eitaa logo
مریدان الشهدا دعای کمیل امامه تاسیس۱۳۷۵
128 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
817 ویدیو
5 فایل
جهت ارسال عکس،مطلب وهرگونه نظر وپیشنهاد با مادر ارتباط باشید مدیریت @Alamdar83_313 ⚘کپی مطالب باذکر "صلوات" بلامانع است⚘ تاسیس کانال ۳ مرداد ۱۳۹۸ شبهای جمعه فصل تابستان،مزار شهدای گرانقدر روستای امامه بالا،ساعت ۲۲
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💫 * کهکشان نیستی* (قسمت ۲۸) .....ادامه🦋 🌿جوانی از کنارمان رد شد و مؤدبانه سلامی کرد. گفت : « این جوان را در دیدی که تسبیح گران‌قیمتش پاره شد، اما دانه هایش را از روی زمین جمع نکرد؟ روزی خواهد رسید که کیسه‌ی پیاز او در همین کوچه‌ها پاره می‌شود و او می‌نشیند و می‌خندد و دانه های پیاز را تک تک جمع می‌کند. یکی از شاگردانش از سبب خنده‌ی او می‌پرسد و او در پاسخ خواهد گفت : «روزی گران‌قیمتم در حرم (ع) پاره شد، ولی عزت نفس یا خودخواهی ام مانع از آن شد که خم شوم و دانه های را جمع کنم؛ امروز که کیسه ی پیازهایم پاره شد، یاد آن روز افتادم که جمع کردن دانه های تسبیح برایم سخت بود، اما الان از جمع کردن دانه های بی ارزش پیاز هیچ ابایی ندارم و برایم تحمل پذیر است؛ برای همین می‌خندم.» 🌿خداوند این جوان را هم تربیت خواهد کرد. ! او هم از بزرگان زمانه‌ی خودش خواهد شد، به ویژه عقل فلسفی و اصولی اش آن‌چنان کم نظیر و ماندگار است که اگر کسی دروس و نوشته های او را بفهمد، به خود خواهد بالید. نامش است و شعرهای ماندگاری برای حضرت زهرا(س) خواهد گفت. 🌿 از کسانی بود که نزد ملاحسینقلی مراتب عالی را طی کرد و آینده ای درخشان در پیش دارد. ایشان به ایران رفته‌اند. در آینده مکاتباتی بین این محمدحسین کمپانی و ملکی رد و بدل خواهد شد. 🌿در یکی از آن نامه‌ها، اصول طریقت و چیزهایی را می‌نویسند که از آموخته است. آن نامه ماندگار و به یکی از چهار نامه‌ی مهم تاریخ عرفان تبدیل خواهد شد. در این نامه او به طریقه ی دستور دادن در معرفت النفس، اشارات مهمی خواهد کرد و در روزگاری که اولیا همچون کبریت احمر نایاب می‌شوند، مردمانی از این نامه و نوشته‌های میرزا استفاده‌های فراوان می‌کنند ✍ادامه دارد.... 🍃❤️🍃〰〰〰〰〰 @moridanoshohada 〰〰〰〰〰🍃❤️🍃
مریدان الشهدا دعای کمیل امامه تاسیس۱۳۷۵
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی* (قسمت ۷۳) سید هاشم حداد/محرم ۱۳۶۶ ق🦋 کهی
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💫 * کهکشان نیستی* (قسمت ۷۴) .....ادامه🦋 🌿همراه چند تن از کسبه بازار و چندی طلاب بودند. استاد با حال نزار آنها را پذیرفت. درباره وقوع حادثه سوال کرد که چطور ممکن است اتفاق افتاده باشد. 🌿استاد گویا توقع هر سوالی جز این را داشت با صلابت گفت: «شما قبلاً چند مرتبه مطرح کردید و پاسخ مفصل شنیده اید» 🌿 گفت: بله ,اما چطور ممکن است حسینی که پیامبر او را پاره تن خود معرفی کرده است اینگونه توسط مردم عراق کشته شود و بدنش قطعه قطعه شود. این ماجرا قابل باور نیست. 🌿در این هنگام نوری از قلب استاد مانند صاعقه بیرون آمد و حجاب ها کنار رفت. صحرای بود. سید و سالار و یارانش در خون غلتیده. این جماعت منکر ,حقیقت منظره را دیدند و از شدت و هیبت آن بیهوش شدند. 🌿منظره عجیبی بود. چشم به گودال اسرارآمیز دوختم که ازل و ابد را در خود فرو می‌کشید.به خود آمدم ساعتی گذشته بود و این جماعت هنوز بیهوش. بعد مدتی رقت قلبی پیدا کردم و از استاد خواستم آنها را از این حالت خارج کند. 🌿استاد با آن چشمان درخشان و قطرات غلتان که نتیجه جوشش غیرتش به سید و سالار بود اشاره ای کرد و جماعت به حال خویش بازگشتند. ✍ادامه دارد.... 🍃❤️🍃〰〰〰〰〰 @moridanoshohada 〰〰〰〰〰🍃❤️🍃