و سلام بر او که می گفت(:
«راستی عبادت چیست؟!
احساسی که در آن تمام ذرات وجود
به ارتعاش در آید، جسم می سوزد
قلب می جوشد، اشک فرو می ریزد
روح به پرواز در می آید
و جز خدا نمی بیند و جز خدا نمی خواهد»
| شهید مصطفی چمران🕊!
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
شاید یک منتظر:
#امامزمان🔗
+ معناے۷سالروڪےخوبميفهمہ?¡
- دانشجوهاےپزشکی👨🏻⚕
+ معناے۴سالروڪےخوبميفهمہ?¡
- بچههاےڪارشناسے👨🏻🎓
+ معناے۲سالروڪےخوبميفهمہ?¡
- سربازا💂🏻♂
+ معناے۱سالروڪےخوبميفهمہ?¡
- پشتڪنڪوریا🎓
+ معناے۹ماھروڪےخوبميفهمہ?¡
- مادرےڪہچشمبہراھ
تولدنوزادشہ🤰🏻
+ معناے۱ماھروڪےخوبميفهمہ?¡
- روزھداراےماھمبارڪرمضان🍔
+ معناے۱روزروڪےخوبميفهمہ?¡
- ڪارگراےِروزمزد👨🏻🌾
+ معناے۱دقیقہروڪےخوبميفهمہ?¡
- اونايےڪہازپروازجاموندند ✈️
+ معناے۱ثانیہروڪےخوبميفهمہ?¡
- اونايےڪہدرتصادف ،
جونسالمبہدربردند🚗
+ معناے۱دهمثانیہروڪےخوبميفهمہ?¡
- مقامدومالمپيک🥈
+ معناے۱لحظہروڪےخوبميفهمہ?¡
- ڪسےڪہدستشازدنیاڪوتاهہ🥀
امامعناے۱۱۸۳سالتنھایےرافقطاونآقایے
میدوننڪہمنتظرنتاشیعیان
براےآمدنشخودراآمادھڪنند
وبدانندڪہگناهانشان ،
ظھوررابہتأخیرمےاندازد💔🖐🏼
وسپاسخداىراكهبهغيراو
اميدنبندم،كهاگرجزبهاواميد
می بستم ناامیدم می نمود...🔐
شهید پِلارَک به نام شهید عطری معروفه
چون همیشه بوی عطر عجیبی اطراف مزارش احساس میشه و سنگ قبرش همیشه نمناکه، طوری که اگر سنگ قبر رو بارها خشک کنید، بازم همون لحظه مرطوب میشه.
مزار این شهید در بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۲ واقع شده
#شهیدانه💚
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
💚💚💚💚💚💚💚💚💚
#قصهدلبری
#قسمت_سیوششم
خیلی دوست داشتم پشت سرش نماز را به جماعت بخوانم
از دوران دانشجویی تجربه کرده بودم.
همان دورانی که به خوابم هم نمی آمد روزی با او ازدواج کنم
در اردوها،کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، آقایان می ایستادند ما هم پشت سرشان ، صوت و لحن خوبی داشت
بعداز ازدواج فرقی نمی کرد خانه خودمان باشد یا خانه پدر مادر هایمان، گاهی آن ها هم می آمدند پشت سرش اقتدا می کردند
مواقعی که نمازش را زود شروع می کرد، بلندبلند می گفتم:
(وَاللهٌ یٌحِبٌ الصـابِرِین.)
مقید بود به نماز اول وقت
درمسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت نماز بین راه نباشیم.
و زمان هایی که در اختیار ماشین دست خودش نبود ودباکسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانه های بین راهی یا پمپ بنزین می گفت:((نگه دارین!))
اغلب در قنوتش این آیه از قران را می خواند:
((ربنا هب لنامن ازواجنا وذریاتنا قرة اعین واجعلنا للمتقین اماما.))
قرآنی جیبی داشت وبعضی وقت ها که فرصتی پیش می آمد، میخواند.
گاهی اوقات هم از داخل موبایلش قرآن می خواند.
باموبایل بازی می کرد.
انگری بردز!
و یکی دیگر هم هندوانه ای بود که با انگشت آن را قاچ قاچ می کرد، که اسمش را نمی دانم .
و یک بازی قورباغه که بعضی مرحله هایش را کمکش می کردم
اگر هم من در مرحله ای می ماندم، برایم رد می کرد
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
#قصهدلبری
#قسمت_سیوهفتم
می گفتم:((نمی شه وقتی بازی می کنی،صدای مداحی هم پخش بشه؟))
بازی را جوری تنظیم کرده بود که وقتی بازی می کردم به جای آهنگش، مداحی گوش می دادیم
اهل سینما نبود، ولی فیلم اخراجی هارا باهم رفتیم دیدیم.
بعداز فیلم نشستیم به نقد و تحلیل.
کلی از حاجی گیرینف های جامعه را فهرست کردیم، چقدر خندیدیم!
طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی می کرد و سلیقه اش را می شناخت.
ازهمان روزهای اول، متوجه شد که جانم برای لواشک درمی رود
هفته ای یک بار راحتما گل می خرید ، همه جوره می خرید
گاهی یک شاخه ساده،گاهی دسته تزیین شده.
بعضی وقت ها یک بسته لواشک، پاستیل یا قره قورت هم می گذاشت کنارش
اوایل چند دفعه بو بردم از سرچهار راه می خرد.
بهش گفتم:((واقعا برای من خریدی یا دلت برای اون بچه گل فروش سوخت؟))
از آن به بعد فقط می رفت گل فروشی
دل رحمی هایش را دیده بودم ، مقید بود پیاده های کنار خیابان را سوار کند، به خصوص خانواده هارا ..
یک بار در صندوق عقب ماشین عکس رادیولوژی دیدم ، ازش پرسیدم:
((این مال کیه؟))
گفت:((راستش مادر و پسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن واومده بودن برای دوا درمون. پول کم آورده بودن و داشتن بر می گشتن شهرستون!))
به مقدارنیاز، پول برایشان کارت به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آن ها داده بود
بعد برگشته بود وآن ها را رسانده بود بیمارستان.
می گفت:((ازبس اون زن خوشحال شده بود،یادش رفته عکسش رو برداره!))
رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند یا نشانی ازشان بگیرد و بفرستد برایشان.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚
#قصهدلبری
#قسمت_سیوهشتم
گاهی به بهزیستی سرمی زد وکمک مالی می کرد.
وقتی پول نداشت،نصف روز می رفت با بچه ها بازی می کرد
یک جا نمی رفت ، هردفعه مکان جدیدی..
برای من که جای خود داشت ، بهانه پیدا می کرد برای هدیه دادن
اگر در مناسبتی دستش تنگ بود ، می دیدی چند وقت بعد با کادو آمده و می گفت:((این به مناسبت فلان روز که برات هدیه نخریدم!))
یا مناسبت بعدی ، عیدی می داد در حد دوتا عیدی .سنگ تمام می گذاشت
اگر بخواهم مثال بزنم ، مثلا روز ازدواج حضرت فاطمه علیه السلام وحضرت علی علیه اسلام رفته بود عراق برای ماموریت.
بعد که امد ، یک عطر وتکه ای از سنگ حرم امام حسین علیه السلام برایم آورده بود،گفت:
((این سنگ هم سوغاتی تو . عطر هم برای روز ازدواج حضرت فاطمه علیه اسلام وحضرت علی علیه اسلام!))
درهمان ماموریت خوشحال بود که همه عتبات عراق را دل سیر زیارت کرده است.
درکاظمین ، محل اسکانش به قدری نزدیک حرم بوده که وقتی پنجره را باز می کرد ، گنبد را به راحتی می دید
شب جمعه ها که می رفتند کربلا،بهش می گفتم:
((خوش به حالت ، داری حال می کنی از این زیارت به اون زیارت!)
درماموریت ها دست به نقد تبریک می گفت
گلی پیدامی کردو ازش عکس می گرفت وبرایم می فرستاد.
گاهی هم عکس سلفی اش را می فرستاد یا عکسی که قبلا باهم گرفته بودیم
همه را نگه داشته ام ، به خصوص هدایای جلسه خواستگاری را:
کفن و پلاک و تسبیح شهید.
درکل چیزهایی را که از تفحص آورده بود ، یادگاری نگه داشته ام برای
بچه ام
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
#قصهدلبری
#قسمت_سیونهم
تفحص را خیلی دوست داشت.
اما بعداز ازدواج ، دیگرپیش نیامد برود ولی زیاد هم از ان دوران برایم تعریف می کرد
و می گفت:((با روضه کار رو شروع می کردیم ،با روضه هم تموم!))
از حالشان موقعی که شهید پیدا می کردند می گفت.
جزئیاتش را یادم نیست،ولی رفتن تفحص را عنایت می دانست.
کلی ذوق داشت که بارها کنار تابوت شهدا خوابیده است
اولین دفعه که رفتیم مشهد، نمی دانستم باید شناسنامه همراهمان باشد.
رفتیم هتل ، گفتند باید از اماکن نامه بیاورید.
.نمی دانستم اماکن کجاست
وقتی دیدم پاسگاه نیروی انتظامی است، هول برم داشت.
جداجدا رفتیم در اتاق برای پرس وجو.
بعضی جاها خنده ام می گرفت
طرف پرسید:
((مدل یخچال خونه تون چیه؟چه رنگیه؟شماره موبایل پدر مادرت؟))
نامه که گرفتیم و امدیم بیرون تازه فهمیدم همین سوال هارا از محمد حسین هم پرسیده بودند ..
اولین زیارت مشترکمان را از باب الجواد علیه اسلام شروع کردیم.
این شعر را خواند:
((صحنتان را می زنم بر هم جوابم را بده
این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتراست
جـان من اقا مرا سرگرم کاشی هانکن
میهمان مشغول صاحب خانه باشد بهتر است
گنبدت مال همه، باب الجوادت مال من
جای من پشت درمیخانه باشد بهتراست
اذن دخول خواندیم.
ورودی صحن کفشش را کند و سجده شکر به جا آورد ، نگاهی به من انداخت وبعدهم سمت حرم:
((ای مهربون،این همونیه که بخاطرش یه ماه اومدم پابوستون.
ممنون که خیرش کردید! بقیه شم دست خودتون ، تااخرِ آخرش!))
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
#قصهدلبری
#قسمت_چهلم
گاهی ناگهانی تصمیم میگرفت.
انگار میزد به سرش
اگه از طرف محل کار مانعی نداشت بیهوا میرفتیم مشهد
یادم است یک بار هنوز خانوادهام نیامده بودند تهران .
خانه خواهر شوهرم بودم ، که زنگ زد الان بلیط گرفتم بریم مشهد
من هم ازخداخواسته کجا بهتر از مشهد
ولی راستش تا قبل از ازدواج هیچوقت مشهد این شکلی نرفته بودم
ناگهان بدون رزرو هتل ..
ولی وقتی رفتم خوشم آمد
اصلا انگار همه چیز دست خود امام بود ..
خودش همهچیز را خیلی بهتر از ما مدیریت می کرد
داخل صحن کفشهایش را در میآورد..
توجیهش این بود که وقتی حضرت موسی (ع) به وادی طور نزدیک میشد خدا بهشت گفت " اخلاق نهعلیک "
صحن امام رضا را وادی طور میپنداشت.
وارد صحن که میشد بعد السلام و اذن دخول گوشه ای میایستاد و با امام رضا حرف میزد
جلوتر که میرفت محفل و روضه ای بود در گوشهای از حرم ، بین صحن گوهرشاد و جمهوری ..
که معروف بود به اتاق اشک ..
آن اتاق که با دو سه قالی سه در چهار فرش شده بود غلغله میشد
نمیدانم چطور اینهمه آدم آن داخل جا میشدند و فقط آقایان را راه میدادند و میگفتند روضه خواص است.
اگر میخواستند به روضه برسند ، باید نماز شکسته ظهر و عصرشان را، با نماز حرام میخواندند اینطوری شاید جا میشدند
از وقتی در باز میشد تا حاج محمود، (خادم آنجا ) در را میبست
شاید سه چهار دقیقه بیشتر طول نمیکشید ..
خیلیها پشت در میماندند
کیپِ کیپ میشد و بنده خدا بهزور در را میبست..
چند دفعه کمی دورتر اشتیاق این جماعت را نظاره میکردم که چطور دوان دوان خودشان را میرسانند
هدایت شده از
47.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا قورباغه نباشید!
زن_زندگی_آزادی
#زن_عفت_افتخار
🌱[ @Iransgirls ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••
چقددر خلاقن بعضی از ادما
😍😍
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
🌸ذکر، غذای روح توست!
با دستان خودت، روحت را دفن میکنی، اگر به هر دلیل، غذایش را به او نرسانی... به همین دلیل است که نماز در هیچ شرایطی، حتی در بدترین بیماری ها، از انسان ساقط نمیشود!
✨ ذکر را که فراموش میکنی؛
کم کم، قلبت می میرد!
و قلب مُرده، فکــر را نیز می میراند!💔
آنوقت زندگی ات، پُر میشود از تصمیمات اشتباه، انتخاب ها و ارتباطات اشتباه ...
✅ وقتی به قلبت غذا ندهی؛ شعورِ قلبت آهسته آهسته از دست میرود!
و چشم وا میکنی و می بینی؛
زندگی ات پُر شده از هوس ها و دلتنگی های بی ارزشی، که اساساً در شأن تو نیست!
💫 تسبیح ... دور خدا گشتن است!
و همین اتصال، دائماً به قلبت حیات می بخشد!
به قلبت شعور تزریق می کند!
و حفظت میکند از قدم گذاشتن در جاده هایی که بیراهه اند!
👤استاد شجاعی•.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر سر پست نوکری می ایستیم تا صحنه روشن تر شود ..🙂
#حتماببینید
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
#امام_زمانم🙂♥️✨
فرزندمسلام...
حالترانمیپرسم،چونهیچکدامازاحوالت
برمنپوشیدهنیستوازتونسبتبهتوآگاهترم!
همهحالوهوایترامیدانم
بهانهخندههایت،دلخوشیریزودرشتت
دلبستگیونگرانیهایت،آهکشیدنهایگاه
وبیگاهت..!
میدانمگاهیچقدرمیرنجی!
بیپناهمیشوی!
تنهامیشوی((:
امابداندرجهانکسیهستکهبهتوفکرمیکند
هرکسکوچکترازآناستکهبخواهدحال
فرزندمرابرهمبزند!
درستاستکهرسمشبیوفاییوفریبودر
بساطشآرامشنیستاماآرامباش... وبدانکهپدرتدرکنارتوست!!
باتبتتبمیکنم
دردمیکشیدردمیکشم
واوضاعنابسامانتسامانمرابرهممیزند
دعایتراآمینمیگویموبرایتدعامیکنم
وتنهایتنمیگذارم
هرزمانگرفتارشدیصدایمکن...(:
#پدرتمهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
اَللّٰھُمَّ؏َـجِّلَلِوَلِیِّڪَالفَࢪَج💚🌱
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
گناهیکهتوروپشیمونتکنه
بهتر از ثوابیِ که باهاش
فازِ مومن بودن برداری 😐🚶🏾♂
هـر قـدرڪہنـمازهـایـت
منـظمواولوقـتبـاشـد؛
امـورزنـدگۍهـمتنـظیمخـواهدشـد...
مـگرنمۍدانۍکہرسـتگارۍوسـعادت،
بـانـمازقـریـنشـدهاسـت🖐🏼✨🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی سر سفره مامانم بهم میگه قوز نکن 😂
🌾🌸🌾
#نماز
گفت: من از نماز خواندن لذت نمی برم!!!
آیا ذکری هست که...
آیت الله شاه آبادی
بلافاصله گفت: شماموسیقی گوش میکنی؟!
طرف یکباره جاخورد!
و حرف ایشان را تایید کرد.
آیت الله شاه آبادی
بلافاصله می گوید: ذکر لازم نیست!!!
موسیقی را ترک کنید.
صدای حرام انسان را به گناهان علاقهمند، ودرنتیجه از نماز دور و بی علاقه کرده و راه حضور شیطان را فراهم می کند.
.......
این هم دلیل موجه و همپستی راجب نماز برای لذت بیشتر از نماز..💖😊
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
بچه ها..
اگر ی وقت آقا امام زمان ( عج) ظهور کنن 😍😍
بگن فلانی! گوشیتو بده! میدین بهش؟!
اولین قدم👣
بیاید گوشی هامونو پاکسازی کنیم😊
نگین وای این چی میگه ، مگه چی داریمتو گوشیمون ، ما اصلا اهل این حرفا نیستیم...
نه!
گناه ، میتونه از موسیقی حرام و بدی که تو فایل موسیقیتون ممکنه باشه و شما اصلا ندونید که بده شروع بشه!
اولین قدم👣
یاعلی بگو بلند شو..
ازگوشیت که نامه اعمال ما اینروزا هست شروع کن..
موسیقی و ..هرچی هرچی داری ک فکر میکنی اگر آقا بود نشونش نمیدادی رو پاک کن..
ما افسران جنگ نرمیم😄
یاعلی؟
علی علی😊💖
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
༻♡@Morvaariddarbehesht♡༻
جوان گفت :
امامزمانترا میشناسے؟
پیرمرد :
بلہ میشناسم!
جوان :
پس سلامش کن:)
پیرمـرد:
السلامعلیڪیاصاحبالزمان
جوان لبخندے زد و گفت :
و علیکم السلام:)
آخ خدا تورو به بھترینات!
همچینروزے رو..
نصیبمونڪن🌱