eitaa logo
مروارید های خاکی
532 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
3 فایل
امت حزب الله پیرو ولایت فقیه باشید، تا برای همیشه فاتح و رستگار شوید. ولایت فقیه هست که راه کمال را به ما نشان می‌دهد. 🥀 #شهید_اسکندر_بهزادی ارتباط با ما ← کانال دوم با موضوعی بسیار متفاوت ← @Safir_Roshangari @ye_loghmeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🌺دوست داشتنَت حسِ دنیاست 🌺که صبــــ🌤ــح‌ها پیش از باز شدنِ در بیدار می‌شود😍 🌸🍃 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃علی، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم و حبِّ علی کلیددار کشتی این تلاطم است. 🍃خواه نیکوکار باشی یا نباشی؛ بی حبِّ او، هیچ معامله ای در برایت تشکیل نخواهد شد. در تاریخ خوانده ایم؛ حبِّ علی، چه بر سر انسان و عاقبتش خواهد آورد. 🍃هادی ذوالفقاری، مخاطب این نوشته است. کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد و مجاور شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا و عشق به خدا یعنی خون بهایی که خدا خود می پردازد🙃 🍃پسرک فلافل فروش، قصه ای دارد با نمک حبِّ علی، دل شیر می خواهد؛ در کشور غریب باشی و عضو یگان آن کشور شوی تا با داعش بجنگی، عقیده و ایمان قوی می خواهد برای عمل به این مکتب. 🍃کار ، زمین نمی ماند؛ مثل هادی که عکاس مقاومت بود و آخر پس از ، بعد از چند روز با دوربینش شناسایی شد😓 🍃خوش به حال که تو را در آغوش دارد . ✍نویسنده : 🌺به مناسبت ایام ولادت 🥀 @morvaridkhaky
⚠️ تاخیر در نمازها ⚠️ 🔴👈 هرکس عادت به تاخیر در نمازها کرده است،خود را برای تاخیر در همه ی زندگی آماده کند... 🔵👈 تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال، تاخیر در تولد اولاد، تاخیر در سلامتی و عافیت و...هر قدر که امور نمازت منظم باشد امور زندگیت منظم خواهد شد... 📚 در محضر آیت الله (ره) ص۱۱۱ 📩 🥀 @morvaridkhaky
🌼هدیه خاص شهید ابومهدی المهندس به مناسبت عقد دخترش ✍شهید ابومهدی المهندس در آخرین دیدار با دختر کوچکش کوثر، کتاب «صباح» روایت صباح وطن‌خواه از زنان امدادگر فعال در شهر‌های آبادان و خرمشهر در زمان اشغال خرمشهر و مقاومت مردمی را به وی هدیه داده بود. به عزیزم... عشقم کوثر (وما کوثر را به تو عطا کردیم) که تنها چند روز از پیوند عقدش می‌گذرد؛ از خداوند عزوجل می‌خواهم که این عقد، مقدمه ازدواجی مبارک و تشکیل خانواده‌ای صالح و مومن باشد. روایت «صباح» این دختر مجاهد و صبور و مبارک را به تو عزیز دلم تقدیم می‌کنم و امیدوارم که او برای تو اسوه و تجربه باشد. برایت طول عمر و توفیق را در زندگی سعادتمندانه ات آرزو می‌کنم انشاالله... پدرت جمال (ابوکوثر) 🥀 @morvaridkhaky
🕊 شهـــید باقر طبـاطبـائـى : نيتها را خالص کـنيد و يقين بدانيد هر اندازه که نيتها را پاڪ ڪرده و آنچـہ در توان داريـم بڪار گيــريم به‌همان‌اندازه نصرت‌الهی نصيبمـان خواهد گشت. 🥀 @morvaridkhaky
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه (س) داریم گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه (س) داریم ننگ است بکوبیم درِ خانه هر کس دنبال سرابیم چرا ؟ فاطـمه (س) داریم ما ‌ ترس نداریم ز سیلاب حوادث مانند علی (ع) بعد خدا فاطـمه (س) داریم ما چشم طـمع تا ابدالدهر نداریم بر ثروت هر بی سر و پا، فاطـمه (س) داریم رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا بیهوده به این سمت نیا ، فاطـمه (س) داریم زهراست که داده است به ما جرات طوفان در دل نبُوَد واهمه تا فاطـمه (س) داریم (س)💞 💫💞 💫💞 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان🍃
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_پنجاه_وهفتم: محشری برای بی بی با همون حال،
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : تلقین با یک روز تاخیر مراسم تشییع جنازه انجام شد تا همه برسن بی بی رو بردیم حرم و از اونجا مستقیم بهشت رضا ، همه سر خاک منتظر بون. چشمم که به قبر افتاد یاد آخرین شب افتادم و زیارت عاشورایی که برای بی بی می خوندم لعن آخرش مونده بود... با اون سر و وضع خاکی و داغون پریدم توی قبر ـ بسم الله الرحمن الرحیم ... اللَّهُمََّ خُصََّ اَنْتَ اَوََّلَ ظالِمٍ بِاللََّعْنِ مِنَّى و ... پدرم با عصبانیت اومد جلو تا من رو بکشه بیرون که دایی محمد جلوش رو گرفت ... لعن تموم شد، رفتم سجده ... - اَللَّهُمََّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ ... اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیََّتى ... اَللَّهُمََّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ ... صورت خیس از اشک از سجده بلند شدم ... می خواستم بیام بیرون که دایی محمد هم پرید توی قبر دستم رو گرفت و به دایی محسن اشاره کرد ... - مادر رو بده! با هم دیگه بی بی رو گذاشتیم توی قبر دستش رو گذاشت روی شونه ام ـ من میگم تو تکرار کن تلقین بخون کی از بین جمع صداش رو بلند کرد ـ بچه است ، دفن میت شوخی بردار نیست ... و دایی خیلی محکم گفت ... ـ بچه نیست لحنش هم کامل و صحیحه ... و با محبت توی چشم هام نگاه کرد ـ میگم تو تکرار کن فقط صورتت رو پاک کن، اشک روی میت نریزه ... ... 🥀 @morvaridkhaky
🌸 گفته: یدالله فوق ایدیهم یعنی نگران فردات نباش، از کارای ادما دلگیر نشو کاری از دست اونا برنمیاد که… دستت رو بده به من، تا من نخوام، برگی از درخت نمیوفته…! 🥀 @morvaridkhaky
🍃♥️ سلام امام زمانم♥️🍃 تو بیایـے ،💕🌾 همہ ےِ زمینُ و زمانُ و تمامِ جهان ؛ بهانہ مے شود ... ‌ براے لبخندِ مُدام !💕🌾 اللهــم عجــل لولیـک الفــرج              🌿🍃💛🌱🌿 🥀 @morvaridkhaky
پرواز کردن سخت نیست..؛ عاشق ڪه باشے بالت میدهند؛ و یادت میدهند تا پرواز ڪنے آن هم عاشقانه.. :)💚 +وَ اَلحِقنا بهِم ... 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا زهرا سلام الله علیها باید کاری بکنیم که بچه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند...!! 🥀 @morvaridkhaky
✳ فضائل حضرت زهرا در منابع اهل سنت بیشتر از منابع شیعه است 🔻 فضائلی که برای سلام الله علیها ذکر شده در منابع بیشتر از است. حیرت‌آورتر از آنی است که در شیعه است. و لذا من سفارش می‌کنم، التماس می‌کنم از عزیزان خودم، از کسانی که عشق به ساحت حضرت زهرا دارند، حتماً روایات وارده از اهل سنت را در خصوص حضرت زهرا مطالعه بکنند. 🔸 چه بگویم وقتی که نقل کرده‌اند آقا فرمود: من دنباله‌رو حضرت زهرا هستم! «ابعث علی البراق... و فاطمه أمامی» چرا «و فاطمة أمامی»؟ چون در روز قیامت هر کسی نورش «یسعی بین ایدیهم» هست. «يَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ» (نورشان پیش رو و از جانب راستشان شتابان حرکت می‌کند.) اگر قرار باشد نور حضرت ختمی مرتبت تجلی پیدا کند، «یسعی بین ایدیهم» باشد، می‌شود حضرت زهرا (س). دیگر با این تعبیر همه چیز تمام شد. 👤 📺 ۹۹/۱۰/۲۵ 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مروارید های خاکی
اون دنیا تو رو باظاهرت نمیسنجن... چ زشت باشی چ زیبا ، اعمالت و تو این دنیا میشن کل وجودت تو اون دنیا پ مراقبشون باش😊 اگه دنبال زیبایی هستی اعمالت رو زیبا کن 🌱 💥 🥀 @morvaridkhaky
🔺 تعداد مادرانی که چندین شهید تقدیم ایران کردند 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان🍃
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 ☕️ : بزرگ ترین مصائب حال و روزم خیلی خراب بود دیگه خودم هم متوجه نمی شدم راه می رفتم از چشمم اشک می اومد. خرما و حلوا تعارف می کردم از چشمم اشک می ریخت. از خواب بلند می شدم بالشتم خیس از اشک بود همه مصیبت خودشون رو فراموش کرده بودن و نگران من بودن... ـ این آخر سر کورمیشه، یه کاریش کنید آروم بشه ... همه نگران من بودن ولی پدرم تا آخرین لحظه ای که ذهنش یاریش می کرد متلک های جدیدش رو روی من آزمایش می کرد این روزهای آخر هم که کلا به جای مهران، نارنجی صدام می کرد. البته هر وقت چشم دایی محمد رو دور می دید نمی دونم چرا ولی جرات نمی کرد جلوی دایی محمد سر به سرم بزاره ... هر کسی به من می رسید به نوبه خودش سعی در آروم کردن من داشت، با دلداری با نصیحت با... اما هیچ چیز دلم رو آرام نمی کرد. بعد از چند ساعت تلاش بالاخره خوابم برد. خرابه ای بود سوت و کور، بانوی قد خمیده ای کنار دیوار نشسته داشت نماز می خوند. نماز که به آخر رسید، آرام و با وقار سرش رو بالا آورد. ـ آیا مصیبتی که بر شما وارد شد بزرگ تر از مصیبتی بود که در کربلا بر ما وارد شد؟ از خواب پریدم بدنم یخ کرده بود صورت و پیشانیم از عرق خیس شده بود نفسم بند اومده بود، هنوز به خودم نیومده بودم که صدای اذان صبح بلند شد. هفتم مادربزرگ بود و سخنران بالای منبر چند کلمه ای درباره نماز گفت و گریزی به کربلا زد ... ـ حضرت زینب"سلام الله علیها" با اون مصیبت عظیم که برادران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن، پسران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن، پسران برادرشون رو جلوی چشم شون شهید کردن، اونطور به خیمه ها حمله کردن و اون فاجعه عظیم عصر عاشورا رو رقم زدن حتی یک نمازشون به تاخیر نیوفتاد حتی یک شب نماز شب شون فراموش نشد. چنین روح عظیمی داشتند این بانو و سرور بزرگوار ... هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه اون خواب و اون کلمات و صحبت های سخنران ... باز هم گریه ام گرفت اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود از شرم بود، شرم از روی خدا، شرم از ام المصائب و سرورم زینب ... من 7 شب نماز شبم ترک شده بود در حالی که هیچ کس عزیز من رو مقابل چشمانم تکه تکه نکرده بود ... ... 🥀 @morvaridkhaky
🌸 👈نمیتونی به عقب برگردی و شروع رو عوض کنی ولی می‌تونی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان رو عوض کنی😉 🥀 @morvaridkhaky
✨ جدی گرفته ایم‌ زندگے دنیایے را و شوخے گرفته ایم‌ قیامت‌ را ڪاش‌ قبل‌ از‌ اینکه ما‌ را ‌بیدار ڪنند‌ بیدار‌ شویم🌸🌱' +شھیدحسینِ‌معزغلامے 🥀 @morvaridkhaky
❣ 🌼بیا گل نرگس 🍃جهان جاے توسٺ 🌼دو صد ترانہ بہ لبها 🍃همہ برای توسٺ 🌼بیا گل نرگس 🍃بہ جان تشنہ عشق 🌼دعا دعاےِ ظهورسٺ و 🍃همہ براے توسٺ ❇️ 🥀 @morvaridkhaky
✍شهید حاج قاسم سلیمانی علاقه من به مادرم و شاید هم علاقه متقابل مادر به من موجب می شود که من به جای دوسال، سه سال شیر بخورم... آرام آرام از بغل مادر به چادربسته شده به پشت او منتقل می شوم. بعضی وقت ها از صبح تا ظهر، روی پشت او، داخل چادر بسته شده قرار داشتم و او در تمام این حال، در حال کارکردن بود یا درو می‌کرد یا بافه جمع می‌کرد یا خانه را رفت‌و‌روب می کرد و یا گله را می‌دوشید یا غذا و نان می پخت. و من چه آرامشی در پشت او داشتم! همان‌جا می‌خوابیدم. به نظرم، مادرم هم از حرارت من آرامش داشت. 📚کتاب "از چیزی نمی‌ترسیدم" زندگی‌نامه خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی صفحه۲۲ 🥀 @morvaridkhaky
اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم آنکه دلش شکسته، نزد خدا خریدنی تر است...!! الهی دلهامون به مصلحت خدا باشه... الهی رِضاً بِرضِاکَ ... 🥀 @morvaridkhaky