4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه 💚
💚👉@moshkenan_nasim🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱 #نسیم_حدیث
🌸 حکایت جالب امام محمّد باقر (علیهالسلام) و شخصی که با نامحرمی شوخی کرد! مواظب باش آلوده نشی!
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خونه سالم چه خونه اییه؟ ✨
فوق العاده👌✌️✋
#دکتر_شکوری
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور
❣عشق رنگین ❣ #قسمت_شانزدهم زنگ در را زدم,ساره در رابازکرد. اوه اوه چه خبر بود ,رو کردم به ساره وگ
❣عشق رنگین❣
#قسمت_هفدهم
همه مشغول صحبت وپذیرایی بودند اما خبری ازنامزد ساره نبود.
کنارساره رفتم وگفتم:دلیل این جمع به اصطلاح خودمونی چیست؟
ساره:ببین سمیه جان ماکارمون بیزینسه البته برای خارج ازکشور این تعداد دخترا هم که میبینی,آماده ی اعزام به کشورهای اطرافند,یکی داخل کارخانه ماشین سازی,یکی فرش بافی,یکی البسه و...مشغول به کارمیشوند البته چون صاحب کارها بسیارپولدارند وکاراین افراد براشون مهم است درآمدشون اون طرف آب چندین برابر اینجاست وگاهی رویایی هم میشه,خلاصه بایک سال کارکردن اون طرف ,میتونی یک عمر اینجا راحت زندگی کنی ومن واشکان هم این خانومها راسامان دهی میکنیم ومیفرستیم ان طرف...
به این کار یک خورده مشکوک شدم اما چون حرفهای ساره خیلی ساده وپاک بود,سعی کردم این سؤظن رااز خودم دور کنم.درهمین حین گوشی ساره زنگ خورد,ساره رفت طرف یکی ازاتاقها تا راحت صحبت کند.
تا ساره برگرده,دوباره افراد جمع شده را ازنظر گذراندم,ازحق نگذریم ,یکی ازیکی خوشگل تر بودند,ولی چه جوری میتونن اعتمادکنن وراحت برن خارج ازکشور؟!
ساره ازاتاق بیرون امد وبلندگفت:خانوما...دوستای عزیز اقا اشکان یک سورپرایز ویژه داره,الان آدرس یک کافی شاپ توپ رافرستاده تا باهم تشریف ببریم وخیلی ویژه پذیرایی شیم.
تا ده دقیقه دیگه ماشین هم دنبالمون میفرسته.
تااین راشنیدم,بدنم مور مور شد دوباره شک افتاد به جونم ,رفتم جلووگفتم :ساره جان من دیگه زحمت راکم میکنم...
ساره:محاله...نمیگذارم باهم میریم باماشین خودم وبعدشم میرسونمت درخونه تان
ناخوداگاه تسلیم شدم وای کاش نشده بودم.
#ادامه دارد...
#داستان
#عشق_رنگین
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
❣عشق رنگین❣
#قسمت_هجدهم
بچه ها باچندتاماشین دیگه ومن هم با ماشین ساره راه افتادیم تا درمحلی که اشکان ادرس داده بود اختتامیه ی جلسه مان باشه.
به کافی شاپ رسیدیم,پله میخوردپایین ,انگار یک زیرزمین بود,داخل کافی شاپ شدیم,عجب فضایی بود,یک سالن بزرگ که با انواع گلدانها تزیین شده بود والحق زیبا ودلنشین بود اما من حس بدی داشتم,دوتا پسرجوان آمدندجلو وبه ماخوش آمدگفتند,بچه ها هرکدام سرمیزی نشستند ویک آهنگ ملایم هم شروع به نواختن کرد,من کنارساره بودم که بالاخره اشکان خان تشریفشون را آوردند,خدای من باورم نمیشد این که....اینکه.....این همون پسرخاله ی شکیلا بود
روکردم به ساره تاموضوع را بهش بگم که اشکان به ما رسید وابتدا با ساره دست دادسلام وعلیک کرد وروکرد به من وگفت:به به,ساره خانم این دوست خوشگلت رابه ما معرفی نمیکنی؟
عجب ناجنسی بود هاااا...
ساره:اشکان جان,ایشون همون دوست عزیزم سمیه هست.
دستش راطرفم دراز کرد تابامن دست بدهد وگفت:بسیارخوشبختم سمیه جااان
اخمهام راکشیدم توهم وگفتم:بازی کثیفی راه انداختی آقاااای به ظاهر محترم,من مثل شما هرزه نیستم که بانامحرم دست بدهم وبدنم رابا دست دادن به کثافتی مثل شما نجس کنم.
ساره ازطرز صحبت کردن من متعجب شده بود وگفت:چی شده سمیه؟مگه تو اشکان رامیشناسی؟ خوب بهش دست نده,چرا توهین میکنی؟
درعوض من, اشکان جواب داد:ساره جان به گمانم دوست عزیزززت من راباکس دیگه ای اشتباه گرفته...
