eitaa logo
مروج توحید
7.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
438 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب اسرار حج اثر ارزشمند از این به بعد گزیده ای از فصل چهارم کتاب اسرار حج هر شب در کانال قرار خواهد گرفت . 🕋 🆔 @moravej_tohid 👇👇👇
📖☀️📖☀️📖☀️📖☀️ (قسمت اول) : 🔸از قديم الايام چنين رسم بود كه هرگاه می‌خواسته‌اند به حج بروند در هر شهری كه بوده‌اند با هم جمع می‌شده‌ و قافله‌ای را تشكيل می‌دادند و به طور گروهی به سوی شهر مكّه حركت می‌كردند. البته اين رسم امروز هم هست و فرقی كه كرده اين است كه وسيله‌ی حركت فرق كرده است. ما در اين نوشتار، ملاك خود را همان نوع قديم قرار داده‌ايم كه پياده و يا با شتر به اين سفر می‌رفته‌اند زيرا حج سفری است كه بنای آن بر تحمّل مشقّت‌ها و سختی‌ها است. چرا كه اين سفر، سفری روحانی است نه جسمانی. 🔹حاجی می‌خواهد از دنيا به سوی خدا برود و لذا در اين سفر لازم است كه دنيا و تعلقات دنيا تا آن‌جا كه ممكن است كنار گذاشته شود. 🔑به طور كلی انسان برای رسيدن به خدا بايد عبادت كند و اساس عبادات بر ترك دنيا نهاده شده است. خلاصه در عبادات بايد ترك دنيا شود و سختی‌های دنيا تحمّل شوند تا انسان به خدا برسد. 🔸حتی اگر در عبادات انسان مخيّر باشد بين اين‌كه عبادتی را در شرايط آسان به جا آورد يا شرايط سخت، باید گفت آنچه مطلوب شارع مقدس است اين‌ است كه در شرايط سخت به جا آورد و به همين جهت فرموده‌اند: «أفضَلُ الأَعمال أَحمَزُها» يعنی بهترين اعمال، سخت‌ترين اعمال است. 🔹همچنين حج عبادتی است كه انسان در آن می‌خواهد از دنيا به سوی خدا مهاجرت كند، پس طبيعی است كه بايد دنيا و تعلقات دنيا را ترك كند و در اين سفر بر خود سختی را هموار سازد . و اين ترك و تحمّل سختی سه خاصيت دارد: ⬅️ ادامه دارد...... 🔷👈 منتظر قسمت دوم از فصل چهارم باشید...👉🔷 🆔 @moravej_tohid 📖☀️📖☀️📖☀️📖☀️
خلقت واژگونه.mp3
1.96M
در محضر بود سلطانیم پندار و غلط سلطنت کی زیبد از مشتی سقط حق که سلطان جهاندار آمدست سلطنت او را سزاوار آمدست چون بدیدم عجز و حیرانی خویش ننگ می‌دارم ز سلطانی خویش گر تو خوانی، جز پریشانم مخوان اوست سلطانم تو سلطانم مخوان 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه یازدهم تفسیر منطق الطیر
فصوص الحکم جلسه ۷.mp3
13.38M
🎙 جلسه هفتم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
... باید این من را از قلب خودت بیرون کنی و نیست شوی و این کار تو نیست ! تو نمی توانی این کار را بکنی ! این کار تو نیست ! کسی باید بیاید و به آتش بکشد ، کسی که خودش آتش باشد ... جلسه ۲۱ مثنوی @moravej_tohid
تازیانه های عشق..mp3
1.71M
... میگوید زخم میزنم بهت ، اگر آخ بگویی پرتت میکنم ، دیگر نمیخواهمت ( حرف نزن ، ساکت باش ) ، بگذار خنجرهای جفای من به قلبت فرو برود " به پشت و پهلویت فرو برود ، تازیانه های من به پشت و پهلویت بنشیند " . آخ نگویی که اگر آخ بگویی پرتت میکند ، نمی خواهدت . اینقدر وارد میکند که به یقین برسد که تو واقعاً دوستش داری ، واقعاً... ادعا نیست ، مدعی ۲ تا تازیانه بخورد ... ... انسان بعد از تحمل این حرفها ( بعد از تحمل این حرفها ) یک دلی برایش پیدا میشود که این دل حالا " مَحَک " هست ، حالا اگر به اینجا رسیدی ... ... حالا قلبش هر چه گفت ، همان هست ، کار دارد آقا تا به آنجا برسی " کار دارد " تا انسان صاحب مَحَک بشود ، انسان صاحب قلب بشود ..‌. برگرفته از جلسات مثنوی 🆔️ @moravej_tohid
توحید صدوق جلسه ۶۶.mp3
15.18M
🎙 جلسه شصت و ششم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
459.mp3
2.55M
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال هو ز رویت روایتی در آرزوی خاک در یار سوختیم یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست از تو کرشمه‌ای و ز خسرو عنایتی
مروج توحید
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال هو ز رویت روایتی در آرزوی خاک در یار سوختیم یاد آور ای صبا که نک
برقی از منزل لیلی....mp3
2.8M
... یک برقی بدرخشد ، بخورد به خرمن وجود ما ، این خرمن را به آتشش بکشد ... عرفا از این مسئله به کرشمه تعبیر میکنند ، به ناز تعبیر میکنتد ( همین تجلی قهاری ، منظور از این که به آتش بکشد ، تجلی قهاری بکند ) با قهر خودش خانه وجود تو را بسوزاند ، به آتش بکشد ... ... زمانی میاید که هیچ غیری در قلبت نباشد " هیچکس نباشد " و بزرگترین غیر خودت هستی ، برو از قلبت بیرون ، محبت خودت را از قلبت بیرون ببر ، آن تعلقی که ... از روی اخلاص بخوانش ( اخلاص ) که ... ... حالا این من را چطوری از قلبم کنار بزنم ؟ این کار ما نیست ، این غیر را چطور از قلب بیرونش بکنم ؟ این کار ما نیست ... خواندن با اخلاص شرط هست ... ... اینکه میگویم یک افرادی باید بیایند و به آتش بکشند ، افرادی که خودشان آتش هستند ... باید چنین افرادی از سر راه انسان دربیایند ، اینها اول خانه را از غیر پاک میکنند تا خداوند نزول اجلال کند ، اولیاء خدا کارشان همین هست ، خانه قلب را تطهیر میکنند ، خانه دل انسان را پاک میکنند ... برگرفته از جلسه ۲۱ مثنوی @moravej_tohid
مروج توحید
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال هو ز رویت روایتی در آرزوی خاک در یار سوختیم یاد آور ای صبا که نک
... یک جام جم درون خودت داری که هر چه را که بخواهی درونش میتوانی پیدا کنی ، به شرط اینکه صاف باشد ، بر رویش گرد و غبار نداشته باشد ، صیقلی شده باشد ... گوهری در درون انسان هست که از صدف کُونُ و مکان بیرون هست ... خدا در این قلب میگنجد ، حالا آیا این قلب میتواند در صدف آسمان و زمین بگنجد ؟ خیر ، قلب انسان بی نهایت هست ، به طوری که عرش خداوند با همه محتویاتش در گوشهء قلب انسان میگنجند ، انسان چنین قلبی دارد ... هر سِرّی از اسرار را که از تو میپرسند میتوانی جواب بدهی ، اسرار این عالم بر تو آشکار هست ( هویداست ) این از کجاست ؟ آن زمانی که خداوند طرح این عالم را درانداخت ، اینها را هم به همهء ما داد ، منتها چیزی که هست پیرمُغان آینهء قلبش صاف هست ( صیقلیست ) و همه چیز در آن نمایان هست و قلب های ما در حجاب هست و جُز عنایت ازلی این را نمی تواند پاک بکند ... آن شراب طهور بیاید ، آن عنایت ازلی بیاید تا من بتوانم در این آینه ( جام جهان بین ) اسرار را ببینم و ... @moravej_tohid
Mohsen Chavoshi - Chang 128.mp3
4.76M
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده‌ای و بینم همه جا به هر زبانی بُوَد از تو گفتگویی غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو ببُر سر از تن من ببَر از میانه گویی به ره تو بس که نالم ز غم تو بس که مویم شده‌ام ز ناله نالی شده‌ام ز مویه مویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی بنموده تیره روزم ستم سیاه‌چشمی بنموده مو سپیدم صنم سپیدرویی چه شود که راه یابد سوی آب تشنه‌کامی چه شود که کام جوید ز لب تو کامجویی شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت من خشک‌لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمّ می سلامت شکند اگر سبویی همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی بنموده تیره روزم ستم سیاه‌چشمی بنموده مو سپیدم صنم سپیدرویی
