eitaa logo
مشفقون
5.8هزار دنبال‌کننده
983 عکس
790 ویدیو
17 فایل
"و هُم مِن السّاعةِ مُشفِقون" هدف عمل به وظیفه است... و یقین داریم آنچه میدانیم در مقابل آنچه نمیدانیم مثل قطره ای از اقیانوس است والله المستعان طلبه ای در قم محمد صالح مشفقی پور طالقانی👇 (https://eitaa.com/MoshfeghipourSaleh )
مشاهده در ایتا
دانلود
جهت اطلاع و تأمل! «این حرف‌هایی هم که دارم به شماها می‌زنم، به کمتر جمعی ممکن است من بزنم این حرف‌ها را» ✍ محمد صالح مشفقی پور 🔺 این متن، سیاسی نیست! 👈 بلکه برای تبیین منطق رئیس جمهور دیروز و رهبر امروز است! 👈 و برای پاسخ به سؤال بعضی دوستان انقلابی و شبهه افکنیِ بعضی سوء استفاده گرانِ وفاقی یا کم اطلاع است! 🔺 می خواهیم پشت پرده ی برشی کوتاه از تاریخ را از زبان یک مقام عالی رتبه بخوانیم! 🔺 اما قبل از آن، لطفا به نگاهتان وسعت بدهید تا بتوانید منطق گوینده را درک کنید! او کسی است که بنا دارد طبق روال عادی و قانونی در کشور، مدیریت بکند. 🔺 ماجرا این است که رهبری، در زمان ریاست جمهوری به ویژه در دور دوم(سال۶۴) به هیچ وجه موافق نخست وزیری میرحسین موسوی نبودند. 🔺 اما به هر ترتیب، موسوی نخست وزیر شد. رهبری با بسیاری از وزرای کابینه هم موافق نبودند اما نکته این است که در علن، همیشه از آن ها حمایت می کردند. 🔺 چرا و بر اساس چه منطقی؟ 🔺 رهبری در مرداد ۶۷، در دیداری خصوصی، مطالبی فرمودند که البته این روزها علنی شده و پاسخی است برای سؤال ها و بعضی شبهات! [ اشاره و به عنوان مثال: ، ، ، را یادتان هست؛ یا هیئت مذاکره کننده امین، غیور، شجاع، متدیّن؛ و مثال های دیگری نسبت به اشخاص دیگری که از آن عبور می کنم و به خودتان ارجاع می دهم!] فرمایشات رهبری در سال ۶۷: 🔸 «من خودم به امام گفتم، گفتم آقا ما سر قضیه نخست‌وزیری اینقدر مشکل تحمل کردیم. 🔹 سر قضیه وزرا من و آقای موسوی به توافق نخواهیم رسید؛ من می‌دانم 13 تا 15 تا وزیر ما اختلاف پیدا خواهیم کرد. ایشان یک کسی را معرفی می‌کند، من آن را قبول نخواهم داشت، قبول ندارم اصلا... 🔸 پیشنهاد من به امام این بود که شما بیایید یک حَکَمی را - من نگفتم یک هیأت - گفتم یک شخصی را به عنوان حَکَم معین کنید که هر جا من و آقای موسوی اختلاف نظر پیدا کردیم در وزیر، آن حَکَم بگوید این، حرفش تمام باشد. 🔹 امام گفتند این خوب فکری است. من سه نفری را معین می‌کنم؛ سه نفر معین کرد. سه نفر هم مورد رضایت من است. یکی آقای هاشمی، یکی آقای موسوی اردبیلی، یکی آقای حاج احمد آقا. 🔸 خیلی خب، ما گفتیم بسیار خب، من خودم رفتم به برادرها حکمیت را ابلاغ کردم - سال 64 - و گفتم این پیشنهاد من به امام بوده. بنده هم می‌خواهم کار و تکلیف الهی انجام بگیرد؛ من چه کار دارم که کی می‌آید، کی می‌رود؟ هر کی می‌خواهد بیاید، هر کی می‌خواهد برود. 🔹 این را شما بدانید، الان هم هر کسی می‌خواهد بیاید، هر کسی می‌خواهد برود، برای بنده یک سر سوزن والله تفاوت نمی‌کند. من فقط حجت شرعی داشته باشم، بتوانم فردا جواب خدا را بدهم. اگر حجت شرعی داشتم، جواب شماها و جواب ملت را خواهم داد. من از جواب دادن اصلاً باکی ندارم. هر کسی بگوید آقا چرا؟ می‌گویم که وظیفه‌ام بود؛ دهان‌ها بسته می‌شود. من باید آنجا را قرص کنم. 🔸 حجت را سر قضیه نخست‌وزیر هم به امام گفتم. گفتم آقا من حجت شرعی می‌خواهم، این جوری برای من حجت شرعی نیست؛ حجت شرعی به من بدهید، من اقدام می‌کنم. امام هم حجت شرعی به من داد، من هم اقدام کردم. سر قضیه وزرا هم همین بود، من گفتم آقا حکمیت، حکمیت را هم امام معین کردند. 🔹 این حکمیت هم به لطف الهی در حدود ده یازده مورد بین من و آقای نخست‌وزیر اختلاف سر وزرا بود - به نظرم 11 مورد بود - در ده یازده مورد، 11 تا رأی به نفع آقای نخست‌وزیر دادند! بنده هم هیچ اظهار نگرانی نکردم. 🔸 همان وزرا بودند که وقتی نخستین جلسه هیأت دولت تشکل شد، من آمدم بیرون مصاحبه کردم - همه‌تان شنیدید قاعدتاً - گفتم بسیار هیأت دولت خوبی است، چهره‌ها، چهره‌های پرنوری هستند، چهره‌های باصفایی هستند؛ من محیط صفا اینجا دیدم و اعتقادم هم واقعاً این است که باید از اینها حمایت کرد، تا الان هم حمایت کردم. 🔹 این حرف‌هایی هم که دارم به شماها می‌زنم، به کمتر جمعی ممکن است من بزنم این حرف‌ها را. حالا ممکن است یک فرد، دو فردی، اما به جمع‌ها من این حرف‌ها را نمی‌زنم. برای خاطری که ظرفیتش را ندارند. شما ظرفیتش را دارید، باید بدانید این را...» پ.ن: کمی تأمل کنید و‌ دوباره متن را بخوانید! یاعلی🌹 💎 @Moshfeghoun 💐 ویراستی
هدایت شده از مشفقون
جهت اطلاع و تأمل! «این حرف‌هایی هم که دارم به شماها می‌زنم، به کمتر جمعی ممکن است من بزنم این حرف‌ها را» ✍ محمد صالح مشفقی پور 🔺 این متن، سیاسی نیست! 👈 بلکه برای تبیین منطق رئیس جمهور دیروز و رهبر امروز است! 👈 و برای پاسخ به سؤال بعضی دوستان انقلابی و شبهه افکنیِ بعضی سوء استفاده گرانِ وفاقی یا کم اطلاع است! 🔺 می خواهیم پشت پرده ی برشی کوتاه از تاریخ را از زبان یک مقام عالی رتبه بخوانیم! 🔺 اما قبل از آن، لطفا به نگاهتان وسعت بدهید تا بتوانید منطق گوینده را درک کنید! او کسی است که بنا دارد طبق روال عادی و قانونی در کشور، مدیریت بکند. 🔺 ماجرا این است که رهبری، در زمان ریاست جمهوری به ویژه در دور دوم(سال۶۴) به هیچ وجه موافق نخست وزیری میرحسین موسوی نبودند. 🔺 اما به هر ترتیب، موسوی نخست وزیر شد. رهبری با بسیاری از وزرای کابینه هم موافق نبودند اما نکته این است که در علن، همیشه از آن ها حمایت می کردند. 🔺 چرا و بر اساس چه منطقی؟ 🔺 رهبری در مرداد ۶۷، در دیداری خصوصی، مطالبی فرمودند که البته این روزها علنی شده و پاسخی است برای سؤال ها و بعضی شبهات! [ اشاره و به عنوان مثال: ، ، ، را یادتان هست؛ یا هیئت مذاکره کننده امین، غیور، شجاع، متدیّن؛ و مثال های دیگری نسبت به اشخاص دیگری که از آن عبور می کنم و به خودتان ارجاع می دهم!] فرمایشات رهبری در سال ۶۷: 🔸 «من خودم به امام گفتم، گفتم آقا ما سر قضیه نخست‌وزیری اینقدر مشکل تحمل کردیم. 🔹 سر قضیه وزرا من و آقای موسوی به توافق نخواهیم رسید؛ من می‌دانم 13 تا 15 تا وزیر ما اختلاف پیدا خواهیم کرد. ایشان یک کسی را معرفی می‌کند، من آن را قبول نخواهم داشت، قبول ندارم اصلا... 🔸 پیشنهاد من به امام این بود که شما بیایید یک حَکَمی را - من نگفتم یک هیأت - گفتم یک شخصی را به عنوان حَکَم معین کنید که هر جا من و آقای موسوی اختلاف نظر پیدا کردیم در وزیر، آن حَکَم بگوید این، حرفش تمام باشد. 🔹 امام گفتند این خوب فکری است. من سه نفری را معین می‌کنم؛ سه نفر معین کرد. سه نفر هم مورد رضایت من است. یکی آقای هاشمی، یکی آقای موسوی اردبیلی، یکی آقای حاج احمد آقا. 🔸 خیلی خب، ما گفتیم بسیار خب، من خودم رفتم به برادرها حکمیت را ابلاغ کردم - سال 64 - و گفتم این پیشنهاد من به امام بوده. بنده هم می‌خواهم کار و تکلیف الهی انجام بگیرد؛ من چه کار دارم که کی می‌آید، کی می‌رود؟ هر کی می‌خواهد بیاید، هر کی می‌خواهد برود. 🔹 این را شما بدانید، الان هم هر کسی می‌خواهد بیاید، هر کسی می‌خواهد برود، برای بنده یک سر سوزن والله تفاوت نمی‌کند. من فقط حجت شرعی داشته باشم، بتوانم فردا جواب خدا را بدهم. اگر حجت شرعی داشتم، جواب شماها و جواب ملت را خواهم داد. من از جواب دادن اصلاً باکی ندارم. هر کسی بگوید آقا چرا؟ می‌گویم که وظیفه‌ام بود؛ دهان‌ها بسته می‌شود. من باید آنجا را قرص کنم. 🔸 حجت را سر قضیه نخست‌وزیر هم به امام گفتم. گفتم آقا من حجت شرعی می‌خواهم، این جوری برای من حجت شرعی نیست؛ حجت شرعی به من بدهید، من اقدام می‌کنم. امام هم حجت شرعی به من داد، من هم اقدام کردم. سر قضیه وزرا هم همین بود، من گفتم آقا حکمیت، حکمیت را هم امام معین کردند. 🔹 این حکمیت هم به لطف الهی در حدود ده یازده مورد بین من و آقای نخست‌وزیر اختلاف سر وزرا بود - به نظرم 11 مورد بود - در ده یازده مورد، 11 تا رأی به نفع آقای نخست‌وزیر دادند! بنده هم هیچ اظهار نگرانی نکردم. 🔸 همان وزرا بودند که وقتی نخستین جلسه هیأت دولت تشکل شد، من آمدم بیرون مصاحبه کردم - همه‌تان شنیدید قاعدتاً - گفتم بسیار هیأت دولت خوبی است، چهره‌ها، چهره‌های پرنوری هستند، چهره‌های باصفایی هستند؛ من محیط صفا اینجا دیدم و اعتقادم هم واقعاً این است که باید از اینها حمایت کرد، تا الان هم حمایت کردم. 🔹 این حرف‌هایی هم که دارم به شماها می‌زنم، به کمتر جمعی ممکن است من بزنم این حرف‌ها را. حالا ممکن است یک فرد، دو فردی، اما به جمع‌ها من این حرف‌ها را نمی‌زنم. برای خاطری که ظرفیتش را ندارند. شما ظرفیتش را دارید، باید بدانید این را...» پ.ن: کمی تأمل کنید و‌ دوباره متن را بخوانید! یاعلی🌹 💎 @Moshfeghoun 💐 ویراستی