روکردم به ساره وگفتم:چرابهم دروغ گفتی,مگه من ازت نپرسیدم,اشکان پسرخاله ی شکیلاست وتو.گفتی نه؟
ساره:خوب راست گفتم ,چون اشکان پسرخاله شکیلا نیست,اصلا شکیلا خاله نداره,اشکان توکارهای بیزینس بادکتر همکاری میکرده ,یعنی باهم کارمیکردند....
حالامن بودم که بهتم زده بود,چشام سیاهی میرفت,دیگه شک نداشتم یک کاسه ای زیرنیم کاسه هست واینهمه دختر بیچاره ودربه در قربانی نقشه ای شوم هستند....
اشکان دستاش را جلوی چشام تکون داد وگفت :چت شده خانم کوچلو؟؟!!
ساره هم بازوم راگرفت وروی صندلی نشاندم...
همینجورکه توبهت بودم گفتم:ساره جان من باید برم,این اشکانت هم یک کلاش حرفه ای هست,اقای نامحترم چرا براشون نمیگی که خودت راپسرخاله ی شکیلا معرفی کردی وازمن خواستگاری کردی وبعدازجواب رد شنیدن ,باکمال وقاحت تهدیدم کردی...
ساره روبه اشکان گفت:اشکااان سمیه چی میگه؟؟.....
#ادامه دارد....
#عشق_رنگین
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ظهر جمعه، مستند «آرمان روحالله» را ببینید
📽 مستند «آرمان روحالله»، روایتی از دیدار خانوادههای شهدای امنیت با رهبر انقلاب، فردا منتشر خواهد شد.
🔄پخش این مستند، ظهر جمعه از KHAMENEI.IR و بطور همزمان از شبکههای سیما، به ترتیب در👇
🗓جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲
بعد از خبر ۱۴؛ شبکه یک سیما
ساعت ۱۸؛ شبکه سه سیما
🗓یکشنبه ۱۵ بهمن؛
ساعت ۲۱:۴۵؛ شبکه افق
🗓سهشنبه ۱۷ بهمن؛
ساعت ۱۹؛ شبکه مستند
#ایران_قوی
#حضور_حداکثری
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جالب بود؛ خوشم اومد😂
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در غزه، نور ظهور دیده میشود
🔹ولی الله کلامی زنجانی - شاعر و مداح اهل بیت(ع):در جنگ غزه، نور ظهور را میبینیم؛ ما وارد وادی انقلاب شدیم چون بوی امید و نور ظهور را دیدیم و امروز مردم غزه، حق مطلب را در مورد مقاومت ادا کردهاند.
🔹پیروزی مقاومت، نشانهای از نزدیک قله بودن جامعهی بزرگ مسلمانان و شکلگیری تمدن نوین اسلامی است.
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جالبه 😍😍😍👌👌👌
نظر شما چیه 😉😉
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و باز هم جمعه یی دیگر رو به اتمام است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
خدایا دلهای خزان زده ما را
با ظهورش بهاری کن...
#اللهمعجللولیکالفرج
#قرار_شبانه
🕊🤍دعای فرج
🕊♥️إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .
يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .
يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ
♥️🕊🤍🕊♥️🕊
❄️شبهایی ڪه دلمون
💫 به آدمای دورمون گرمه
❄️شبهایی ڪه قلبمون
💫یه جوره خوبی میتپه
❄️شبهایی ڪه بی دلیل
💫حالمون خوبہ
❄️بیشتر از همیشہ
💫خـدارو شڪر ڪنیم
❄️ شبتون خوش
💫فرداتون پراز خیرو برکت
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه 💚
💚👉@moshkenan_nasim🕊
🌱 #نسیم_حدیث
🌸 امام کاظم علیه السلام :
مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت
میکند و قومی گرداگرد او جمع میشوند به
صلابت پارههای فولاد،
تندبادها آنان را به لرزه درنمی آورد و از جنگ
خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند
و بر خدا توکل می کنند و سرانجام پیروزی از آن متقین است.
📚 «بحار الانوار، ج ۶۰، ص۲۱۶»
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
44.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بار منفی کلمات
🔉 استاد عزیزی
♡اَللهُمّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج♡
❤️❤️💪
فقط انرژی مثبت تورو به هدفت میرسونه✌🏻
تو میتونی زندگیتو تغییر بدی👌❤️
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>
قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور
❣عشق رنگین❣ #قسمت_هجدهم بچه ها باچندتاماشین دیگه ومن هم با ماشین ساره راه افتادیم تا درمحلی که اش
❣عشق رنگین❣
#قسمت_نوزدهم
درهمین حین یکی از گارسونهای کافی شاپ دوتا شربت البالو آورد,من که ازشدت استرس,فشارم افتاده بود وکل بدنم میلرزید,ساره هم دست کمی از من نداشت.
ساره ,دستبرد یک شربت البالو برداشت وداد دست من ویکی هم خودش شروع کردبه سرکشیدن واشاره کردبه من وگفت:سمیه جان,شربتت رابخور ,حالت بهترشد تکلیف اشکان خاااان رامشخص میکنیم.
یه ذره ازشربت راخوردم ,خیلی خنک وشیرین بود ,تا تهش راسرکشیدم...
ای وااای یه جورایی سرگیجه گرفتم,نگاه کردم به ساره اونم مثل من بود,شک نداشتم داخل شربت لعنتی چیزی ریخته بودند.
هنوز کمی هوشیاری برام مونده بود,دست ساره راگرفتم وگفتم:باید ازاینجا بریم بیرون,ساره هم که مثل من بود بدون کوچکترین مقاومتی پاشد که بریم بیرون اشکان خودش راانداخت جلو.ورو به ساره گفت :کجااااا؟؟
ساره باهمون بی حالی زدش کناروگفت:آشغال عوضی ,میرم یک راست پیش پلیس...فهمیدی؟
اشکان یک نگاه به من کرد وگفت:نه نه نه,خانم کوچلوی خوشگل ,یادت نرفته که اخرین حرفم را.الان وقت تسویه حسابه,تشریف داشته باشین...
با تمام توانم کیفم رازدم روسینه اش ,همینجورکه تلوتلو میخورد,به گارسون پشت سرش خورد.
گارسونه رو به اشکان گفت:جلوشون رابگیرم؟
اشکان یه چشمک بهش زد وگفت:نه واسه چی؟بزار برن ما کارخلاف قانون نکردیم تابترسیم.
باهزار زحمت چندتاپله رابالا اومدیم وسوار ماشین ساره شدیم ویک خواب سنگین چشام رادربرگرفت ودیگه چیزی نفهمیدم...
#ادامه دارد.....
#داستان
#عشق_رنگین
💦⛈💦🕊💦⛈
❣عشق رنگین❣
#قسمت_بیستم
چشام راباز کردم,درکی از اطرافم نداشتم,چادرم روصورتم افتاده بود وخبری ازکیفم هم نبود, از زیرچادر دوتامردراجلوی ماشین میدیدم,سرم را چرخاندم ,ساره راکنارم درخواب ناز دیدم,یکی ازمردها متوجه حرکت سرم شود وگفت:اشکان نکنه یه وقت بیدار شن؟؟یکیشون داره تکون میخوره هااا
اشکان:نه بابا خیالت راحت بااون داروی خواب اوری که بهشون تزریق کردیم ,قولت میدهم تاخود امارات خواب باشن
امارااااات!!!!
وای خدای من این چی داشت میگفت,امارات برای چی؟؟اخه باچه جراتی این کارمیکنن..
حالا چه جوری خودم رانجات بدهم,الان چه مدت میگذره,به نظرمیومد ظهرباشه ,اما ما الان کجاییم؟بقیه ی دخترا چی شدن؟؟اینا چه نقشه ای توسرشونه؟؟خدای من,بابا ومامانم....یعنی الان چه خبره خونمون؟؟
هزارتا فکر از ذهنم میگذشت ,اما سعی میکردم کوچکترین حرکتی نکنم ,تامتوجه هوشیاری من نشن.
درهمین حین موبایل اشکان زنگ زد...
اشکان:الوووو,شما کجایین؟چراازصبح جواب نمیدین؟؟
به بندر رسیدین؟
ما نزدیکیم,سعی کنید طوری رفتارکنید تا جنسا شک نکن...خیابان صیاد منتظرم باشین تاباهم بریم اسکله وسوار کشتی بشیم...
وای خدای من اینا چقددد پست هستند,حالا فهمیدم چه نقشه ای تو سرشون هست ,از دخترا به نام(جنس) اسم میبرند وقراره بافروششون به شیخای عربی خودشون به نوایی برسن,من بدبختتتت چکارکنم..
خدااااا حق من نیست اینجور تباه بشم...پیش خودم شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا تا یک راهی برام باز بشه ,من به معجزات خواندن زیارت عاشورا ایمان دارم...
#ادامه دارد....
#عشق_رنگین
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 برشی از مستند «روایت فتح» با تصاویری بکر و دیده نشده از حضرت روح الله (ره)
🎙 با صدای شهید آوینی در خصوص حدیث امام موسی کاظم علیه السلام که فرمود:
🌴 «مردی از اهل قم (قیام می کند و) مردم را به سوی حق فرا میخواند. گروهی مانند پارههای آهن همراه او جمع میشوند که بادهای تند آنان را منحرف نمیکند. از نبرد خسته نمیشوند و نمیترسند و بر خداوند توکل میکنند و عاقبت برای اهل تقوا است.»
╔═════════🍃🕊══╗
•●❥ @moshkenan_nasim
╚══🍃🕊═════════╝
🇮🇷<قرارگاه فرهنگی نسیم ظهور>