eitaa logo
مروارید های خاکی
510 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
3 فایل
امت حزب الله پیرو ولایت فقیه باشید، تا برای همیشه فاتح و رستگار شوید. ولایت فقیه هست که راه کمال را به ما نشان می‌دهد. 🥀 #شهید_اسکندر_بهزادی ارتباط با ما ← کانال دوم با موضوعی بسیار متفاوت ← @Safir_Roshangari @ye_loghmeh
مشاهده در ایتا
دانلود
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_هشتاد_وهشتم: پوستر اتاق پر بود از پوستر فو
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 -هشتاد_ونهم: کرکر مردی (ک با اعراب ضمه) حالم خیلی خراب بود - اشتباهی دستت گرفت، پاره شد؟ خودت می تونی چیزی رو که میگی باور کنی؟ اونجایی که چسبونده بودم محاله اشتباهی دست بخوره پاره بشه اونم پوستری که رویه ی پلاستیکی داره ـ تو که بلدی قاب درست کنی قاب می گرفتی، می زدیش به دیوار که دست کسی بهش نگیره مامان اومد جلو ـ خجالت بکش سعید این عوض عذرخواهی کردنته ؟ پوسترش رو پاره کردی ، متلک هم می اندازی؟ ـ کار بدی نکردم که عذرخواهی کنم، می خواست اونجا نچسبونه هر لحظه که می گذشت ضربان قلبم شدید تر می شد ـ خیلی پر رویی بی اجازه رفتی سر کمدم بعد هم زدی پوسترم رو پاره کردی حالا هم هر چی، هیچی بهت نمیگم و می خوام حرمتت رو نگهدارم بازم ـ مثلا حرمت نگه ندار، ببینم می خوای چه غلطی بکنی؟ آره از عمد پاره کردم دلم خواست پاره کردم دوباره هم بچسبونی پاره اش می کنم و دو دستی زد تخت سینه ام و هلم داد ـ بگو جربزه ندارم از حقم دفاع کنم گریه کن، بپر بغل مامانت از شدت عصبانیت، رگ گردنم می پرید یقه اش رو گرفتم و کوبیدمش به دیوار و نگهش داشتم ـ هر بار اذیت کردی و وسایلم رو داغون کردی هیچی بهت نگفتم فکر نکن اگه کاری به کارت ندارم و نمیزنم لهت کنم واسه اینه که زورت رو ندارم یا از تو نصف آدم می ترسم بدجور ترسیده بود سعی کرد هلم بده لباسش رو از توی مشتم بکشه بیرون اما عین میخ، چسبیده بود به دیوار هنوز از شدت خشم می لرزیدم تا لباسش رو ول کردم. اومد خودش رو کنترل کنه اما بدتر روی سرامیک فرش زیر پاش سر خورد ... ـ برو هر وقت پشت لبت سبز شد کرکر مردی بخون یه قدم رفتم عقب مامان ساکت و منتظر و الهام با ترس، دست مامان رو گرفته بود چشمم که به الهام افتاد، از دیدن این حالتش خجالت کشیدم هنوز ملتهب بودم سعید، رنگ پریده ساکت و توی لاک دفاعی ... همه توی شوک هیچ کدوم شون چنین حالتی رو به من ندیده بودن جو خونه در حال آرام شدن بود که پدر از در وارد شد ... ... 🥀 @morvaridkhaky
شهید حسن باقری: اگر از دست کسی ناراحت هستید ،دو رکعت نماز بخوانید و بگویید؛ خدایا ! این بنده تو حواسش نبود ، من از او گذشتم ، تو هم بگذر ... ؟! ... و اینگونه بود که بعضیها عزیزِ دل خدا شدند ... خدا خریدشون... شدن حسن باقری... 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ و تو... همان اکسیر زمینی🌍 که سالهاست، آنرا بر مدارش، آرام نگه داشته ای! میدانی؛ زمین شیفته نگاه توست😍 که هر صبح و شام، دور سرت💫 می گردد! 🌸🍃 🥀 @morvaridkhaky
میگفت؛ می دونی چی دیدم؟ من جداییمون رو دیدم. زدم به شوخی که تو مثل سوسول ها حرف می زنی، برگشت گفت"نه. تو تاریخ بخون. خدا نخواسته اونایی که خیلی به هم دلبسته ن، خیلی کنار هم بمونن"💔 🌹شهید محمد ابراهیم همت🕊 📗 يادگاران 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او با همه فرق داشت... یتیم نوازی میکرد و علاقه زیادی به فرزندان شهدا داشت.. روحت شاد بزرگ مرد ایران 🥀 @morvaridkhaky