هوالمجذوب ... محبت در قلب است، منتها قلب باید باز باشد. چطور باید قلب باز باشد؟ باز بودن قلب دو راه دارد، یکی اینکه انسان ریاضت بکشد، ترک دنیا بکند و خودش را تزکیه بکند و بعد آیا بشود و یا نشود (شیطان در وسط راهزن بشود و یا نشود). راه دیگری هم هست، این راه را انبیاء با جهت ولایتی شان جلو آمده اند که در عرفان این راه معروف به جَذْبه (عنایت) است. انبیاء و اولیاء با یک عنایت و با یک تصرّفی که در باطن انسان ها میکردند، قلب را باز میکردند... پیغمبر غیر از اینکه ظاهر قرآن را میاورد در باطن با آدمهایی که بچه زنده به گور می کردند (چقدر قلب باید سخت باشد که بچه شیر خوار را خاک رویش بریزد و...) چه کرد؟ یکمرتبه چنان عشق و محبت خدا و رسول در قلب های اینها وارد شد که بزرگترین گذشت ها را از خودشان نشان دادند. مگر میشد دینی که تازه به وجود آمده است (در دنیای آنروز ایران یکطرف، روم یکطرف و...) را جهانیش کرد؟ از اینجا معلوم میشود که رسول اکرم اگر در ظاهر آیات قرآن را آورد و از لحاظ عقلی مردم را رشد داد که به آسمان و زمین و شتر و... نگاه بکنید و (ای اهل عقل بیندیشید) از باطن هم در قلب های اینها کار میکرد و این قلب ها را با آن بُعد ولایتی خودش هی تصفیه میکرد، هی حجاب ها را کنار میزد و تزکیه میکرد، آن صفات زشتی که در قلب های اینها رسوخ کرده بود را میزدود. قرآن در اینجا میفرماید: سوره انفال، آیه۶۳  وَ أَلّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقتَ ما فِي الْأرْضِ جَميعاً ما أَلّفْتَ بَيْنَ قلُوبِهمْ وَ لكِنّ اللهَ ألف بينهم مسئله محبت، مسئله ای نیست که بشود با تعلیم به کسی یاد داد، با رفتن به مدرسه و درس خواندن و کتاب خواندن و... یاد گرفت بلکه قاعده و قانون خودش را دارد که اگر قلب انسان بخواهد محبت پیدا بکند چیز دیگری میخواهد. یا انسان باید به مجاهدت و ریاضت بنشیند و به تزکیه و تصفیه قلب بپردازد تا کم کم حجاب ها کنار بروند و قلب نوارنی بشود و یا اینکه انسان خوشبختی باشد تا از ناحیه بُعد ولایتی رسول خدا و یا اولیاء بعد از ایشان قلبش تحت تصرّف ولایی قرار بگیرد و باز بشود (محبت و عشق وارد قلب انسان بشود)... اینکه عرض کردیم اگر معرفت به قلب وارد بشود، قلب انسان میتواند عاشق بشود، این حرف درست است ولی در اینجا دو مسئله لازم است: یکی سیر عقلانی و یکی سیر قلبی سیر عقلانی از افعال به صفات و از صفات به ذات است. همه اینها را آن معلِم، آن پیغمبر به انسان یاد بدهد. أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ به شتر نگاه کن، به آسمان نگاه کن، به کوه نگاه کن و... به اینها نگاه کن و به قدرت خدا پی ببر وَ هُوَ الْحَكيمُ الْخَبيرُ  هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ به افعال توجه میدهد و بعد به صفات میاورد. هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ هی صفات را میاورد و بعد میگوید: (لا اله الا هو) و به ذات میاورد ( این یک سیر بسیار زیباست) "از صفت به ذات" از شتر به هُوَ، از شتر میگیرد و به هُوَ "ذات" ختم میشود. منتها سیر قلبی چه؟ سیر قلبی دیگر از شتر به هُوَ نیست، بلکه از ظلمت به نور است. پیغمبر قلب را از ظلمت میکشد و میبرد به نور میرساند. منتها چطور میبرد؟ یا اینکه خود طرف بنشیند و خودش را تزکیه بکند ( زیر نظر یک ولی) و یا اینکه پیغمبر تصرّف جذبی در او بکند (یکمرتبه). برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد یک ولی صاحب تَصرّف برقی بزند و... تازیانه بر زدی اسبم بگشت گنبدی کرد و ز گردون بر گذشت مَحرم ناسوت ما لاهوت باد آفرین بر دست و بر بازوت باد تازیانه را زد و قلب بر عکس شد، قلبی که رو به دنیا بود (محبت دنیا در درونش بود و از محبت خدا خالی بود) یکمرتبه رو به خدا قرار گرفت، همین که رو به خدا قرار گرفت، صاحب نور، رحمت و عشق و محبت شد. اصل اینست که قلب برگردد، برگرداندن قلب هنر است، خیلی کار بزرگی است. این در اختیار هر کسی نیست. خداوند، هنرش را به هر کسی نمیدهد که قلبی را که در بازار های دنیاست، محبت دنیا را دارد، دوست دارد که در پشت ویترین های بازار بایستد و ساعتها نگاه بکند و... یکمرتبه این قلب برگرداند و اینها هیچ علاقه و لذّتی برایش نداشته باشد. بلکه چیزهای دیگری برایش لذّت دارد. آن مستی ها وسُکری که حاصل از جَذبات عرفانی است، آنها را دوست دارد، اینها برایش لذّت دارد. این آدمی که دوست داشت صبح بشود و به مغازه اش و... برود و پول دربیاورد، الان دوست دوست دارد شب باشد و شب را دوست دارد، چرا؟  شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند هر جا که دری بود به شب بربندند الا در عاشقان که شب باز کنند برگرفته از جلسه هشتم محبت در محضر @moravej_tohid
