eitaa logo
مشاعره
488 دنبال‌کننده
342 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحی دگر رسید و منم با هزار امید بیدار میشوم که تو را جستجو کنم
تو تنها مى‌توانى آخرین درمان من باشى و بی‌شک دیگران بیهوده مى‌جویند تسكینم!
پیش از آن دم که شود آدم خاکی ایجاد بر سر ما هوس خاک سر کوی تو بود
‏منم که شاعرِ دربارِ سینه‌ سوختگانم به روح من صله دادند غصّه‌های جهان را
من سرم را شیره میمالم ... که یادت نیستم پشت حجمی بی‌خیالی دوستت دارم هنوز
از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل
فلک خمیده نگاهش به من که با تن چون دوک چگونه بارِ امانت نشانده‌اند به دوشم
دلِ تنگم حریف درد و اندوهِ فراوان نیست امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
این خانواده نسل نجات و هدایتند او ناخدای پنجمی از این سفینه بود
زین اسبم را چرا آلوده بر سَم می‌کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده‌ام
یک گوشه خوابید و صدایش درنیامد اشک رقیه تا سحر یادم نرفته
انصاف می‌دهم که لطیفان و دلبران بسیار دیده‌ام نه بدین لطف و دلبری