✳ عالم آخرت جنس حیات انسان است 🔻 ظهور و است، برای همين هم در و ديوار بهشت حرف می‌زنند. چون آنجا ظاهر است. بهشت و جهنّمش -هر دو- «تَطَّلِعُ عَلَي الْاَفْئِدَه» است، یعنی از ما به بيرون ظهور می‌کند، و لذا جنس است، مثل حالات قلبی؛ در آیه‌ی ۶۵ سوره‌ی عنكبوت هم فرمود: «اِنَّ الدّارَ الْآخِرَةِ لَهِي الحیوان»؛ یعنی نظام عالم آخرت سراسر حیات است، یعنی جنس است. 👤 📚 از کتاب «ماه رجب، ماه یگانه‌شدن با خدا» 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗒 ‌‌‌‌بخش دوم آسمانی ‌‌شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 🌸 پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را یعنی مجاهدین و شهدای این راه به من ارزانی داشتی...🤲🌿 🔶 خداوندا!‌ ای قادر عزیز و ‌ای رحمان رزّاق، پیشانی شُکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع عطر حقیقی اسلام قرار دادی. و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابیطالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛😭 🌷چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمت‌هایت است؛ نعمتی که در آن «نور» است، معنویت، بی قراری که در درون خود بالاترین قرار‌ها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد. 🍃🌅❣️ 🔸 خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌مند نمودی... از تو عاجزانه می‌خواهم آن‌ها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما.🤲 🌷 خدایا! به عفو تو امید دارم ‌ای خدای عزیز و‌ ای خالق حکیم بی همتا! 🍂 دستم خالی است و کوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو می آیم. من توشه‌ای برنگرفته ام؛ چون فقیر را در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!... 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ صوت ماندگار از شهید همت: میخوان ما رو از جنگ با آمریکا بترسونن، نمیدونن رزمنده‌های ما برای جنگ با صدام هم زدن آمریکا رو نیت می‌کردند ۱۷ اسفند سالروز شهادت شهید ابراهیم همت 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان 🍃
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت -هشتاد_ونهم: کرکر مردی (ک با اعراب ضمه) حا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : در برابر چشم پدر کلید انداخت و در رو باز کرد کلید به دست در باز ، متعجب خشکش زد ... و همه با همون شوک برگشتن سمتش ـ اینجا چه خبره؟ با گفتن این جمله سعید یهو به خودش اومد و دوید سمتش ـ اشتباهی دستم خورد پوسترش پاره شد حالا عصبانی شده می خواد من رو بزنه برق از سرم پرید ـ نه به خدا شاهدن من دست روش ... کیفش رو انداخت و با همه زور خوابوند توی گوشم ـ مرتیکه آشغال آدم شدی واسه من؟ توی خونه من، زورت رو به رخ می کشی؟پوسترت؟ مگه با پول خودت خریدی که مال تو باشه که دست رو بقیه بلند می کنی؟ و رفت سمت اتاق دنبالش دویدم تو چنگ انداخت و پوستر رو از روی کمد کند و در کمدم رو باز کرد ـ بازم خریدی؟ یا همین یکیه؟ رفتم جلوش رو بگیرم ـ بابا غلط کردم به خدا غلط کردم ... پرتم کرد عقب رفت سمت تخت بقیه اش زیر تخت بود دستش رو می کشیدم التماس می کردم ... - تو رو خدا ببخشید غلط کردم دیگه از این غلط ها نمی کنم مادرم هم به صدا در اومد - حمید ولش کن مهران کاری نکرده تو رو خدا از پول تو جیبیش خریده پوستر شهداست این کار رو نکن ... و پدرم با همه توانش پوسترها رو گرفته بود توی دستش و می کشید که پاره شون کنه اما الیه پلاستیکی نمی گذاشت جلوی چشم های گریان و ملتمس من چهار تکه شون کرد گاز رو روشن کرد و انداخت روی شعله های گاز ... پاهام شل شد... محکم افتادم زمین.... و پوستر شهدا جلوی چشمم می سوخت ... ... 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔹صوت زیبای آرامشِ جانَست بیا 🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا 🔹دل عُشاق بِسوزد💔 زغمِ دوریِ تو 🔸قَدعالم ز کمان است بیا😔 🌸🍃 🥀 @morvaridkhaky
همش میگفت: توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم (س) ست. شب سوم محرم باهم بی بی جان بودیم، روضه و که تمام شد، گفت: عجب شبی بود امشب، انگار خود حضرت رقیه (س) بین بود... و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند… را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد. 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید همدانی: میریم قدم میزنیم، لبخند تحویل میدیم، شهدا مارو محاکمه میکنند! مگه میشه کسی با شیطان بزرگ قدم بزنه و انتظار شفاعت داشته باشه؟ آقای ظریف شنیدین؟ آقای روحانی متوجه شدین؟ 🥀 @morvaridkhaky
✳ تقوا، کمش هم انسان را نجات می‌دهد 💠 «وَاجْعَل بَینکَ وَ بَینَ اللّهِ، سِتراً وَ إن رَقَّ.» (و بین خودت و خدا ستری قرار بده؛ اگرچه نازک باشد) (نهج‌البلاغه، حکمت۲۴۲) 🔻 یعنی حریمی هر چند نازک، بین خودت و خدای خودت حفظ کن. خدا شاهد است که بهترین امتحان برای بشر، حوادث همین عالم است. آن که دارد، اگرچه کم، ما می‌بینیم در حوادثی که پیش می‌آید، می‌تواند خودش را حفظ کند. آن که تقوا ندارد، وقتی در این حوادث قرار بگیرد، آن‌جا است که عجیب پیدا خواهد کرد. 🔸 تقوا! تقوا! انسان اگر تقوا پیدا کند به یک معنا خیالش راحت می‌شود. این، مثل کسی می‌ماند که در اجتماعی که همه بیمار هستند و بیماری‌شان مسری است، واکسن‌زده وارد می‌شود. لذا علیه السلام در می‌فرماید: تقوا کمش هم که شده انسان را نجات می‌دهد. تقوا ناجی انسان است. 👤 📚 از کتاب «فَلیَبکِ ٱلباکون: توسلات اصحاب امام حسین (ع)» 📖 ص ۵۹ 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه می گفت: زیباترین شہادت را میخواهـم..، یک بار پرسیدم: شہادت خودش زیباست زیباترین شہادت چگونه است؟!🤔 در جواب گفت: زیباترین شہادت این است که جنازه‌ای هم از انسان باقی نماند..🍃 ♥️ 🥀 @morvaridkhaky
🏴مانند تو کسی تک و تنها نمی شود 🏴زندانی مصیبت و غم ها نمی شود 🏴جسمت اسیر ضربه شلاق و ناسزاست 🏴این زخم های کینه مداوا نمی شود 🏴این رسم میزبانی یک روزه دار نیست 🏴افطار او به مشت ولگد وا نمی شود   🖤شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد 🥀 @morvaridkhaky
مداحی آنلاین - مصائب امام موسی کاظم - شهید مطهری.mp3
2.14M
♨️مصائب امام موسی کاظم(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت‌الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان🍃
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_نود: در برابر چشم پدر کلید انداخت و در رو
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : تنهایم نگذار برگشتم توی اتاق لباسم رو عوض کردم و شام نخورده خوابیدم، حالم خیلی خراب بود خیلی، روحم درد می کرد ... چرخیدم سمت دیوار و پتو رو کشیدم روی سرم بغض راه گلوم رو بسته بود و با همه وجود دلم می خواست گریه کنم اما مقابل چشمان فاتح و مغرور سعید؟ یک وجب از اون زندگی مال من نبود نه حتی اتاقی که توش می خوابیدم حس اسیری رو داشتم که با شکنجه گرش توی یه اتاق زندگی می کنه و جز خفه شدن و ساکت بودن حق دیگه ای نداره ... ـ خدایا تو، هم شاهدی هم قاضی عادلی هستی تنهام نذار ... صبح می خواستم زودتر از همیشه از اون جهنم بزنم بیرون. مادرم توی آشپزخونه بود صدام که کرد تازه متوجهش شدم ـ مهران به زور لبخند زدم - سلام صبح بخیر ... بدون اینکه جواب سلامم رو بده ایستاد و چند لحظه بهم نگاه کرد از حالت نگاهش فهمیدم نباید منتظر شنیدن چیزهای خوبی باشم ـ چیزی شده؟ نگاهش غرق ناراحتی بود معلوم بود دنبال بهترین جملات می گرده ... ـ بعد از مدرسه مستقیم بیا خونه می دونم نمراتت عالیه اما بهتره فقط روی درس هات تمرکز کنی برگشت توی آشپزخونه منم دنبالش ... ـ بابا گفت دیگه حق ندارم برم سر کار؟ و سکوت عمیقی فضا رو پر کرد مادرم همیشه توی چند حالت، سکوت اختیار می کرد یکیش زمانی بود که به هر دلیلی نمی شد جوابت رو بده. از حالت و عمق سکوتش، همه چیز معلوم بود و من، ناراحتی عمیقش رو حس می کردم ـ اشکالی نداره یه ماه و نیم دیگه امتحانات پایان ترمه خودمم دیگه قصد نداشتم برم سر کار کار کردن و درس خوندن همزمان کار راحتی نیست شاید اون کلمات برای آرام کردن مادرم بود ... اما هیچ کدوم دروغ نبود قصد داشتم نرم سر کار اما فقط ایام امتحانات رو ... ... 🥀 @morvaridkhaky
مداحی آنلاین - تنها چو حیدرم - حاج منصور ارضی.mp3
716.2K
🔳 (ع) 🌴روضه موسی بن جعفر(ع) 🌴تنها چو حیدرم 🎤حاج 👌بسیار دلنشین التماس دعا 🌹 🥀 @morvaridkhaky