قبرهای متحرک.mp3
1.84M
در محضر فاطر ۲۲: وَ مَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَ لَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَ مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه یازدهم تفسیر منطق الطیر
فصوص الحکم جلسه ۸.mp3
15.95M
🎙 جلسه هشتم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
اصل تابعیت.mp3
1.61M
در محضر انفال ۶۴: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه دوازدهم تفسیر منطق الطیر
منازل السائرین جلسه ۷۶.mp3
17.18M
🎙 جلسه هفتاد و ششم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
متابعت باطنی.mp3
1.6M
در محضر گر حلال آمد پی قوت عوام طالبان دوست را آمد حرام عاشقان را باده خون دل بود چشمشان بر راه و بر منزل بود 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه دوازدهم تفسیر منطق الطیر
فصوص الحکم جلسه ۹.mp3
12.99M
🎙 جلسه نهم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
پادشاهی بر نفس.mp3
2.39M
در محضر بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه دوازدهم تفسیر منطق الطیر
موانع عبادت جلسه ۱۹.mp3
28.71M
🎙 جلسه نوزدهم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
فصوص الحکم جلسه ۱۰.mp3
13.09M
🎙 جلسه دهم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
خلقت آدم جلسه ۲۳.mp3
30.94M
🎙 جلسه بیست و سوم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
📖☀️📖☀️📖☀️📖☀️ (قسمت دوم): گفتیم که اساس عبادات بر ترک دنیا نهاده شده است و اين ترك و تحمّل سختی سه خاصيت دارد: 1️⃣ آلودگی‌هايی كه از ناحيه دنيا در وجود آدمی جمع می‌شوند و ظلمت‌هایی كه از ناحيه اعمال و رفتار ناشايست عارض نفس آدمی می‌شوند، به وسيله سختی‌ها پاك می‌گردند و نفس انسان آماده پذيرش انوار الهی می‌گردد. همچنان كه طلا را در كوره‌ی پر حرارت می‌گدازند تا ناخالصی‌های آن زائل گردد، انسان هم در كوره‌ی حوادث و مشكلات، ناخالصی‌هايش از بين می‌رود و خالص می شود و ارزشش بيشتر می‌گردد و مشتری او خدا و اولياء خدا می‌شوند. در سوره بقره آیات ۱۵۵ الی ۱۵۷ نیز مصائب و سختی ها را عامل تکامل انسان می داند. همچنین در آیات ۱۴۰ و ۱۴۱ سوره آل عمران وارد شدن مصائب را باعث خالص شدن آدمی از آلودگی‌ها معرفی می‌كند. 2️⃣ بلاها و مصيبت‌ها باعث می‌شوند كه دنيا در نظر انسان خوار و پست شود و لذّت‌های دنيا در نظرش حقير شوند. مثلاً انسان وقتی مريض می‌شود يا شكست مالی و ... به او وارد می‌شود، به طور طبيعی ديگر حواسش به غذاهای لذيذ و ... معطوف نمی‌شود و چه بسا كه ممكن است چندين روز بيايد و برود و اصلاً توجهی به خوراكش نكند. بلكه بر عكس توجهش به نفس خودش و به خدای خودش بيشتر معطوف می‌شود و برای رفع مصيبت به درگاه خدا دعا می كند و در مقابل خدا به تضرع و زاری می پردازد. 3️⃣ مطلب مهم‌تر آنكه مصائب و سختی‌ها در واقع امتحاناتی هستند از طرف خداوند تا معلوم شود كه چه كسی اهل استقامت در راه خداست و چه كسی نه. بسيار كسانی هستند كه چون بلاهايی بر آن‌ها نازل می‌شود از خدا عصبانی می‌شوند و سخنانی ناشايست بر زبانشان جاری می‌شود. مثل اين‌كه چرا خدا با من اين طور رفتار می‌كند؟ و ... ⬅️ ادامه دارد ... 🔷👈 منتظر قسمت سوم از فصل چهارم باشید👉🔷 🆔 @moravej_tohid 📖☀️📖☀️📖☀️📖☀️