eitaa logo
مشاعره
453 دنبال‌کننده
323 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عجب زِ عشق که هر کس روایتی دارد از این گذازهٔ آتشفشان در فوران
عالم برزخ که میگویند همین حال من است من تو را پس میزنم اما دلم میخواهدت
عاشقت بودم ولی ناجور سوزاندی مرا... نقره داغش میکنم دل را اگر یادت کند!
عهد با من بستی و از یاد بردی! روزگار از وفاداری،همین مقدار یادت داده‌است
عهد با من بستی و از یاد بردی! روزگار از وفاداری،همین مقدار یادت داده‌است
عیدِ ما دل‌شدگان، لحظهٔ دیدار شماست سالِ ما ساعتِ تحویلِ خودش را دارد
عافیت را لمس کردم غیر تو معنا نداشت تندرستی بی‌تو انگاری خود بیماری است
عَقل در چارهِ سودای تو بی چاره بماند وَقت آن است که دیوانه شَود عاقلِ تو
عاشق شده ام بر تو،تدبیر چه فرمایی ؟ از راه صلاح آیم یا از در رسوایی ؟
عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست پیش مردم شمع در بر میکشد پروانه را
عید باید جامه رنگین کـرد و عیدیها گـرفت جامه تقوی طلب کن کین به محشر میرسد
عینکی بودن او راز ظریفی دارد شیر،محبوس نباشد همه را خواهد کشت!
عـاليجنـابِ عـشـق ! چـرا غايبى هنوز...؟! يادِ تو قرنهاست كه در جمعه حاضرست!
عطر گیسوی تو تا ملک سلیمان رفته است زلف وا کرده‌ای و شانه به سر می‌خواهی
عروس خانه ی حیدر مبارکت باشد شروع زندگی مشترک کنار علی
سپر فروخت برای عروسی ات مولا خبر شدند دو عالم ز شاهکار علی
‌علی و فاطمه در سایه‌ی هم، فکر کنید شانه در شانه دوتا کعبه‌ی یک دست سفید
عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم میکند
عطر گیسویت قرار از شهر می‌گیرد، بگو دل ربودن را کدام عطار یادت داده است؟!
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
عالم برزخ که میگویند همین حال من است من تو را پس میزنم اما دلم میخواهدت
عاشقی را چه نیازیست به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می شود جگر دارد
عاشقان را خستگی در بند زندان بیشتر هر چه دوری بیشتر حال پریشان بیشتر
عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت