eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
425 عکس
249 ویدیو
37 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
✅یزید بن ثبیط (امیر بصراوی) ◀️وقتی به ابن زیاد خبر رسید که حسین علیه السلام آهنگ عراق دارد به کارگ
✅بعضی از خصوصیات کتاب المنتخب مرحوم طریحی 1⃣مرحوم مقرم معتقد است در کتاب المنتخب مرحوم طریحی دست برده اند‼️ ◀️فخرالدین طریحی در کتاب واقعۀ المنتخب فی جمع المراثی و الخطب داستان عروسی قاسم را نقل کرده است، اما مقرم این جمله را از آن طریحی نمی‌داند و می‌گوید: شیخ فخرالدین طریحی با آن عظمت و جلالت در علم، امکان ندارد که چنین داستانی را نوشته باشد و بر کسی روا نیست که در حق او این خرافه را تصور کند. در کتاب او، منتخب، دست برده‌اند و این افسانه را داخل آن کرده‌اند؛ طریحی آن کس را هیچ وقت نخواهد بخشید. 2⃣ قابل توجّه است که این متن، نخستین منبع شناخته‏شده‏اى است که «حضرت رقیه»را سه‏ساله معرّفى کرده است. همچنین، نخستین منبعى است که به تفصیل، سخن گفتن وى را با امام علیه السلام مطرح کرده است؛ ⬅️ امّا چیزى در باره نام او نمى‏گوید. ◀️شرح روضه ... فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبيك. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهي تقول: ◀️يا أبتاه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟ يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك؟ يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟ يا أبتاه ! مَن لليتيمة حتّى تكبر ؟ يا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ يا أبتاه ! مَن للأرامل المسبيّات ؟ يا أبتاه ! مَن للعيون الباكيات ؟ يا أبتاه ! مَن للضائعات الغريبات ؟ يا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟ يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واخيبتنا ! يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واغربتنا ! يا أبتاه ! ليتني كنت الفدى ، يا أبتاه ! ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا . يا أبتاه ! ليتني وسدت الثّرى ولا أرى شيبك مخضّباً بالدّماء . ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف , وبكت بُكاءاً شديداً حتّى غشي عليها ، فلمّا حرّكوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنيا وقتي سر بريده امام حسين را براي رقيه سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت حسين است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 📖 المنتخب في جمع المراثي و الخطب طريحي، ص 136 @maghtal61
✅روضه خوانی امام رضا برای حضرت سیدالشهداء الأمالي للصدوق عن إبراهيم بن أبي محمود عن الرضا ◀️إنَّ يَومَ الحُسَينِ عليه السلام أقرَحَ جُفونَنا ، وأسبَلَ دُموعَنا ، وأذَلَّ عَزيزَنا بِأَرضِ كَربٍ و بَلاءٍ ، أورَثَتنَا الكَربَ وَالبَلاءَ إلى يَومِ الاِنقِضاءِ ، فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ عليه السلام فَليَبكِ الباكونَ ، فَإِنَّ البُكاءَ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ▶️ ◀️الأمالى ، صدوق ـ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ، از امام رضا عل: روز [شهادت ]حسين عليه السلام ، پلك هاى ما را زخمى كرد، و اشك هايمان را جارى نمود، و عزيز ما را در سرزمين اندوه و محنت ، خوار ساخت و براى ما اندوه و غم را تا روز قيامت ، بر جا گذاشت. پس گريه كنندگان بايد براى مانند حسين عليه السلام بگريند، كه گريه [بر او] ، گناهان بزرگ را مى زدايد. 📝الأمالي للصدوق : ص 190 ح 199 ، الإقبال : ج 3 ص 28 ، روضة الواعظين : ص 187 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 284 ح 17 @maghtal61
✅سخاوت وکرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام ⬅️المناقب لابن شهرآشوب عن شعیب بن عبد الرحمن الخزاعی: وُجِدَ عَلى ظَهرِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام یَومَ الطَّفِّ أثَرٌ، فَسَأَلوا زَینَ العابِدینَ علیه السلام عَن ذلِکَ، فَقالَ: هذا مِمّا کانَ یَنقُلُ الجِرابَ عَلى ظَهرِهِ إلى مَنازِلِ الأَرامِلِ وَالیَتامى وَالمَساکینِ. المناقب، ابن شهرآشوب به نقل از شعیب بن عبد الرحمن خُزاعى: در روز واقعه عاشورا، اثر چیزى را بر دوش حسین بن على علیه السلام یافتند و [علّت] آن را از امام زین العابدین علیه السلام جویا شدند. فرمود: «این، اثر انبانى است که بر دوش خویش مى‏کشید و براى بیوه‏زنان، یتیمان و بینوایان، [آذوقه] مى‏بُرد». 📖📖المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۶۶، بحار الأنوار: ج ۴۴ ص ۱۹۰ ح ۳ @maghtal61
🏴🏴ورود به کربلا ❇️روضه خواندن حضرت اباعبدالله برای اهل بیت (ع) در لحظه ورود به کربلا ◀️حضرت در همان لحظه ورود به کربلا برای اهلبیتش روضه خوانده است فَجَمَعَ الحُسَينُ(ع) وَلَدَهُ وَ إِخوَتَهُ وَ أَهلِ بَيتِهِ ثُمَ نَظَرَ إِلَيهِم فَبَكَاء سَاعَتَا امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنها نگاه کرد و سپس ساعتی گریه کرد ثُمَ قَال؛ أَلَلهُمَ إِنَا عِترَةُ نَبِيِك مُحَمَّد(ص) و قَد اُخرِجَنَا و طُرِدنَا و اُزعِجَنَا عَن حَرَمِ جَدِنَا و تَعَدَت بَنُو اُمَيَة عَلَينَا ، اَلَلهُمَ فَخُذلَنَا بِحَقِنَا وَانصُرنَا عَلَي الْقَوْمِ الكَافِرِين. سپس فرمودند خدایا ما عترت رسول تو محمد(ص) هستیم، ما را از دیارمان اخراج کردند و از حرم جدمان راندند و طرد کردند و بنی امیه در حق ما ظلم کردند پس حق ما را بگیر. ❇️ورود امام حسین(ع) به کربلاء و از حركت ايستادن اسب حضرت جملات امام در معرفي كربلا ◀️امام با سپاهیان خود راه مى پیمودند تا آن که به سرزمین کربلا رسیدند، ناگهان اسب حضرت از حرکت ایستاد. امام(ع) از آن پیاده شد و سوار بر مرکب دیگر شد؛ ولى آن اسب نیز قدم از قدم برنداشت، اسب هاى متعدّدى عوض کرد، ولى هیچ یک حرکت نکردند. امام(ع) پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریّه. فرمود: آیا نام دیگرى دارد؟ گفتند: نینوا. فرمود: به جز اینها آن را چه مى نامند؟ گفتند: شاطى الفرات (ساحل فرات). فرمود: آیا باز هم نامى دارد؟ پاسخ دادند: کربلا. پس آهى کشید و فرمود: «اَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ»؛ (دشت اندوه و بلا) است. سپس افزود:  «قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ سَفْکُ دِمایِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ هَتْکُ حَریمِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَهِ وَعَدَنِی جَدِّی رَسُولُ اللّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ»؛ همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پس به خدا سوگند! خوابگاه شتران ما و