💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۴۹)
سید حسن مسقطی/۱۳۴۸ه ق🦋
🌿چه از این تلخ تر ممکن بود در صفحه سرنوشتم رقم بخورد؟ چطور می توانستم از نسیم جان فزای #حرم چشم بپوشم ؟از سویدای دل شیفته «وادی السلام، سهله، کوفه، کاظمین، سامرا و کربلا» شده بودم. اما چه باید کرد؟ مرجع وقت #نجف دستور تحریم تدریس حکمت و عرفان داده بود و از میان تمام خلایق، انگشت روی من گذاشته بود و با این عنوان که باید به #مسقط بروم و برای اهالی عمان امور دینی را ترویج کنم عملاً دستور اخراج از #نجف را صادر کرده بود. به راستی جرمم چه بود؟
🌿به سمت ضلع جنوبی و حجره استاد رفتم. پس از مدتی استاد رو به من کرد و گفت:" آقا #سیدحسن باید تسلیم باشید؛ چاره ای نیست." در حالی که آخرین امید هایم داشت نقش بر آب می شد گفتم :"آقا اجازهای بفرمایید درس دادن را ادامه دهم و به تحریم ابوالحسن اعتنایی نکنم و در راه #توحید، مبارزه و استقامت را به جان بخرم" استاد گفت:« طبق فرمان #سید از #نجف به سوی مسقط رهسپار شوید. خداوند با شماست و هرکجا که باشید شما را رهبری خواهد کرد شما را به مطلوب غایی و نهایت راه سلوک واعلی درجه از قله #توحید و #معرفت خواهد رساند.آقا #سیدحسن، نگران نباشید. خداوند شما را به آن مقصدی که طالبش هستید خواهد رساند و توشه ای که سالها در #نجف برداشته اید بی نتیجه نخواهد ماند؛ ما با هم بودیم و با هم خواهیم بود.»
🌿راست میگفت برای من یقینی شده بود که او قدرت انشاء بدن دارد و میتواند در مکانهای مختلف حاضر شود با غمی که در حال سوزاندن تمام ریشههای هستیم بود رهسپار #حرم مولی الموحدین #علی علیه السلام شدم برای وداعی جگر سوز و درد آور و برداشتن توشهای از اقیانوس بیکران حکم #ولایت برای آتیه کوتاه عمری که در پیش داشتم.
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