eitaa logo
مشاعره
497 دنبال‌کننده
345 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همه‌تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی‌وشمسی نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید
لباس بی کسی ام را دوباره پوشیدم چقدر غصه نخوردن به من نمی آمد
چو‌عاشق‌می‌شدم‌گفتم‌که‌بردم‌گوهر‌مقصود ندانستم‌که‌این‌دریا‌چه‌موج‌خون‌فشان‌دارد
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو حتی اگر که برف شوم، برف شادی‌ام
قدم به کوچهٔ دیوانگی بزن چندی که عقل بر سر بازار عشق حیران است
گنه را خُرد مشمر گر نداری تاب رسوایی که بهر گندمی بیرون ز باغ خلد آدم شد
من از تو بس که نوشتم تمام مردم شهر بدون اینکه بدانند، می شناسندت
گرفت مثل کتابی کهن به دست مرا تورقی زد و چیزی نخواند و بست مرا
چو بخت‌نیست که شایستهٔ‌وصال تو باشم به صبر کوشم و خرسند با خیال تو باشم
وقت طرب خوش یافتم ، آن دلبر طناز را ساقی بیار آن جامِ‌می،‌مطرب بزن آن ساز را
مرگ آمد چهره‌ام را بی‌تو اینجا دید و گفت: آنچنان مُردی که از من هم نیاید هیچ کار..!
از گِلی دیگر مرا شاید پدید آورده‌اند در کنارِ دیگران احساسِ غربت می‌کنم