eitaa logo
مصلی خاتم الانبیاء احمدآباد
537 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
896 ویدیو
45 فایل
🔻ارتـبـاطـ بـا ادمـیـن👇🏻 @moslaadmin🔻 🍃اَللهُم العَجِلِ لوَلیکَ الفَرج🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات 🌹 تحفه‌ای از بهشت است🌹 صلوات 🌹 روح را جلا می‌دهد🌹 صلوات 🌹 عطری است🌹 که دهان انسان را خوشبو می‌کند.🌹 🌹شنبه تون معطر به عطر خوش صلوات برحضرت محمد و آل محمـــد🌹 🌹اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي ❤️مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌹وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 ۸ آبان ماه، سالروز شهادت شهید حسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانش آموزی گرامی باد. 🍃🌹🍃 | 🆔 @mosalla313
🌹 هر صبح رو به شش گوشه ترین قبله عالم؛ 🌹 بردن نام حسین بن علی می‌چسبد 🌹 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ @mosalla313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرام باشید و استوار و هیچ ترس و غمی به دل راه ندید مقلب القلوب اگر اراده کند دل‌ها را طوری یکدست خواهد کرد که تمام دشمنان خیره خواهند شد.
جلسه مراسم 13 آبان با حضور حجت الاسلام صابری و مدیران محترم مدارس شهر احمدآباد 🆔@mosalla313
دهمین کارگاه قصه گویی پنجشنبه 12 آبان ساعت 10 صبح
دریای رحمت سامرا.mp3
5.07M
🎙 💠 دریای رحمت سامرا 📌 برگرفته از جلسات « دیدار با انسانیت» 🌺 میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام بر همگان مبارک باد @Aminikhaah 🆔 @mosalla313
-کتاب دیدار شیرین به مناسبت میلاد امام حسن عسکری(ع) این کتاب که برای رده سنی نوجوانان است اثری است بازنویسی شده به قلم مسلم ناصری و چاپ انتشارات پیام آزادی که با نثری ساده و روان و با بهره گیری از منابعی معتبر به روایت 12 قصه ی آموزنده و تاثیرگذار از زندگی امام حسن عسکری علیه السلام می پردازد، داستان هایی حقیقی که گوشه ای از کرامات، اخلاق و منش این امام بزرگوار را نمایان می سازد. گزیده کتاب: مرد که رنگش پریده بود، نفس عمیقی کشید. یادش رفته بود که برای چه به آن سمت خیابان رفته است. با دیدن حسن بن علی که همراه خدمت کارش خرید می کرد، همه چیز یادش آمد. پیراهن سفید تمیزی که حسن بن علی پوشیده بود، او را از دیگر مردم متمایز می کرد. وقتی خرید کردند و از بازار بیرون رفتند، خدمتکار را دید که با سبدی در دست از او جدا شد و خود وی به سمت مسجد جامع رفت. کامل در پی وی قدم به صحن مسجد گذاشت. او را دید که در گوشه ای، در آفتاب ملایم بهاری به نماز ایستاد. کامل بر لبه ی سکویی نشست و به رکوع و سجود مولایش نگاه می کرد. ناراحت بود. زمزمه کرد: «ما را از پوشیدن لباس های لطیف و زیبا منع می کند و حال خود…» جهت تهیه کتاب می توانید به کتابخانه خاتم الانبیا مراجعه نمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا