر روی یکدیگر میگذاریم ، اینها اینطور نیست ، ماها فقط بر روی زیبایی توجه داریم که اسم برای ما زیبا باشد ... چه بسا که اسم شخص را جواد گذاشته ایم ، اما بخیل هست ( جواد ، یعنی بخشنده ) ، چه بسا خود آن شخص بخیل هست ، چه بسا اسم کسی را کاظم میگذارند ، اما او بداخلاق و عصبانی هست ( کاظم یعنی فرو خورنده خشم ) اسم با خود شخص و حالات و خصوصیاتش تناسب ندارد ، عرض کردم ما بیشتر به زیبایی اسم توجه میکنیم ، به مسما و خود آن شخص کاری نداریم . اما نام هایی را که برای ائمه اطهار و انبیاء اختیار شده " انتخاب شده " اینها از بطن وجودشان حکایت میکند " اینها از سِرِّ وجود اینها حکایت میکند " . در روایاتی در بهار علامه مجلسی نقل کرده است ، در کتاب تاریخ الزهرا در مورد حضرت فاطمه زهرا ، در آنجا نام هایی را که حضرت فاطمه زهرا دارد ، میفرماید که نام های مادر ما عندالله ( فاطمه ، زهرا ، محدثه ، هانیه ، راضیه ، مرضیه و امثال اینها ) هست . میفرماید نام های مادر ما عندالله هست ( اینش مهم هست ) ، در نزد خدا . ما در همین عالَم خودمان نام داریم و لقب داریم ، نام همین هست که بروی همدیگر میگذاریم ( حسن ، حسین ، علی ، تقی ، نقی ... ) ، یکسری لقب هم داریم ، لقب چیزی هست که کسی به او معروف میشود ( غیر از نام خانوادگی ) ، یک خصوصیتی که آدم ها به آن معروف میشوند ، مثلاً شما میبینید که حاتم به جود معروف شده است " به بخشش " ، یعنی اینقدر که جود و بخشش میکرد ، میگویمش جواد ، یعنی دارای جود " دارای بخشش " ، این لقب حاتم هست ، یعنی حاتم به این نام در بین مردم معروف شده است و یا مثلاً به رستم شجاع میگوئیم ، این لقب رستم هست ، یعنی این صفت خیلی در او بروز دارد " ظهور دارد " ، لذا ما رستم را به عنوان شجاع میشناسیم . لقب غیر از نام خانوادگی هست ، لقب آن خصوصیتی هست که یک شخص به آن خصوصیت در میان جامعه معروف میشود ( شناخته میشود ) . لذا مثلاً مردم یکی را بخیل میگویند ، یکی را ترسو میگویند ، یکی را شجاع میگویند ... چه بسا به آن معروف میشود ، باید حتماً دنبال اسمش بیاوری تا مردم بشناسندش . بنابراین ما در بین خودمان یک القابی داریم و هر کسی به یک صفتی شناخته میشود . اما ما عندالله هم یک القابی داریم ، یک نام هایی داریم ، یک لقب هایی داریم که در نزد خدا این لقب ها هست ، مثلاً فرض بفرمائید لقبی که پیامبر در نزد خداوند دارد مثلاً " رحمت للعالمین " هست ... پیامبر به این اسم در نزد خدا معروف هست و یا مثلاً شیطان در نزد خدا لقبش مضل هست ، یعنی گمراه کننده و یا فرعون در نزد خدا اسمش متکبر هست و یا مثلاً میفرماید که " و کان من الصالحین " ، یک پیغمبر را میاورد و میفرماید " و کان من الصالحین " ، یعنی او در نزد خدا به صالح معروف هست و یا مثلا " و کان من الصدقین " ، یعنی او در نزد خدا به صادق معروف هست و یا در مورد شیطان میفرماید " و کان من الکافرین " ، از کافرین بود ، یعنی شیطان در نزد خدا لقبش کافر هست . اینست که هر موجودی همانطور که در بین مردم یک لقبی دارد ، عندالله هم یک لقبی دارد . اینست که حضرت امام صادق " علیه السلام " میفرماید که نام های مادر ما عندالله اینست ( فاطمه ، صدیقه ، طاهره ، مرضیه و ... هست) ، عندالله بودنش را امام بر روی اینجهت میگوید ، نه عندالناس . پس بنابراین اینست که به نام هایی که بر روی این بزرگواران گذاشته میشود باید توجه کرد ، لذا علی " علیه السلام " که علی میگویند ، این را باید دقت بکنیم که در حدیث حدوث الاسماء که مرحوم کلینی در کافی نقل کرده است که مثلاً اسماء الله چطوری پدید میایند که در آنجا میفرمایند که اول مقام احدیت هست که خداوند در آنجا هیچ اسمی ندارد " هیچ رسمی ندارد " ، خداوند در مقام احدیت نه اسمی دارد ، نه وصفی دارد ، مطلق هست ، وجود مطلق هست ، وجود خالص هست ، صرف الوجود هست و ... این مرتبه احدیت یک ظهوری میکند و اسم الله از آن ظهور میکند ، الله که همان وجود الاهی هست در حالی که جامع همه اسماء هست ، بعد این الله دوتا تجلی میکند " تبارک " و " تعالی " ، دوتا اسم از الله منشق میشوند " اشتقاق پیدا میکنند " ، اسم تبارک و تعالی . تبارک منشاء میشود برای همه اسم های جمالی مثل ... @moravej_tohid ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️ این مرتبه احدیت یک ظهوری میکند و اسم الله از آن ظهور میکند ، الله که همان وجود الاهی هست در حالی که جامع همه اسماء هست ، بعد این الله دوتا تجلی میکند " تبارک " و " تعالی " ، دوتا اسم از الله منشق میشوند " اشتقاق پیدا میکنند " ، اسم تبارک و تعالی . تبارک منشاء میشود برای همه اسم های جمالی مثل " رحمان و رحیم و ودود و لطیف و سلام و مؤمن و ... ) و تعالی منشاء میشود برای همه اسماء جلالی ، بنابراین تعالی یعنی آن ذاتی که دارای علو هست ، دارای قدرت هست ، دارای هیمنه هست " قهر هست " ، دارای یک حالت برتری و تفوق هست ، بر همه علو دارد ، همه موجودات را مقهور خودش میکند ، عزیز هست ، همه را در ید قدرت خودش دارد و همه ... همه گردن ها در مقابل او به زیر افکنده شده است ، همه وجوه " صورت ها " پیشانی ها در مقابل او بر خاک هست ، هیچ کس در مقابل خدا نمیتواند اظهار قدرت و ... علی از این تعالی نشأت گرفته هست ، یعنی علی مظهر آن علو خداست ، علی مظهر آن تعالای تعالی بودن خداست ، علی مظهر آن بُعدی از وجود خداست که همه موجودات را خاضع کرده است . بنابراین در قیامت همین هست که میفرماید که " وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّوم " ، همه خاضعند ، همه سرها به زیر افکنده شده است ، "  لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار " مُلک امروز مال کیست ؟ در قیامت وقتی برپا میشود ، مُلک مال کیست ؟ مُلک مال الله هست که واحد و قهار هست ، همه را مقهور خودش کرده است ، به طوری که " فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا " هیچکس جرأت نمیکند حرف بزند ، هر کس حرف میزند " زیر زبانی حرف میزند " نجوا ، آهسته با رفیقش حرف میزند ( مثلاً مثل یک آدم بزرگ که وقتی یک نفر مقابلش قرار میگیرد ) و با رفیقش میخواهد حرف بزند ، آهسته و درگوشی حرف میزند ، آن علوش ، آن هیمنه اش اجازه نمیدهد که بخواهد بلند حرف بزند . لذا علی وقتی به او میگویند ، علی یعنی مظهر علو خدا ، مظهر آن قهر خدا ، مظهر عزت خدا و علی کسی هست که علو خدا در او یک تجلی تام پیدا کرده و همه موجودات عالَم در مقابل آن روح علی خاضع هستند . البته شما نفرمائید که پس چرا خیلی ها در مقابل علی ایستادند ؟ بُعد باطنی اش هست ، بُعد قیامتی اش هست ، یعنی وقتی که صحنه قیامت بر پا بشود و باطن ها آشکار بشود ، خواهیم دید که همه در مقابل علی خاضع شده اند " همه در مقابلش خضوع کرده اند " جرأت نمیکنند که به صورت او نگاه بکنند ، یک هیمنه ای دارد ، یک علوی دارد ، یک قهری دارد که همه را مقهور خودش کرده است و همه در مقابل علی خاضع و خاشع هستند و جرأت حرف زدن در مقابلش را ندارند ، جرأت اینکه بلند حرف بزنند را ندارند . اینست که هر امامی اسمی که دارد این اسم از آن خصوصیت ذاتیش و از آن تجلی قوی اسمی از اسماء الله در او غلبه کرده و این اسم محصول آن هست . در مورد امام جواد " علیه السلام " در مورد اسم ایشان ، حالا اسرار دیگر وجودی ایشان بماند ، در مورد اسم ایشان که میگویند جواد ، جواد به معنای مطلق هست ، یعنی جود به اقسام مختلف خودش . اینکه به ایشان جواد گفته اند و عرض کردم که جواد به معنای مطلق ، این مطلق به معنای جود لاهوتی ، جود ملکوتی ، جود جبروتی ، جود ناسوتی ، همه اینها را امام جواد " علیه السلام " مظهرش هست ... خدمتتان توضیح میدهیم . در اصل معنای جود این را عرض کنم ، ما در فارسی بخشش میگوئیم ، اصل معنای جود یعنی چه ؟ اصل معنای بخشش یعنی چه ؟ در اصلاح میگویند که : إفادة ما ينبغي لا لعوض ولا لغرض یعنی جواد کسی هست که آنچه را که سزاوار هست افاده میکند ( میبخشد ) ، کسی چیزی نیاز دارد " کسی چیزی محتاج هست " میبخشد ، اما " لا لعوض ولا لغرض " ، به خاطر غرضی نمیبخشد ، به خاطر عوضی نمیبخشد ، نمیگوید این را میبخشم که تا در مقابلش چیزی دریافت کنم ( به هیچ وجه ) ، جواد حقیقی این هست ، جواد حقیقی اینست که چیزی را که یک موجود ناقص نیاز دارد به او میبخشد ، ولی هیچ عوض و غرضی ار او نمیطلبد ( این جواد به معنای حقیقی هست ) ، جواد غیر حقیقی کسی هست که میبخشد ولی طمع عوض دارد ، طمع غرض دارد ، که به طور کلی اغراض را به ۴ دسته تقسیم میکنند : غرض حسی ، غرض خیالی و وهمی ، غرض عقلی ، غرض الهی . معمولاً غرض از این ۴ حالت خارج نیست ، غرض یا حسی هست ، مثلاً مثل اینکه من به کسی پول قرض میدهم ( پول نیاز دارد ) به او پول قرض میدهم ولی برای اینکه هر وقت من نیاز داشتم باز او به من پول قرض بدهد ( اینجا غرض حسی هست ، غرض مادی هست ، غرض جسمانی هست ، غرض دنیایی هست ) من به او کمک میکنم که بعداً هم اگر من محتاج شدم ، او به من کمک کند ... یک غرض داریم ، غرض وهمی و خیالی ، غرض وهمی و خیالی اینست که من جود و بخشش میکنم برای اینکه تعریفم بکنند ، برای اینکه به من بگویند شخص بخشنده ای هست ، شخص جوادی هست ، این را غرض وهمی ... .@moravej_tohid ادامه مطلب👇
ادامه مطلب ☝️ ... غرض وهمی و خیالی اینست که من جود و بخشش میکنم برای اینکه تعریفم بکنند ، برای اینکه به من بگویند شخص بخشنده ای هست ، شخص جوادی هست ، این را غرض وهمی میگویند ، وهمی هست دیگر ، باز آن غرض جسمانی خوب هست ، در غرض جسمانی من کمک میکنم ( قرض لازم دارد ، به او قرض میدهم ) منتها برای اینکه فردا خودم مجبور شدم ، او به من قرض بدهد ... اما غرض وهمی و خیالی دست آدم را خیلی نمیگیرد ، من جود و بخشش میکنم که مردم از من تعریف بکنند ( مرا مدح بکنند ، مرا ثنا بگویند ) یا جود و بخشش میکنم ، پولی را به کسی میبخشم ، که فردا او به من یک مقامی را بدهد ( مرا رئیسم بکند و یا پستی بدهد و ... ) این را غرض های وهمی میگویند ، چون خود مقام یک چیزی که نیست ، یک چیز حقیقی نیست ، شما میبینید که خیلی ها یک مقامی دارند ، رئیس هست ، فرماندار هست ، استاندار هست ... وقتی میاید مردم جلو پایش بلند میشوند ، احترامش میکنند ... اما همینکه از آن پست کنار میرود ، دیگر هیچ کس تحویلش نمیگیرد ، پس معلوم میشود این غرض حقیقی نیست ، غرض ذاتی نیست ... فرض کنید یک نفر را به خاطر علمش احترام میکنید ( علم یک چیز ذاتی هست ) ، یکوقت به خاطر تقوایش احترام میکنید ، یکوقت به خاطر اینکه آدمی بوده که یک عمر با خوشنامی زندگی کرده است ، بد به مردم نکرده است ، ظلم به مردم نکرده است و تا جایی که از دستش برمیامده رعایت حال مردم را کرده است ... اینها یک چیزهایی هست که ذاتی هستند ، یعنی علم در ذات شخص هست ، تقوا در ذات شخص هست ، نیکوکاری ، خوشنامی و اینها در ذات شخص هستند ... بعضی ها به خاطر غرض عقلی جود و بخشش میکنند ، غرض عقلی یعنی پاداش اخروی و رهایی از عذاب اخروی ( اینها اغراض وَهمی هست ) یعنی مثلاً انسان انفاق میکند ، صدقه میدهد ، قرض میدهد و انواع و اقسام جود و بخشش ها را میکند برای اینکه خداوند او را به بهشت ببرد و ... چون عقل هست دیگر ( عقل همیشه حساب میکند ، عقل یک موجود حسابگر هست ) عقل آن جوید کزان سودی برد عقل همیشه میخواهد انسان را به طرف جلب منفعت و دفع مضرت ببرد " کار عقل همین هست " ، عقل همیشه میخواهد ... اینست که عقل همیشه انسان را به طرف جلب منفعت و دفع ضرر میبرد ، البته بزرگترین منفعت ، منفعت بهشت هست و بزرگترین ضرر ، ضرر جهنم هست و ضرر جهنم با انفاق دفع میشود و منفعت بهشت با انفاق جلب میشود ، با جود و بخشش هست که انسان از جهنم دور میشود و به بهشت نزدیک میشود ، عقل میگوید پس جود و انفاق کن . عقل همیشه به دنبال منفعت هست ، حالا چه منفعت دنیایی و چه منفعت اخروی ( فرقی نمیکند ) یکوقتی هست که مثلاً میگوید برو در این جنس سرمایه گذاری کن ( سود زیادی به دستت میاید ) این جنس را نخر ، ضرر میکنی ، یکوقتی هست که اخروی هست ، میگوید انفاق کن تا به جهنم نروی ، جود و بخشش کن تا به بهشت بروی ( این را غرض های عقلانی میگویند ) . خیلی وقت ها هست که انسانها جود و بخشش میکنند ، انفاق میکنند ، صدقه میدهند ... برای اینکه به همین منفعت های عقلانی دست پیدا بکنند . بعضی وقت ها غرض ، غرض روحانی هست ، غرض الهی هست ، یعنی انسان میبخشد برای اینکه خدا راضی هست ( هیچی نمیخواهد ) ، نه غرض دنیایی میخواهد ، نه غرض وهمی و خیالی میخواهد و نه غرض عقلی " جهنم و بهشت " میخواهد ، میگوید هیچی نمیخواهم ، فقط رضای خدا را میخواهم ( همین ) . میگوید من جود و بخشش میکنم ، برای اینکه میدانم خدای من جود و بخشش را دوست دارد ( راضیست که من جود و بخشش کنم ) پس من میبخشم ( برای رضای خدا ) ، البته این عالترین غرض هست " عالیترین نیت هست " ، اما هر چه که باشد یک نوع خواست هست دیگر . به طور کلی جود و بخشش ما انسانها جود و بخشش تام نیست ( جود و بخشش حقیقی نیست ) ، عرض کردم ، جود حقیقی اینست که ببخشد ، برای هیچ غرضی . این را دقت بفرمائید که چه کسی میتواند جود حقیقی داشته باشد ؟ کسی میتواند جود حقیقی داشته باشد که هیچ نقصی نداشته باشد ، انسانی که نقص دارد میبخشد برای اینکه یک چیزی بدست بیاورد ، ما انسانها در مرتبه اول نمی خواهیم چیزی را از دست بدهیم ، چون انسان ذاتاً یک موجودی هست که میخواهد بر خودش اضافه کند ، میخواهد خودش را کامل بکند ، خودش را زیاد بکند ، اینست که اصل اول اینست که من پولم را به کسی ندهم ، نان به کسی ندهم ، خانه ام را به کسی ندهم ، لباسم را به کسی ندهم ... چون اگر بدهم نقص پیدا میشود . یک مغازه دار اصل اولش اینست که جنس مغازه اش را به هیچ کس ندهد ، چون اگر بدهد در مغازه اش نقص ایجاد میشود ، اما مردم میدهند ( پول میدهند به کسی ، نان میدهند ، قرض میدهند ، جنس مغازه اش را به مشتری میدهد ... ) چرا ؟ برای اینکه جایگزین بکند ، برای اینکه چیز بهتری را که ندارد به دست بیاورد ، حالا فرق نمیکند ، یکوقت کاسب جنس را به مشتری میدهد ، برای اینکه پولی را که ندارد به ... @moravej_tohid ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️ چرا ؟ برای اینکه جایگزین بکند ، برای اینکه چیز بهتری را که ندارد به دست بیاورد ، حالا فرق نمیکند ، یکوقت کاسب جنس را به مشتری میدهد ، برای اینکه پولی را که ندارد به دست بیاورد ، یا مثلاً من چیزی را میبخشم به خاطر بهشتی که ندارم به دست بیاورم ، میبخشم به خاطر اینکه رضایت خدایی را که ندارم به دست بیاورم ... اصل اولیه اینست که انسان هیچ چیز نبخشد ، چون بخشیدن باعث نقصش میشود ، حالا که باعث نقصش میشود ، پس چرا مردم میبخشند ؟ میبخشند که چیز کاملتری به دست بیاورند ، چیزی را به دست بیاورند که هم جای آن جنس از دست رفته شان را بگیرد و هم کامل ترش بکند ... ( مثلاً من حاضرم ۱۰۰ تومان صدقه بدهم ، اما بهشت به دست بیاورم ) پس اولاً ۱۰۰ تومنم سرجایش هست و ثانیاً چیز بیشتری هم دارم ( با بخشیدن خودم را کامل تر میکنم ) لذا شما میبینید هیچ وقت کاسب جنسی را که به ۱۰۰۰ تومان خریده است به ۱۰۰۰ تومان نمیفروشد ... اینست که جود برای اینست که انسان به کامل تر دست پیدا بکند ، نه به برابر ، برابر که فایده ای ندارد ، من جنس ۱۰۰۰ تومانی را به ۱۰۰۰ تومان بفروشم که به دردم نمیخورد ... یکوقت هست که من جنس ۱۰۰۰ تومانی را به دنبال غرض حسی هستم به ۱۲۰۰ تومان میفروشم ، یکوقت به دنبال غرض عقلی هستم به ۸۰۰ تومان میفروشم ( ممکن هست ۱۰۰۰ تومان خریدم ولی به ۸۰۰ تومان بفروشم ) چرا ؟ چون میگویم خدا به ازای ۲۰۰ تومان بهشت به من میدهد ، بهشت یک چیز بیشتری هست . یکوقت هست جنس را ۱۰۰۰ تومان خریدم و به کسی مفت میدهم ، میگویم برای رضای خدا ، رضای خدا از این ۱۰۰۰ تومان بیشتر هست . اینست که انسانها وقتی میبخشند میخواهند یک چیز بیشتر بدست بیاورند ، بیشتر و بیشتر ( حالا یا پول بیشتر ، یا بهشت بیشنر ، یا رضای خدای بیشتر ... ) انسان میخواهد با بخشش خودش را کامل بکند ، زیاد بکند . ما انسانها همیشه بخشیدنمان برای غرض هست ، همیشه برای عوض هست ، چون ناقص هستیم ، میخواهیم خودمان را کامل بکنیم ، با بخشیدن کامل بکنیم ( این اصل اولیه ) . پس ما جواد حقیقی نیستیم ، جواد غیر حقیقی هستیم ، جواد حقیقی کسی هست که ببخشد برای هیچ غرضی ( هیچی ) . پس از اینجا این نتیجه میشود که جواد حقیقی کسی هست که کامل مطلق هست ، هیچی کم ندارد ، هیچی ، جواد حقیقی یک موجود صمدی هست ( الله الصمد ) ، یعنی همه کمالات را دارد ، همه کمالات را دارد و نه تنها که همه کمالات را دارد ، همه کمالات را بی نهایت دارد ، یعنی علم دارد بی نهایت ، قدرت دارد بی نهایت " قدرتش حد ندارد ، بگویی تا اینجا دارد ، از اینجا به بعد دیگر قدرت ندارد " ( خیر ) ، عزت دارد تا بی نهایت ، قهاریت دارد بی نهایت . جواد حقیقی موجودی ست که کامل هست و هیچ نقصی در او نیست ( این میشود موجود جواد حقیقی ) ، چنین موجودی در عالَم یک نفر بیشتر نیست ، آن هم ذات اقدس خداست که صمد هست ، کامل هست ، نقص ندارد ... پس وقتی که صمد هست ، کامل هست برای چه میبخشد ؟ برای اینکه خودش را کامل بکند ؟ چیزی را که ندارد به دست بیاورد ؟ کاسب وقتی جنس مغازه اش را میبخشد ، برای پولیست که ندارد ، وقتی که طرف میاید رشوه میدهد و پولش را میبخشد ، برای مقامی هست که ندارد ، آدم عاقل وقتی که میبخشد ، صدقه میدهد ، برای بهشتی هست که ندارد ، انسان روحانی وقتی که میبخشد برای رضای خدایست که ندارد اینست که هر وقت که ما بخواهیم بخشندگی بکنیم برای بدست آوردن چیزی هست که نداریم ( ناقصیم دیگر ) . پس بنابراین اگر یک موجودی بخشید ولی کم ندارد ، هیچی نقصی ندارد ، همه چیز را خودش دارد ، این موجود اگر ببخشد برای چیزی نمیبخشد ، میبخشد چون اصلاً بخشش ذاتش هست ، بخشش حکم ذاتش هست . شما خورشید را نگاه بکنید ، خورشید نور میبخشد ، اما نور بخشی ذاتش هست ، آن مقتضای ذاتش هست ، اصلاً نمی تواند نبخشد ، نمی تواند نور افشانی نکند ، بنابراین مثلاً خورشید یک جواد مطلق هست . خداوند اگر میبخشد ، به خاطر این نیست که چیزی ندارد و میخواهد به دست بیاورد ، برای اینست که اصلاً بخشش ذاتش هست ، نمی تواند که نبخشد ( وجود هِی از او فیاضیت میکند ) از او فیضان میکند ، از او فوران میکند ، این موجود نمی تواند یک آن بدون وجود بخشی باشد ، نمی تواند یک آن بدون افاضه وجود باشد . اینست که جواد حقیقی آن موجودی هست که ببخشد ولی برای غرض و عوضی نبخشد و این موجود چه موجودی میتواند باشد ؟ باید کامل باشد ، یک کامل علی الاطلاق بلشد ، یک کاملی باشد که هیچ نقصی نداشته باشد ، هیچ کمالی را کم نداشته باشد و هر کمالی را بی نهایت داشته باشد ( چنین موجودی ) این موجود میشود جواد حقیقی . حالا فقط همین یک موجود میتواند جواد حقیقی باشد ؟ خیر ، ما جواد حقیقی حقی داریم و جواد حقیقی ظلی داریم ( یعنی سایه ) ، موجود جواد حقیقی حقی داریم ( ذات خداست ) ، جواد حقیقی ظلی هم میتوانیم داشته باشیم ، یعنی... @moravej_tohid ادامه مطلب 👇
ادامه مطلب ☝️ ... حالا فقط همین یک موجود میتواند جواد حقیقی باشد ؟ خیر ، ما جواد حقیقی حقی داریم و جواد حقیقی ظلی داریم ( یعنی سایه ) ، موجود جواد حقیقی حقی داریم ( ذات خداست ) ، جواد حقیقی ظلی هم میتوانیم داشته باشیم ، یعنی میشود انسانی در سایه حرکت جوهری و کمال روحانی هِی برود بالا ، برود بالا ، برود بالا ... با اصل اسم الجواد که از اسماء الله هست و عین ذات خداست ، با او اتصال مطلق برقرار کند ( با آن اسم اتحاد مطلق برقرار بکند ) . البته ماها هم مظهر اسم جواد هستیم ، حاتم طائی هم مظهر اسم جواد هست ، ما هم جود بخشش میکنیم ، اما ما مظهر آن اسم جواد هستیم در این مراتب نازل ، یعنی اسم الجواد تنزل کرده است و آمده است ، آمده ست و ... یعنی ماها سایه های آن مراتب نازل اسم الجواد هستیم ، اما اگر کسی توانست از همینجا بالا برود ، عروج بکند ، با همین اصل اسم الجواد ، با آن سلطان اسم . سلطان اسم آن مرتبه ای از اسم هست که عین ذات خداست ، اگر کسی توانست به آنجا برسد ، روحش بالا برود و اوج بگیرد ( در یک معراج ) برود و با آن اصل اسم الجواد ، سلطان اسم الجواد که عینیت دارد با ذات خدا ، با آن مرتبه بتواند اتحاد و وحدت پیدا بکند ، این موجود هم جواد حقیقی میشود ، منتها جواد حقیقی ظلی ، یعنی سایه اوست ، نه خود او . چون جواد حقیقی حقی ، فقط یک موجود هست ، آن هم خداست . اینکه ما به امام علیه السلام جواد میگوئیم ، به معنای مطلق ... چنین موجودی در نزد خدا جواد نامیده میشود . اینکه عرض کردم اسم شیطان در پیش خدا چیست ؟ مضل هست ، چرا ؟ چون شیطان در عروج خودش به سوی کمال و بالا ، اینقدر بالا رفته است که با اصل اسم المضل که در ذات خداست و عین ذات خداست اتحاد برقرار کرده است . لذا خداوند نام مضل را به شیطان داده است . سوره یس ، آیه ۶۲ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا گمرا کرد " اَضلَّ " ، یعنی خدا به شیطان میگوید : مضل ، اسم شیطان در نزد او مضل هست ، فرعون در نزد او متکبر هست ... چون فرعون روحش آنقدر قدرت پیدا کرده است در اسم " المتکبر " که از اسماء الله هست ، اینقدر بالا رفته است که با اصل اسم " المتکبر " اتحاد وجودی پیدا کرده است ، لذا اسم فرعون در نزد خدا متکبر هست ، اسم پیغمبر در نزد خدا " رحمة للعالمین " هست ، اینقدر روح این انسان بالا رفته است که با اصل اسم رحمان و رحیم و با صفتی که عین ذات خداست اتحاد وجودی پیدا کرده است ، لذا اسم پیغمبر در نزد خدا " رحمة للعالمین هست ، همچنین اگر یک موجودی بتواند ، یک انسانی بتواند عروج بکند و برود ، با اصل اسم " الجواد " و آن سلطان این اسم که عین ذات خداست وحدت پیدا کند ، این انسان در نزد خدا اسمش " جواد " هست و این انسان ، یک انسان بیشتر در عالم نبود ، آنهم امام جواد " علیه السلام " هست . بنابراین امام جواد " علیه السلام " همان اسم " الجواد " خداست ، این را دقت بفرمائید ، خداوند اسماء زیاد دارد ، خداوند رحمان ، رحیم ، حَی ، غفور ... هست ، همچنین خداوند اسمی دارد به نام " جواد " ، یکی از اسماء خداست ، یکی از کمالات خداست ، یکی از صفات خداست . الان چطور هست الان شما ، ممکن هست یک آدمی کاتب باشد ، نقاش باشد ، نویسنده باشد ، خطاط باشد ... ( این کمالاتش هست دیگر ) ، خدا هم کمالاتی دارد ، کمالات خدا را اسماء خدا میگوییم ، یکی از اسماء خدا اسم " الجواد " هست ، این اسم در این عالم یک مظهر تام ( البته مظهر زیاد دارد ) آدم های جواد زیاد هستند ، آدم های بخشنده زیاد هستند ، اما یک مظهر تام و مطلق دارد که عین آن " الجوادی " هست که در ذات خداست ، او یک موجود بیشتر در عالم نیست ، آنهم امام نهم ماست ( امام جواد " علیه السلام " ) . پس بنابراین امام جواد اسمی از اسماء الله هست ، اصلاً اسم خدا هست ، این را میخواهم دقت بکنی ، اصلاً اسم الله هست ، همه ماها اسم خدا هستیم ، منتها مراتب دارد ، مثلاً یک پزشک ، او هم بیماریها را درمان میکند ، حضرت عیسی هم بیماریها را درمان میکرد ، اما این کجا و آن کجا ( بین این دوتا خیلی فرق هست ) . یک پزشک وقتی که میخواهد درمان بکند باید با ابزار این کار را بکند ، با دارو و یا مثلاً ابزار جراحی این کار را بکند ، حضرت عیسی با اراده این کار را میکرد ، همین که اراده میکرد این بیمار شفا پیدا بکند ... ببینید چقدر فرق هست ، چرا ؟ چون عیسی در اسم شافی قوی تر هست از این دکتر . یک معلم هم معلم هست ، جبرئیل هم معلم هست " عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى " ، جبرئل قرآن را به پیغمبر تعلیم کرد ، یک معلم قرآن هم معلم هست ، اما این کجا و آن کجا ( جبرئیل هم معلم قرآن هست ، یک معلم قرآن هم در بین ما معلم قرآن هست ) اما این کجا و آن کجا ... این معلم اول باید بیاید آموزش بدهد ، حروف الفبا را یاد بدهد ، اِعراب گذاری را یاد بدهد ، کلمه به کلمه به دانش آموزش یاد بدهد ... بعد ... @moravej_tohid ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️ ... این معلم اول باید بیاید آموزش بدهد ، حروف الفبا را یاد بدهد ، اِعراب گذاری را یاد بدهد ، کلمه به کلمه به دانش آموز یاد بدهد ... بعد قرآن را ... اما جبرئیل به یک الهام ، به یک عنایت قرآن را به قلب پیامبر وارد کرد ، آنهم تازه چطور ؟ چه فرقی میکند ؟ این الفاظ را به دانش آموزش یاد میدهد ... او حقیقت و همه ۷ بطن قرآن را در قلب پیغمبر وارد میکند ، چرا ؟ چون جبرئیل مرتبه قویتر اسم " معلم " یا اسم " علیم " هست . اینست که اسماء الله همه شان مظاهر دارند ، اما اسماء مراتبشان با همدیگر فرق میکند ، هر اسمی ، اسم علیم مظاهر دارد ، مظهر قویتر دارد ، جبرئیل هست ، آن مظهر قویتشر اسم علیمی هست که عین ذات خداست ، آدم های جواد و بخشنده هم زیاد هستند که میبخشند ، اما چیزی که هست یک موجود هست در عالَم ( یک موجود در عالَم هست ) که با آن اصل اسم اتحاد دارد ( با اصل اسم اتحاد دارد ) یک موجود هست ، مراتب نازلش خیر ، در مراتب نازل اِسم خیلی از ماها هستیم که جود و بخشش داریم ، اما یک نفر که مظهر تام آن اسم باشد ، یعنی آن اسم را بی نهایت داشته باشد ( بی نهایت ، بی نهایت ) او یک نفر هست و مظهر تام اسم " الجواد " امام جواد " علیه السلام " هست . حالا یک نکته ای هست که شاید شما بگوئید که حالا امام جواد چه بخشندگی کرد ؟ امام جواد یک کودکی بود و عمر زیادی هم نکرد و همچنین هم خیلی جود و بخشش نکرد ، مثلاً بگویی هر روز صد تا ، هزار تا گدا در خانه اش بودند و بخشندگی میکرد ، خیر ، در اینجا مسئله جود و بخشش را ... ما جود حسی داریم و جود اشراقی داریم ، اینها با هم فرق میکنند ، جود حسی یعنی همین که من به کسی نان بدهم ، به کسی پول بدهم ، به کسی لباس بدهم ، به کسی خانه بدهم ( مردم بخشندگی هایشان اینطور هست دیگر ) ، منتها بخشندگی هایشان خیلی کم هست ( یک نانی ، یک آبی و امثال اینها ) ، یک وقت هست جود ، جود اشراقی هست ، جود ، جود وجود هست ، یعنی به این معنا که این واسطه فیض هست که وجود را از خدا میگیرد و بین موجودات پخش میکند ، جود میکند . جود خدا چیست ؟ خدا جواد هست یا خیر ؟ به موجودات چه میبخشد ؟ نان و آب و ... میبخشد ؟ کسی که به در خانه خدا نرفته است بگوید خدایا نان بده ... خداوند وجود میبخشد ( وجود ) یعنی اصل حیات را به موجودات میبخشد ، یعنی این امام جواد هست که مرتب وجود را واسطه فیض هست و این وجود را از خدا میگیرد ... ( چون اسم خدا هست دیگر ، اصلاً امام جواد اسم خداست ، قویترین مرتبه " اسم الجواد " ، سلطان " اسم الجواد " ) ، از خدا چه میگیرد و چه میبخشد ؟ وجود را از خدا میگیرد و به موجودات اشراق میکند ، یعنی همه ماها که مرتب وجود داریم وجود میگیریم ( این را دقت داشته باشید ) هر زمان نو میشود دنیا و ما بی خبر از نو شدن اندر بقا این درازی مدت از تیزی صنع می‌نماید سرعت‌انگیزی صنع آن به آن دارد وجود افاضه میشود ، آن منبری که من آمدم بر رویش نشستم ، آن منبر نیست ، این یک چیز دیگر هست ، میلیون ها بار عوض شد ( عوض شد ) ، منتها چیزی که هست ، شما یک رودخانه را در نظر بگیرید ، عکس ماه بر رویش افتاده است ، این رودخانه دارد میرود ، الان عکس ماه بر روی این رودخانه افتاده است " بازتاب میکند به چشم من " لحظه ای آن آب رفت ، آب جدید آمد ( این عکس جدید هست ) ، باز آن آب رفت ، آب جدید آمد ( این عکس جدید هست ) یک عکس واحد نیست که بر روی این رودخانه به طور مداوم افتاده است ( خیر ) ، عکس های متعدد هست ، مرتب هِی آب میرود و هِی عکس جدید و هِی عکس جدید ، عالَم اینطور هست ، منتها چیزی که هست وجود میاید ( دقت کنید ) الان نور خورشید میتابد " نور این چراغ " به این کف میتابد ، این کف " روی فرش نورانی میشود " وقتی که میتابد ، بعد این نور بازتاب میکند و میرود و بعد نور جدید ، ما خیال میکنیم از اول تا آخر یک نور بر روی این فرش هست ، خیر ، انوار مرتب هِی از چراغ میایند میخورند به این زمین و بازتاب میکنند ( میایند میخورند و بازتاب میکنند ) نورها ، شاید میلیاردها میلیارد نور از چراغ آمد و به این فرش خورد ، این نوری که الان هست ، آن نوری نیست که وقتی به اینجا آمدیم ( بر روی فرش پهن هست ) . وجود مرتب دارد از خدا میاید ، میاید به اینجا میخورد ، میشود منبر و برگشت میکند ، یک وجود جدید به اینجا میاید ، منتها چیزی که هست ما خیال میکنیم ( نه اینکه این وجود ها مثل هم هستند و فاصله ای بینشان نیست ) ما خیال میکنیم که این منبر ، همان منبر یک ثانیه پیش هست ، آن نیست ، عوض شده است ، همه ماهایی که اینجا نشسته ایم ، همه ما عوض شده ایم ، همه ما در تعویض هستیم ، در تغییر هستیم ، در تبدّل هستیم ، آن فیض وجود میاید و به اینجا میخورد و این منبر را تشکیل میدهد ( شکل میدهد ) به صورت این منبر ظهور میکند ، برمیگردد ، دوباره وجود دیگری میاید مثل همان ... @moravej_tohid ادامه مطلب👇