جاى ریخته شدن خونمان است. به  خدا سوگند! اینجا محلّ هتک حریم ما و کشته شدن مردان و ذبح کودکان ماست. به خدا سوگند! اینجا محل زيارت قبور ماست. جدّم رسول خدا مرا به این تربت نوید داده است که در فرموده او تخلّفى نیست. ❇️امام حسین(ع) و خبر از شهادتش ◀️امام(ع) در جمع مردم مکّه قبل از حرکت به سوى عراق خطبه اى خواند و چنین فرمود: « وَ خُیِّرَ لِی مِصْرَعٌ اَنَا لاقِیهِ، کَاَنّى بِاَوْصالی تَتَقَطَّعُها عُسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواوِیسِ وَ کَرْبَلا، فَیَمْلانَّ مِنّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرَبَهً سَغَباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ». براى من «شهادتگاهى» اختیار شده است که من به آن خواهم رسید. گویا مى بینم که گرگ هاى بیابان هاى عراق میان نواویس (قبرستان یهود در نزدیکى کربلا) و کربلا بند بند مرا جدا کرده و شکم ها و جیب هاى خالى خود را (با کشتن من و دریافت جوایز) پر مى کنند. از روزى که با دست قضا و قدر الهى نوشته شده، چاره اى نیست. @maghtal61
✅گریه کنندگان بر سیدالشهداء اهل شفاعت هستند و بخاطر آنها باران نازل می شود ⬅️كامل الزيارات عن مسمع بن عبد الملك عن أبي عبد ال كانَ الحُسَينُ عليه السلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ ، فَأَخَذَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : لَعَنَ اللّه ُ قاتِليكَ ، ولَعَنَ اللّه ُ سالِبيكَ ، وأهلَكَ اللّه ُ المُتَوازِرينَ عَلَيكَ ، وحَكَمَ اللّه ُ بَيني وبَينَ مَن أعانَ عَلَيكَ ! فَقالَت فاطِمَةُ : يا أبَه ، أيَّ شَيءٍ تَقولُ ؟ قالَ : يا بِنتاه ، ذَكَرتُ ما يُصيبُهُ بَعدي وبَعدَكِ مِنَ الأَذى وَالظُّلمِ وَالغَدرِ وَالبَغيِ ، وهُوَ يَومَئِذٍ في عُصبَةٍ كَأَنَّهُم نُجومُ السَّماءِ ، يَتَهادَونَ إلَى القَتلِ ، وكَأَنّي أنظُرُ إلى مُعَسكَرِهِم ، وإلى مَوضِعِ رِحالِهِم وتُربَتِهِم . فَقالَت : يا أبَه ، وأينَ هذَا المَوضِعُ الَّذي تَصِفُ ؟ قالَ : مَوضِعٌ يُقالُ لَهُ كَربَلاءُ ، وهِيَ ذاتُ كَربٍ وبَلاءٍ عَلَينا وعَلَى الاُمَّةِ ، يَخرُجُ عَلَيهِم شِرارُ اُمَّتي ، ولَو أنّ أحَدَهُم شَفَعَ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ما شُفِّعوا فيهِم ، وهُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ . قالَت : يا أبَه ، فَيُقتَلُ ؟ قالَ : نَعَم يا بِنتاه ، وما قُتِلَ قِتلَتَهُ أحَدٌ كانَ قَبلَهُ ، وتَبكيهِ السَّماواتُ وَالأَرضونَ ، وَالمَلائِكَةُ وَالوَحشُ وَالحيتانُ فِي البِحارِ وَالجِبالُ ، لَو يُؤذَنُ لَها ما بَقِيَ عَلَى الأَرضِ مُتَنَفِّسٌ ، ويَأتيهِ قَومٌ مِن مُحِبّينا ، لَيسَ فِي الأَرضِ أعلَمُ بِاللّه ِ ولا أقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم ، ولَيسَ عَلى ظَهرِ الأَرضِ أحَدٌ يَلتَفِتُ إلَيهِ غَيرُهُم ، اُولئِكَ مَصابيحُ في ظُلُماتِ الجَورِ ، وهُمُ الشُّفَعاءُ ، وهُم وارِدونَ حَوضي غَدا ، أعرِفُهُم إذا وَرَدوا عَلَيَّ بِسيماهُم ، وأهلُ كُلِّ دينٍ يَطلُبونَ أئِمَّتَهُم ، وهمُ يَطلُبونَنا ولا يَطلُبونَ غَيرَنا ، وهُم قِوامُ الأَرضِ ، بِهِم يَنزِلُ الغَيثُ . 📢📢كامل الزيارات ـ به نقل از مِسمَع بن عبد الملك ، از امام صادق عل: حسين عليه السلام در آغوش مادرش بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرفت و فرمود: «خدا ، قاتلان تو را لعنت كند! خدا ، غارت كنندگانِ تو را لعنت كند! خدا ، همكارى كنندگان بر ضدّ تو را لعنت كند! و خدا ميان من و هر كس كه بر ضدّ تو يارى دهد، حكم كند!» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! چه مى فرمايى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دخترم! آنچه را پس از من و تو از آزار و ستم و خيانت و تجاوز به او مى رسد، ياد كردم .او در آن روز ، ميان يارانى به سانِ ستارگان آسمان است كه راه به شهادت مى برند و گويى لشكرشان و جايگاه اسباب و تربتشان را مى بينم» . فاطمه عليهاالسلام پرسيد: اى پدر! اين جايى كه توصيف مى كنى، كجاست؟ فرمود: «جايى كه كربلا ناميده مى شود و آن ، كرب (رنج) و بلا براى ما و امّت دارد. شروران امّتم ، بر آنان مى شورند و اگر همه آسمانيان و زمينيان ، يكى از آن شروران را شفاعت كنند، پذيرفته نمى شود و آنها در آتش دوزخ ، جاويدان خواهند بود» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! [آيا حسين] كشته مى شود؟ فرمود: «آرى، اى دخترم! و كسى، پيش از او، به سانِ او كشته نمى شود و آسمان ها و زمين ها بر او مى گريند و نيز فرشتگان و وحوش و ماهيان درياها و كوه ها كه اگر به آنها اذن داده شود، جاندارى را بر زمين ، باقى نمى گذارند ، و گروهى از دوستداران ما نزد او مى آيند كه در زمين از آنان ، عالم تر به خدا و پايدارتر به حقّ ما نيست و جز آنان ، كسى بر روى زمين به حسين، رو نمى كند . آنان چراغ هايى در دل تاريكى هاى ستم و شفيعان و درآيندگان بر من در حوض [كوثر ]هستند. چون در آيند ، من آنان را از چهره شان مى شناسم. گروندگان به هر دين، پيشوايان خود را مى جويند و آنان ما را و نه غير ما را مى جويند . آنان پايه هاى استوار زمين و سبب نزول باران اند» . 📖📖 كامل الزيارات : ص 144 ح 170 ، تفسير فرات : ص 171 ح 219 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 264 ح 22 @maghtal61
⬆️⬆️⬆️انصافا حدیث دلنشینه حتما مطالعه کنید.
✅معرفی کتاب کامل بهایی کتابی به زبان فارسی نوشته حسن بن علی طبری، مشهور به عمادالدین طبری عالم قرن هشتم، در موضوع امامت و تشیع. از آنجا که طبری این اثر را به بهاءالدین محمد جوینی والی اصفهان در زمان هولاکوخان مغول اهدا نموده، به کامل بهایی شهرت یافته است. ◀️ مؤلف در این کتاب به موضوعاتی مانند سقیفه، مطاعن دشمنان اهل بیت و مقتل حسین بن علی(ع) پرداخته است. نام دیگر این کتاب را کامل السقیفة گفته‌اند؛ زیرا درباره غصب خلافت و ماجراهای بعد از رحلت رسول خدا(ص) در سقیفه سخن می‌گوید. مؤلف در مقدمه می‌نویسد: کتاب مناقب الطاهرین در موضوع تولی بود و لازم بود درباره هم کتابی بنویسم و به استخاره نام آن را «‌الکامل البهایی فی السقیفة‌» گذاشتم. 🔆🔆کتاب کامل بهایی در شرایطی تالیف شده که با تسلط ایلخانان و گرایش برخی از آنان به تشیع یا دست کم تسامح مذهبی آنان، فرصتی برای شیعه پیدا شد تا به طرح برخی مطالب و تالیف کتاب‌هایی مانند آثار عمادالدین طبری بپردازند. این آثار با تعابیر خاصی از خلفا و دشمنان اهل بیت(ع) یاد می‌کنند. از آنجا كه كامل بهايى جنبه كلامى و رديه نويسى دارد، مؤلف مطالب زيادى از خود بيان كرده و مطالب منقول از ديگران را هم چندان مستند نكرده است. كتاب كامل بهايى به عنوان اثرى شناخته مى شود كه برخی مطالب را براى اولين بار مطرح كرده است، مانند: داستان دختر امام حسین(ع) يا فرار به قم و کاشان و داستان ارتباط او با حضرت علی(ع). 🏴🏴روضه حضرت رقیه در کامل بهایی ◀️در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت، در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران و دختران ایشان، پوشیده مى‏داشتند و هر کودکى را وعده‏ها مى‏دادند که: پدر تو به فلان سفر رفته است[و]باز مى‏آید. تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله. شبى از خواب، بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت، او را به خواب دیدم سخت پریشان!». زنان و کودکان، جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید، خفته بود. از خواب، بیدار شد و حال، تفحّص کرد. خبر بردند که حال، چنین است. آن لعین، در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. مَلاعین، سر بیاورد و در کنار آن دختر چهارساله نهاد. پرسید: «این چیست؟». مَلاعین گفت: سرِ پدر توست. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق، تسلیم کرد. 📖کامل بهایی ج2 @maghtal61
◀️◀️حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُعَاذٌ عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ أَتَى قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ وَصَلَنَا وَ حَرُمَتْ غِيبَتُهُ وَ حَرُمَ لَحْمُهُ عَلَى النَّارِ محمّد بن عبد اللّه بن جعفر حميرى، از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللّه بن حمّاد البصرى، از عبد اللّه بن عبد الرحمن اصم نقل كرده كه وى گفت:حديث گفت براى ما معاذ، از ابان، وى گفت:از او شنيدم كه مى‏گفت:حضرت ابو عبد اللّه عليه السّلام فرمودند:كسى كه به زيارت قبر حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام رود محققا به رسول خدا و به ما اهل بيت احسان نموده و غيبتش جايز نبوده و گوشتش بر آتش حرام است. 📖باب چهل وششم @maghtal61
🏴روضه درطور سينا ⬅️چندين بار در اين نقطه مجلس حسين برپا شد و در آن مجلس ذاكر مصيبت ، وحى از جانب خداوند جهانيان ، و شنونده موسى عليه السلام بود. يكى از اين مجالس آن بود كه ؛ يك نفر از بنى اسرائيل موسى عليه السلام را ديد كه با عجله و در حالى كه رنگش زرد شده ، شانه هايش مى لرزد و چشمانش گود افتاده ، مى رود؛ دانست كه براى مناجات با خدا دعوت شده است . آن شخص گفت : اى پيغمبر خدا! من گناه بزرگى مرتكب شده ام ، از پروردگارت درخواست كن ، از من درگذرد. وقتى موسى عليه السلام به مقامش رسيد و با خدا مناجات كرد؛ گفت : اى خدا! تو، قبل از اينكه من سخنى بگويم ، آگاه هستى ؛ فلان شخص مرتكب گناهى شده است و از تو درخواست عفو و بخشش دارد. خداوند فرمود: اى موسى ! هر كس كه از من طلب مغفرت نمايد، او را مى بخشم ، بجز قاتل حسين را. موسى پرسيد: اى خدا، اين حسين كيست ؟ فرمود: همان كسى است كه در كنار كوه طور ذكر آن بر تو رفت . پرسيد: چه كسى او را مى كشد؟ خداوند فرمود: عده اى باغى و طاغى از امت جدش او را در سرزمين كربلا مى كشند و اسبش ‍ مى گريزد و شيهه مى كشد و در شيهه خود مى گويد: وا مصيبت از ظلم امتى كه فرزند دختر پيامبر خود را كشتند. جسد او را بر روى رمل ها رها مى كنند، بدون اينكه غسل و كفن شده باشد و خيامش را غارت مى نمايند و زنانش را در شهرها به اسارت مى برند و يارانش را مى كشند و سر آنها را به همراه سر او بر نيزه ها مى كنند. اى موسى ! افراد خردسال او را تشنگى از پا در مى آورد و بزرگسالان او پوست بدنشان چين و چروك بر مى دارد؛ كمك مى طلبد، اما ياورى ندارد، در پى پناهگاهى مى گردد، اما ماءوايى ندارد. آنگاه موسى عليه السلام گريه كرد؛ و خداوند سبحان فرمود: اى موسى ! آگاه باش كه هر كس بر او گريه كند، يا بگرياند يا تباكى (تظاهر به گريه كند)، جسدش بر آتش حرام مى شود. @maghtal61
✅سر بریده فرزندش را به سمت دشمن پرتاب کرد،فرزندی که شعار امیری حسین ونعم الامیر یادگار اوست.فرزندی که چون سن وسال کمی داشت ننگ میدانستند سر بریده اش را برای جایزه گرفتن حمل کنند... ⬅️تا ساعتی دیگر شرح حال این شهید در مقتل الحسین و اصحابه @maghtal61
✅عمرو بن جناده مقتل الحسین خوارزمی می نویسد بعد از جناده انصاری که به شهادت رسید عمروبن جناده بیرون آمد ، جوانی بود که پدر او در معرکه شهید شده بود ولی مادرش نزد او بود. مادر به او گفت: فرزند عزیزم به میدان برو و پیش روی فرزند پیامبر خدا بجنگ تا کشته شوی. او گفت چنین می کنم. حسین فرمود: این جوانی است که پدرش شهید شده است . شاید مادرش راضی نباشد از اینکه او به میدان برود. جوان گفت: ای فرزند پیامبر خدا ، مادرم به من فرمان میدان رفتن داده است. و آن گاه به میدان رفت در حالی که می خواند امیری حسینٌ و نعم الامیر سرورُ فوادی البشیر النذیر علیٌ و فاطمه والده فهل تعلمون له من نظیر سپس جنگید تا به شهادت رسید. سرش را جدا کردند و به سوی لشکر حسین پرتاب کردند. مادرش سر را گرفت و گفت: آفرین ای پسرم عزیزم ای روشنی چشم و دل خوشی من ... سپس سر پسرش را به سوی مردی از دشمن پرتاب کرد و او را کشت. 📖مقتل الحسین خوارزمی @maghtal61
✅روضه حضرت رقیه سلام الله علیها مقتل الحسین بحر العلوم نقل نموده: یزیدبن معاویه فرمان داد که خاندان پیامبر و سلاله ی نبوت و رسالت و دختران علی و زهرا را در خرابه ای ساکن نمودند که از گرما و سرما آنان را حفظ نمی کرد. سقفی نداشت تا از حرارت خورشید بر سر آن ها سایه بیندازد . و خورشید در گرمای ظهر به آن ها می تابید تا جایی که صورت و پوست آن ها از شدت حرارت خورشید پوسته پوسته شده بود. مقتل الحسین بحر العلوم ص 294 به نقل از روضه الواعظین ص 192 طبع نجف بعضی از بزرگان نقل می کنند : حضرت ام کلثوم در مصیبت این طفل از بقیه زنان خانواده بیشتر بی تابی می نمود و بیشتر می گریست. و مدتی که در شام حضور داشتند حضرت ام کلثوم آرام نمی شدند. عقیله بنی هاشم حضرت زینب به ایشان فرمودند: ای خواهرم ! این بی تابی و گریه به خاطر چیست ؟ همه ی ما با رفتن این طفل مصیبت زده شده ایم و تنها تو مصیبت ندیده ای ؟ عرضه داشت : ای خواهر ! مرا سرزنش مکن. دیروز هنگام عصر در کنار این طفل در آستانه خرابه ایستاده بودم هنگامی که کودکان شامی از مکاتب خود به سمت خانه و به سوی خانواده هایشان باز می گشتند. بعضی از این کودکان ایستادند و کمی به ما نگاه کردند و سپس رفتند . این طفل به من گفت : ای عمه این بچه ها به کجا می روند ؟ به او گفتم : به سمت خانه ها و خانواده هایشان می روند. گفت : ای عمه ! برای ما مگر غیر از این خرابه منزل و پناهگاهی نیست ؟! و من ای خواهر هر گاه این سخن را یاد می کنم اشکهایم جاری می شود و دیگر آرام نمی گیرم. 📖مقتل الحسین بحر العلوم ص 296 @maghtal61