『اگر بگویم که هیچ چیز معنی ندارد، باید نتیجه بگیرم که جهان بیهوده و مهمل است』
❒عادت ناجوان مردانه ترین بیماریست، زیرا هر بد اقبالی را به ما می قبولاند، هر دردی را و هر مرگی را.در اثر عادت، در کنار افراد نفرت انگیز زندگی میکنیم ، به تحمل زنجیرها، رضا میدهیم، بی عدالتی ها و رنجها را تحمل میکنیم.به درد، به تنهایی و به همه چیز تسلیم میشویم.
❒عادت، بی رحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد میشود، در سکوت، کم کم رشد میکند و وقتی کشف میکنیم که چطور مسموم آن شدهایم، میبینیم که هر ذره بدن مان با آن عجین شده است، میبینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ دارویی هم درمانش نمیکند.تمام آنچه من را در این نقطه قرار داده، روح تشنهییست که تنم را به اینسو و آنسو میکشاند.
❒حفرهها پر نمیشوند؛ حفرهها با هیچچیز پر نمیشوند. تنها فراموشیهای موقتییند که زندگی را با ارفاق قابل تحمل میکنند.هیچچیز دائمی نیست و دائمی نبودنشان را حس میکنم.حس میکنم؛ زیرا احساس هم گذراست. به چیزها متمایل و بیمیل میشوم. چیزهایی که عادت داشتند خوشحالم کنند، حال ترک عادت کردهاند و چیزهایی که دوستشان نداشتهام، حالا بهترین نقطهی ممکن از زندگییم را اشغال کردهاند:هیچ حسی از نفرت را درونم احساس نمیکنم.راحت میبخشم و راحت خطا میکنم. راحت عذر میخواهم و راحت هم خود را تبرئه میکنم. پذیرفتهام که قرار نیست جهان را تغییر بدهم؛ همانطور که پذیرفتهام حالا شب است.
✍نیهیلیسم بیماری روزگار است اما کامو در پی پذیرش آن نیست، بلکه با نگاهیمتفاوت در افسانه سیزف آن را تفسیر میکند: «پوچ را تا به امروز سرانجام کار پنداشتهاند، اما این کندوکاو آن را به منزله آغاز حرکت انگاشته است.»
«بزرگسالى زمانی اتفاق میافتد که فرد در مییابد، بهتر است به خاطر دلیلی درست رنج کشید، تا به خاطر دلیلی اشتباه لذت برد.»
🎩مارک منسن
❒کسی که میخواهد در بدی یا نیکی نوآفرین باشد ، باید از ویران ساختن و درهم شکستن ارزش های گذشته اش آغاز کند،ارزش های گذشته را که حال در هم شکستی ارزشهای جدید بساز؛و این سرآغاز اگزیستانسیالیسم هست.
#نیچه #نیهیلیسم #اگزیستانسیالیسم