eitaa logo
کشکول کودک و نوجوان
368 دنبال‌کننده
317 عکس
98 ویدیو
58 فایل
شعر و قصه کودک و نوجوان، چیستان‌های قرآنی و مهدوی، روش‌های انتقال آموزه‌های دینی به کودکان و نوجوانان، نظریه‌پردازی دینی و تربیتی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازیچه پایان هزار آرزویم کردی در بازی خون و مرگ گویم کردی من بمب خطرناک و مهیبی بودم بازیچۀ کودکان کویم کردی! @faslefaaseleh
بسم الله الرحمن الرحیم صدایِ آشنا یک صدایِ آشنا می‌رسد از راهِ دور از میانِ دشت‌ها می‌کند مردی عُبور حرف‌هایی می‌زند تازه از جنسِ نسیم رویِ دستِ گرمِ او می‌نشیند یاکریم در شُمال و در جنوب هر‌کجا دارد وطن کودکان، فرزندِ او در فلسطین، در یمن شهرها پُر می‌شود از محبت، از صفا می‌شود تنها یکی نقشه جغرافیا🌍 مرتضی دانشمند @Mortezadaneshmand Mortezadaneshmand.blogfa.com
بسم الله الرحمن الرحیم صدایِ آشنا یک صدایِ آشنا می‌رسد از راهِ دور از میانِ دشت‌ها می‌کند مردی عُبور حرف‌هایی می‌زند تازه از جنسِ‌نسیم رویِ دستِ‌گرمِ‌او می‌نشیند یاکریم در شُمال و در جنوب هر‌کجا دارد وطن کودکان، فرزندِ او در فلسطین، در یمن شهرها پُر می‌شود از محبت، از صفا می‌شود تنها یکی نقشه جغرافیا🌍 مرتضی دانشمند @Mortezadaneshmand Mortezadaneshmand.blogfa.com (عج)
ا❁﷽❁ا « کاش کم‌ بودیم» 🔸 دخترم دارد شعر سوره ی فیل را می خواند: - کی بود کی بود ابرهه، چیکار میکرد تو مکه. داستان ابابیل را بلد است. خدا خیر بدهد به مربی پیش دبستانی اش، دخترم امسال چندتا سوره و شعر یادگرفته. یک دفعه نگاهم می کند و می‌گوید: - بازم از اینا هست؟ می گویم - از کدوما؟ - از این پرنده ها که سنگ بزنن تو سر دشمنا؟ - آره هست - چرا نمیزنن تو سر اسرائیل؟ یک دفعه دختر بزرگم می گوید: - خدا فقط خونه خودش را دوست داره که ... دست و پایم را گم می کنم. مانده ام وسط بحث دوتا دخترها چه بگویم، یکی دنبال معجزه است برای نجات مردم غزه، یکی خدا را یک جوری می‌بیند که نباید. 🔸 باید بگردم دنبال چندتا جمله ی کوتاه. بچه‌ها حوصله منبر ندارند. دست به دامان حرف هایی می‌شوم که شنیده ام، جمله های از پیش ساخته، آنها که مال خودم نیستند. - ما مسلمونا اگه همه یه سطل آب بریزیم رو سر اسرائیل، اسرائیل غرق میشه. ما خیلی زیادیم. بعد خودم توی دلم می گویم کاش کم بودیم. اگر کم بودیم می توانستیم بگوییم«أنا رَبُ الإبل فإنّ للبیت ربّاً» 🔸 آن وقت خدا دست و آستین بالا میزد برای نگهداری از آدمهای اهل غزه. آدمهایی که پیش خدا حرمتشان کمتر از کعبه نیست. اما ما زیادیم. من اگر جای پرونده ها باشم میگویم « زرنگید! ما سنگ توی منقارمان داشته باشیم و شما مسلمانان کولا؟» دخترم می‌گوید - پس چرا هیچ کار نمی کنیم؟ می گویم - چقدر حاضری از عیدی هایت را بدهی تا به حسابی که برای مردم غزه است واریز کنم؟ عیدی هایش را می آورد. میگویم - این فقط می شود یک قرص نان می‌گوید: - چقدر گرونه! 🔸 توی دلم دوباره می‌گویم کاش زیاد نبودیم آن وقت لابد پرنده ها شغلشان را عوض می کردند و می‌شدند پیکی و از آن بالا برای مرد غزه نان می ریختند پایین. اما ما خیلی زیادیم... ○● @revayat_khane ●○ @Mortezadaneshmand Mortezadaneshmand.blogfa.com