eitaa logo
مشاعره
488 دنبال‌کننده
342 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من چشـم و دلــم سیــــر شد از شــوق تماشــا یا این‌که دگر سرو قدی نیست در این شهر؟!
یک پنجره‌ام رو به تماشای نگاهت رودی به هم‌آغوشـی دریـــا متمــایل
همه جــا صحبت دلــدادگــی‌ام پیچیده عشقت انگشت‌نما کرده مرا، می‌بینی؟!
می‌خواستم بگویمش امّا گریستم آری! همیشه بارِ زبان را کشید چَشم
شهر من شهر قشنگیست، در این شَکّی نیست منُتهــا، منظره ی چشـــــــــــــــــــــم تو را کم دارد
هم نازنین هم مقتدر باشد نگاهت خشکیده چشم دفتر شعرم به راهت
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد!
خوشا بر حال مهمانی که با بسیاری نعمت دلش با نعمت دیدار صاحبخانه می‌سازد
جام جهان نماست ضمیر منیر دوســت اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجت است؟
آفاق را گردیده‌ام، مهر بُتان ورزیده‌ام بسیار خوبان دیده‌‌ام، امّا تو چیز دیگری
بيگانه كند در غم ما خنده ولی ما با چشم خودی در غم بیگانه بگرييم
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﻣﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺮ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﯽﺑﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﻟﺐ ﺑﺴﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺣﺮﻓﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮔﻔﺖ