eitaa logo
مسابقات‌ قرآن رسمی‌ جمهوری‌اسلامی‌ایران(سازمان‌اوقاف)
17.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
180 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 🔸قرآن، همیشه زنده است. قرآن، نیازهای انسان را موردتوجه قرار می‌دهد. قرآن در هر عصری می‌تواند بهترین نسخهٔ سعادت انسان‌ها باشد. 🌺مقام معظم رهبری مدظله‌العالی بیانات در مراسم اختتامیهٔ پانزدهمین دورهٔ مسابقات قرآن 01 آذر ماه 1377 🔻🔻🔻🔻 🔹@mosabeghatequran
💠 داستان اول (۱) 💠فواد بد بلا بود.از همان بچگی بدبلا بود.همیشه نگران بودند یک وقت چیزیش نشود.خب اوایل طبیعی بود.توی فرهنگی که بیشتر چشم امیدها به پسر هاست.حالا اگر تک پسر هم باشی بیشتر توی چشم و توجهی.اصلا همه جا تک پسرها عزیزند.فواد تک پسر بود و خیلی هم مودب.آن روزهای بچگی هم که تازه از اصفهان آمده بودندآبادان،ماها همه میدیدیم مادرش یک جور دیگری این پسر را تربیت کرده.مثل ما پسربچه های آبادانی.شر و شور نبود و زیاد توی کوچه نمی آمد.من و فواد هم سن ایم.یک وقت می گویم هم سن یعنی سن شناسنامه ای،ولی یک وقت هم منظورم همراه بودن است.ما همیشه با هم بودیم.از همان مهدکودک تا ایام مدرسه،تا کار.همیشه.رابطه ما کمی خاص هم بود.همین حالا هم همین جور است.توی هر خانواده ای نمی شود برادرزاده ای باشد که عموی هم سن و هم کلاس و هم قد داشته باشد.برای همین توی دبستان یا راهنمایی وقتی می دیدند فامیل ما دوتا مثل هم است،فوری از نسبت مان می پرسیدند،فواد رویش نمی شد بگوید که من عمویش هستم.حالا یا رویش نمی شد یا واقعا هنوز توی کتش نرفته بود که من عمویش هستم.فکر کنم دلیلش همین دومی بود.چون من همیشه حتی تا همین اواخر دلم می خواست عمو صدایم کند.به جای این که من را رفیق یا فامیل معرفی کند دوست داشتم بگوید(وحید عمومه) نمی گفت.ولی من توی مدرسه همیشه می گفتم(فواد پسر کامامه) این یک افتخاری به من می داد.انگار بزرگ ترم می کرد.اوج نوجوانی با همین یک جمله مرد می شدم انگار.ولی خوب فواد همین جوری اش هم بزرگ تر بود.توی چشم تر بود.این ها را حالا دارم می گویم.آن وقت ها نمی گفتم.چیزی مثل رقابت بین ما نبود.نمی دانم،حالا که نگاه می کنم شاید آن چیزی که بین ما بود و آن حسی که من بهش داشتم حسادت بود.ولی کی فکرش را می کرد یک روز توی خنده ها فواد را راهی کنیم سفر،بعد دیگر برنگردد تا همین الان.کی فکرش را می کرد بلا این جوری بیفتد توی خانه ما. شهید منبع:کتاب مهاجران صفحه ی ۹و۱۰ 🔻🔻🔻🔻 🔸@mosabeghatequran
❇️ در زمان خلافتش سبب خضاب نكردن وَ سُئِلَ (عليه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلى الله عليه وآله)غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ فَقَالَ:إِنَّمَا قَالَ (صلى الله عليه وآله)ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ ❇️ از امام عليه السّلام (در زمان خلافتش سبب خضاب نكردن را باين طريق) پرسيدند كه معنى فرمايش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه فرموده تغيير دهيد پيرى را (ريش را رنگين نمائيد) و خود را بيهود مانند نسازيد، چيست آن بزرگوار فرمود: 1- اين سخن را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود هنگاميكه (اهل) دين اندك بود پس (مسلمانان را امر نمود خضاب نمايند و بيهود نمانند چون آنها خضاب نمى كردند، ولى) در اين زمان كه كمربند دين گشاده شده (اسلام در همه جا منتشر گرديده) و سينه خود را بر زمين نهاده (مستقرّ و پابرجا گشته) هر مردى باختيار و اراده خود مى باشد (مى خواهد خضاب نمايد و مى خواهد ننمايد، خلاصه امرى است مباح يعنى جائز و روا، نه واجب و مستحبّ، بله خضاب يك نوع زينت و آرايشى است، چنانكه در فرمايش چهار صد و شصت و پنج بيايد كه باين نكته اشاره فرموده است). 🔻🔻🔻🔻 🔸@mosabeghatequran
🔹 🔻🔻 🔹 پدرانش پشت به پشت،لقب شیخ الاسلامی داشتند.خاندان نائینی به علم و دین شهره بودند.خانه شان پناه مردم و مسکینان بود.توجه به اجتماع،بعد ها در منش میرزامحمدحسین نیز خود را نشان داد،آن جا که در کنار عالمانی چون آخوند خراسانی از پیشگامان مشروطیت گردید. هروقت از آقا استخاره می خواستند،غوغایی به پا می شد.قرآن را که می آوردند همه به احترام می ایستادند،درست مثل آقا که برای استخاره،به احترام قرآن از جایش بلند می شد.جماعت دورش حلقه می زدند،آن طور که اگر کسی بی خبر از دور این صحنه را می دید،خیال برش می داشت نکند شخص عالی رتبه ای در میان این مردم است که این قدر شیفته و واله،این قدر مودب و تمام قد،به احترام حضورش ایستادند.همیشه همین طور بود.تا استخاره تمام نمی شد و قرآن را ازمحل بیرون نمی بردند،نه خود شیخ می نشست و نه افراد حاضر در مجلس،آیت الله نائینی در خلوت خودش هم همین قدر خاضعانه مقابل قرآن می ایستاد. 🔻🔻🔻🔻 🔸@mosabeghatequran
🔸 🔸امروز همهٔ بشر محتاج قرآن‌اند؛ اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نکنیم، خسارتمان، بیشتر از دیگران است؛ چون ما این نسخه و این دستورالعمل را داریم، تجربهٔ تاریخی آن را هم داریم. بشریت در صدر اول به برکت عمل به قرآن، در علم، در اخلاق، در عمل و در پیشرفت‌های گوناگون مادی و معنوی، اوج پیدا کرد. 🌺مقام معظم رهبری مدظله‌العالی بیانات در مراسم اختتامیهٔ پانزدهمین دورهٔ مسابقات قرآن 01 آذر ماه 1377 🔻🔻🔻🔻 🔹@mosabeghatequran
💠 داستان اول (۲) 💠از همان روز که فواد برنگشت،یعنی دقیق ترش را که بگویم همان روز دوشنبه که همه ماجرا را از شبکه خبر شنیدیم یا از زیرنویس ها خواندیم یا بهمان زنگ زدند،تا همین حالا ذهنم پر از فواد شده.چشم که می گذارم روی هم فواد را می بینم توی مدرسه مان که قرار بود تعطیلات عید آن سال با هم دیوارهایش را نقاشی کنیم. تازه کار بودیم و نوجوان و سرخوش.کلی هم ادعا داشتیم که رفته ایم رنگ کاری را پیش فلان استاد یاد گرفته ایم و حالا حرفه ای شده ایم.مدیر اولش قبول نمی کرد ولی بعد که چرتکه انداخت،دید هم فال است هم تماشا.این جوری هم می توانست توی مخارج آن سال رنگ کار و نقاش صرفه جویی بکند و هم ادعاهای مارا امتحان کند.وقتی قبول کرد،من و فواد و علی که می شود برادرزاده ی من و پسر عموی فواد،هرسه تا از خوشحالی و اضطراب زدیم زیر خنده.بعد با هم همه آن چیز هایی را که درباره نقاشی ساختمان از دایی احمد یاد گرفته بودیم مرور کردیم.ترکیب رنگ ها با هم،پیمانه تینرها،ابعاد و سایه ها و همه چیز.درست یادمان نمی آمد ولی دیگر کار را قبول کرده بودیم.فکرش را بکنید ما نوجوان های پانزده شانزده ساله قرار بود همه کلاس های مدرسه را با هم رنگ کنیم.درها و کریدور هم بعدا اضافه شد.همین حالا که دارم برای تان تعریف می کنم صدای خنده های فواد توی گوشم پیچیده. ادامه دارد.... شهید منبع:کتاب مهاجران صفحه ی ۱۰و ۱۱و ۱۲ 🔻🔻🔻🔻 🔸@mosabeghatequran
❇️ نكوهش آرزوى دراز وَ قَالَ (عليه السلام) :مَنْ جَرَى فِي عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ ❇️ امام عليه السّلام (در نكوهش آرزوى دراز) فرموده است 1- هر كه دنبال آرزوى خود بشتابد و مهارش را رها كند مرگ او را مى لغزاند (به آرزويش نرسيده مى ميرد، پس در پى آرزوهاى دراز نرويد و از مرگ غافل نباشيد). 🔻🔻🔻🔻 🔸@mosabeghatequran
♦️ انتصاب #مهدی_قره‌شیخلو به عنوان رئیس مرکز امور قرآنی 🔰رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه طی حکمی مهدی قره‌شیخلو را به عنوان رئیس مرکز امور قرآنی این سازمان منصوب کرد. 🔻◽️متن خبر👇👇 http://www.quraniran.ir/news/view-17805.aspx