eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 پرسش 7⃣1⃣1⃣1⃣ ____________________________ 🔸شوهرم26سالشونه وخودمم25سالمه باهمدیگه اقوام میشیم،خاله اش دوست صمیمی بنده هستن وآشنایی زیادی باایشون دارم، یه سال وخورده ای هست همدیگه رو میخوایم قبل ازعقددائم چندماه عقد موقت بودیم برااینکه همدیگه رو بهتر بشناسیم،باهم دیگه20روزی مسافرت کاروانی زیارتی بودیم اونجا دیدمشون واصلا ازشون خوشم نمیومد ازقبل خیلی ارتباطی نداشتم که بخوام بشناسمش،بعد از مسافرت درخواست ازدواج داد. 🔹منم بعد از کلی آره و نه بالاخره جواب دادم اقوام بنده اوایل قبول نداشتن این ازدواج رو فقط هم بخاطر وضع طرف،چون خیلی پولدار نیستن،خونواده ام به این چیزا خیلی اهمیت میدن و نماز وروزه ی طرف خیلی براشون مهم نیست برعکس خودم،ولی بعد از مدتها که عقد کردیم خیلی ازش راضین و یجورایی همه دارن،اونم بهشون میزاره 🔸یا گاهی میشینم ب مسخره بازی درآوردن و باهم میشینیم ب کارامون،گاهی هم وقتی ازش هرچی از دهنم درمیاد میگم و سکوت نمیکنم،گاهی هم میکنم،،اونم گاهی دست بزن داره 🔹هروقتم آروم میشه خواهی میکنه میگه دست.خودم نبوده ببخشید ولی اجازه بده اون موقعی که ام از پیشت منم اگه بره حالم بدتر میشه واجازه اش نمیدم بره بعدش دیگه حواسش نیست توعصبانیت داره چیکارمیکنه،اون حرف میزنه و منم میکنم اوضاع بدتر میشه😔 🔸قبل از اینکه باهاش بشم همه جا میرفتم ولی احساس میکنم شدیداً میکنه، اسمم دراومد واسه کربلا نذاشت برم ولی خودش با هیئت رفتن مشهد منم ناراحت شدم از کارش همش با خودم فکر میکنم شاید بهم نداره نمیزاره برم جایی، 🔹گاهی هم میکنم از بس خسته میشم برم یه مدت خونه دوستام اونم نمیزاره همش میگه باهم میریم جایی،من طاقت دوریت ندارم،یه روزه برم جایی اشکال نداره براش ولی اگه یه روز شد دوروز دیگه خیلی برخوردش باهام خوب نیست و یجورایی خودشو میکنه تا برم از دلش دربیارم... والا موندم مشکل ما چیه این وسط 🔸اوایل خوب بودیم همسرم خیلی احساسی بودن،اهل بروبیا بود ولی کم کم احساس میکنم اونجور مثل قبل نیست هرچی از احساسم بهش میگم فکر میکنه میگم یا دنبال چیزی هستم که برام تهیه کنه حالا نمیدونم شایدم ب شوخی بهم اینجور میگه،منم دیگه از دست میدم فکر میکنم لابد با کسی داره که احساسش کم شده واینجاست که بهش میگم ودعوامون میشه،یه وقتایی بهش میکنم ولی مطمئن نیستم که کاری کنه 🔹وقتی دعوامون میشه ام میگیره اونم میره خونشون براشم اصلا مهم نیست تو چه حالی ام،واسه همین بیشتر میشم منم اون موقع تهدیدش میکنم یا میرم یا هم طلاقم بده،میدونم کارم اشتباهه ولی کنترلم دست خودم نیست بهش هم گفتم وقتی عصبی میشم این حرفا بهت میزنم وهیچ قصدی ندارم... متاسفانه مادرم فوت شده و پدرمم معتاده و کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم لطفا کمکم کنین. _________________ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd