eitaa logo
مشاعره
488 دنبال‌کننده
343 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شنیدم از محبت خار ها گل می‌شود مردم! ولی من با محبت ها خودم را خوار میکردم
عهد با من بستی و از یاد بردی! روزگار از وفاداری،همین مقدار یادت داده‌است
کویر بودم و بارانی از تو، باغم کرد بهار می‌شوم ار بارشی دوباره کنی
اعتباری به دل نرم در این دوران نیست سنگ شو، سنگ که بتخانه بسازند از تو
نشستم چای خوردم،شعر گفتم،شاملو خواندم اگر منظورت این ها بود ، خوبم ، بهترم یعنی!
اگر چون رودها از خود گذشتن را بیاموزی به حال سنگ ها هم می توانی مهربان باشی
وقتی از من دلخوری ،با دیگران حرفی نزن اخم با من آری ، امّا ، خنده با بیگانه نه...!
تو کـــــه فوراً به جدایـــــــــی ز من عادت کـردی من چه خاکی بزنم بر سر خود بی تو رفیق؟!
برایش از تهِ دل شعر گفته‌ام یک عمر جواب این‌همه احساس، «آفرین» بوده
دل از حواس و حواسم زِ دل پریشان‌تر به جمع کردن این کاروان که پردازد ...؟!
تا چشم تو دیدیم ز دل دست كشیدیم! ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
غبار صبح تماشاست هرچه باداباد تو هم بخند، جهان خراب مى‌خندد!