eitaa logo
مشاعره
460 دنبال‌کننده
330 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آغشته بود پنجه‌اش از خونِ عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد
رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم جا به اندازه ی تنهایی من در من نیست
اصلا قشنگ نیست بمیرم در این غزل وقتی هنوز دست تو را می توان گرفت
تو را چو پیش نظر آرم، غزل فرو چکدم از لب هزار پنجره بر باغی هزار حنجره آوازم
غَزَل آغِشته به لالایی شَب ها شده است و تو اِی نازتَرین شِعرِ خدا، بیداری؟
لااقل شب ها خیالت را به آغوشم بده تا ببینم بخت را ، شاید میان خوابها
سرخ از تَف‌ِ عشقم دل‌، زرد از غم یارم رخ دائم چو گل رعنا، می‌سوزم و می‌سازم
فرياد می‌زنند ببينيد و بشنويد کور و کريم!حوصله‌ی شرح قصه نيست 
شب کجا بودی که آتش در دلِ بی‌تاب بود ریزهٔ الماس در چشمم به جای خواب بود
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک
یک صبح، سینه چاک گذشتی ز گلسِتان گل پاره کرده است گریبان، به بوی تو
دیدن روی گل یار در این صبح بهار لذت ناب قشنگی‌ست که دیدن دارد
در قالبِ یک بیت، نگنجد غمِ دوریت این دردِ فراگیر، کَران تا به کَران است
تو را آنگونه می‌خواهم که باغی باغبانش را شبیه مادر پیری که می بوسد جوانش را
از من نخواه بگذرم از چشم‌های تو ما پس نمی‌دهیم دلی را که بُرده‌ایم!
تا صبح جمال فتنه‌زای تو دمید گویی که ز شب غم تو می‌زاید و بس
هر صبح چاک پیرهنی تازه می‌کند یارب به دست‌کیست‌گریبان آفتاب
آمدی جمعه ی هر هفته به هر شکلی بود! به سر وعده کسی را چو ندیدی رفتی
نشو مغرورِ آن جاهی که دُنیا بر تو می بخشد که بر جا نیست دائم، حشمتِ تختِ سُلیمانی
صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست وقت آن است که خورشيد مجدد باشی
ای دو چشمت سبب و علت پیدایش صبح دیده بگشا که جهان منتظر آغاز است
صُبحى كه طلوعش بدهد مژده ى دیدار آن صُبح به تكرار شود صُبح بهشتم
روشن شود از ریختنِ اشک، دلِ ما ابریم که روشنگرِ ما در جگرِ ماست
اسم من از زبان ملیحت شنیدنی‌ست گاهی مرا "امیرحسینم! " خطاب کن...
دلِ ما را بشکن گوهر اگر می‌خواهی که شکست است کلیدِ در گنجینه ما
قهر تو درد است اما خنده ات درمان درد درد گاهی لازم است اما مداوا بیشتر
می‌خواستم در را به رویت وا کنم‌ها! اما کلیدم گم شده! شرمنده ای صبح!
‏خوشبحالش که تو را صبح به صبح میبیند کاش من آینه‌ ی کنج اتاقت بودم
از چشم تو من گفتم دفتر همه عاشق شد تو خالق هرشعری تو شعر تر از شعری
دلتنگ و پریشانم و دیوانه و مدهوش وزن غزلم چشم تو شد، قافیه آغوش