eitaa logo
مشاور همدل
87 دنبال‌کننده
47 عکس
19 ویدیو
14 فایل
سلام روزگار هستم.استاد دانشگاه، مشاور آموزش و پرورش و مدرس کشوری نماد (نظام مراقبت روانی دانش آموزان) ادمین: @moshaverhamdel_ADMIN مشاور همدل در ایتا: https://eitaa.com/moshaverhamdel سایت:   www.moshaverhamdel.com ♥سپاس از همراهی شما عزیزان♥ روزگار
مشاهده در ایتا
دانلود
چطوری "روانمون" رو سبک كنيم؟ ← تا حالا شده بعد از خوردن مایعات زیاد، یا توی سرما وسط جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانه‌تان از فشار پر شدن در حال ترکیدن باشد؟ ← دیده‌اید آدم جانش به لبش می‌رسد؛ تمام و فکر و آرمان و آرزویش خالی شدن مثانه‌اش است. هیچی برایش مهم نیست. هیچی به چشمش نمی آید. هیچ آرزویی ندارد جز توقف ماشین. تا محتویات مثانه را برون ریزی کنید. ← دیده‌اید وقتی دستشویی می‌روید چه احساس راحتی دست می‌دهد؟ احساس سبکی. آن‌وقت است که آزاد می‌شوید و دوباره به چیزهای دیگر فکر می‌کنید. از ته دل می‌گویید: آخیش. راحت شدم. ← روان ما هم یک مثانه دارد که در مسیر زندگی مدام پر و خالی می‌شود. آنها که مایعات بیشتری می‌خورند یا در معرض سرما هستند (یعنی زندگی پرتلاطم‌تری دارند) مثانه‌شان زودتر پُر می‌شود. ← مثانه‌ی روان که پر می‌شود آدم الکی قاطی می کند، به هم می‌ریزد؛ اخلاقش سگی می‌شود و جالب آنکه خودش هم نمی‌داند چه مرگش است. با این تفاوت که آدم پرشدن مثانه‌ی روان را نمی فهمد؛ فقط درد و فشارش را حس می‌کند. ← روان نیز نیاز به بیرون‌روی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی . تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایه‌گزاری کند. روان هم نیاز به از فشار دارد. وگرنه می‌ماند؛ گیر می‌کند. رشد نمی‌کند. نمی‌تواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر می‌شود. ← گاهی به استراحت دهید. از روزمرگی؛ از دویدن‌های بی‌هدف؛ از بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه. استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینه‌ی آدم را تنگ می‌کند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی. یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود میریزید و کسی نمیفهمد. ← خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد میگیریم که آدم خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد. ← "برون‌ریزی روان "؛ یعنی داشتن رفیقی که با او همان‌طور حرف بزنید که با خودتان حرف می‌زنید. اگر نداریدَش، بهترین رفیقی که می توانید فاضلاب روان را روی آن خالی کنید، یک قلم و کاغذ است. ← بنویسید. هرچه دل تنگتان می‌خواهد. آزاد و رها. بعدش هم بیندازیدش سطل آشغال. حتی اسیرِ آن نوشتن هم نشوید: اینکه چه مینویسید و چگونه می‌نویسید و برای چه می‌نویسید. ← فقط و فقط بنوسید. حتی اگر حال نوشتن نداری شروع کن به حرف زدن و صدایتان را ضبط کردن. بدون هیچ قیدی حرف هایت را بزن. بی هیچ آداب و ترتیبی. در مورد همه چی. بی هیچ هراس و قید و بندی. بعد بارها گوشش بده. بعد حذفش کن و فراموشش کن. فقط باید برسی به آنجا که فریاد بکشی: «چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من». ← برون‌ریزی یعنی ؛ یعنی گاهی کوه و در و دشت رفتن. یعنی بالا و پایین پریدن. یعنی با بچه‌ها فوتبال زدن و عروسک بازی کردن. یعنی فریاد کشیدن؛ بلند خندیدن؛ بلند گریه کردن. اصلا یعنی لحظاتی را مثل دیوانه‌ها زیستن. ← یعنی آن لباس قشنگتان را توی خانه پوشیدن و خودتان را تحویل گرفتن. یعنی توی خلوتِ خودتان همراه با یک آهنگ دلخواه یک لیوان چای با بیسکوییت در خلوت خوردن و بعدش شروع کنی برای خودت رقصیدن. یعنی لحظاتی بی‌خیال همه چیز شدن. برون ریزی یعنی چیزی که بعدش از ته دلتان بگویید: "آخیش راحت شدم". ← بیرون نریختن اصلی در مسیری بالغانه و والایش‌ یافته، و سرکوبِ مداوم آنها در خانواده و یا در جامعه، کم کم به تجمعِ درونیِ منجر خواهد شد که روزی در جایی همانند یک دُمل چرکین سر باز خواهد کرد. ← فقط یک چیز را یادتان باشد! یعنی یک چیز را رعایت کنید؛ فاضلاب روان‌تان را روی کسی خالی نکنید. قرار نیست با آخیش گفتن شما، زخمی بر دل کسی بنشیند. یعنی نباید به خودت و دیگری آسیب جدی بزنی! نمی‌ارزد... https://eitaa.com/moshaverhamdel