eitaa logo
مشاعره
397 دنبال‌کننده
276 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نیستم غمگین گر از من دل بریدند این و آن عشق ورزیدن به جز تمرین تنهایی نبود
بر سردر بازارچه ی عمر نوشته ست اینجا خبری نیست،اگر هست هیاهوست
چه روزگارِ دغل بازِ بد معامله ای جوانی از تو گرفته جوان اگر شده ام
دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم؛ بگوید خانه را ول کن، بگو من کی؟ کجاباشم؟
قلب من تا از کسی آزرده‌ خاطر می‌شود زندگی را بر خودش زهر هَلاهِل می‌کند
تو را هر کس به سوی خویش خواند تو را من جز به سوی تو نخوانم
ماهِ من! طایفه‌‌ی روزه ‌بگیران چه‌ کنند؟ شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی
دریغ از آنکه به بیداریِ حقیقیِ ما، امان نمی‌دهد این خواب‌هایِ خرگوشی
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم در بسته شد آن‌گونه که انگار دری نیست
بر هنر چندان که افزودم شدم گمنام‌تر برگ چون بسیار شد،پوشیده سازد شاخ را
هدایت شده از 
یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار
اما چه سود؟ این همه جاده به سمت تو ما را به مقصد نرسیدن، رسانده است
از من گرفت نقد جوانی به وام، عمر اکنون سواره می‌رود او من پیاده‌ام
ما را نتوان گفت مسافر که به غربت هرجا که نشستیم به یاد تو وطن شد
گویی که توأمند غم و دل در این جهان ورنه چرا کسی دلِ بی‌غم نداشته‌‌است ...؟
ز خالق، بنده می خواهم ، من از دورانِ نوزادی؛ نبیند روی ماهت را، به غیر از بنده " نُو بادی"
یکی به او برساند که آنچه با من کرد خلافِ عادتِ عشق است، رسمِ دنیا نیست
میان واجب خود مانده‌ام، چه کردی تو که من به شوق وصالت نماز شب خواندم
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگوی و بشنو که قیامت است چندین سخن از دهان خندان
دهان صبح پر از خنده دیدم و گفتم: غنیمت است در این روزگار خندیدن
سپاسگزارم ✋🏻🌹
دیده آن روز که شد اشک‌فشان دانستم کاین تُنُک‌زورق من طاقتِ طوفانش نیست
خموشی پیشه کن تا دامن مطلب به دست آری که بی‌پاس نَفَس از بحر، گوهر برنمی‌آید
از لذّتِ صلحش خبری نیست ولیکن هرجا که روَد جنگ بوَد بر سرِ جنگش!
جُدا از خود نشستم آنقدَر تنها به ياد او… كه با خود رو به رو برخوردم و نشناختم خود را