eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
469 عکس
312 ویدیو
46 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 مصیبت موجب شکستگی علیه السلام 🥀 🔹 صفوان جمال از امام صادق نقل می کند: 🔹 در راه مدینه در حالی که قصد رفتن به مکه را داشتم از ایشان پرسیدم ای فرزند رسول‌خدا، چرا شما را محزون و شکسته می‌بینم؟! 🔹 پس فرمودند: اگر تو نیز آن چه را که من می‌شنوم، می‌شنیدی، این سوال را نمی‌پرسیدی؟! 🔹 پس عرضه داشتم: شما چه چیزی را می‌شنوید؟! 🔹 فرمودند: ابتهال و شکایت فرشتگان بر خداوند گرامی و عزتمند بر علیه قاتلان و قاتلان علیهما‌السلام و و اجنه و ملائکه که حول او هستند و شدت بی‌تابی آن‌ها را می‌شنوم؛ چه کسی با این حال به غذا خوردن یا نوشیدن و یا خواب میل می‌کند؟! 📕 کامل‌الزیارات صفحه ۱۸۶ 📕 بحار الانوار جلد ۴۵ صفحه ۲ 🆔 @mosibatoratebah
🔻 گریه کنندگان بر علیه‌السلام اهل شفاعت هستند، و بخاطر آنها باران نازل می‌شود 🔻 🥀 عن مسمع بن عبد الملك عن أبي عبد ال كانَ الحُسَينُ عليه السلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ ، فَأَخَذَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : لَعَنَ اللّه ُ قاتِليكَ ، ولَعَنَ اللّه ُ سالِبيكَ ، وأهلَكَ اللّه ُ المُتَوازِرينَ عَلَيكَ ، وحَكَمَ اللّه ُ بَيني وبَينَ مَن أعانَ عَلَيكَ ! فَقالَت فاطِمَةُ : يا أبَه ، أيَّ شَيءٍ تَقولُ ؟ قالَ : يا بِنتاه ، ذَكَرتُ ما يُصيبُهُ بَعدي وبَعدَكِ مِنَ الأَذى وَالظُّلمِ وَالغَدرِ وَالبَغيِ ، وهُوَ يَومَئِذٍ في عُصبَةٍ كَأَنَّهُم نُجومُ السَّماءِ ، يَتَهادَونَ إلَى القَتلِ ، وكَأَنّي أنظُرُ إلى مُعَسكَرِهِم ، وإلى مَوضِعِ رِحالِهِم وتُربَتِهِم . فَقالَت : يا أبَه ، وأينَ هذَا المَوضِعُ الَّذي تَصِفُ ؟ قالَ : مَوضِعٌ يُقالُ لَهُ كَربَلاءُ ، وهِيَ ذاتُ كَربٍ وبَلاءٍ عَلَينا وعَلَى الاُمَّةِ ، يَخرُجُ عَلَيهِم شِرارُ اُمَّتي ، ولَو أنّ أحَدَهُم شَفَعَ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ما شُفِّعوا فيهِم ، وهُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ . قالَت : يا أبَه ، فَيُقتَلُ ؟ قالَ : نَعَم يا بِنتاه ، وما قُتِلَ قِتلَتَهُ أحَدٌ كانَ قَبلَهُ ، وتَبكيهِ السَّماواتُ وَالأَرضونَ ، وَالمَلائِكَةُ وَالوَحشُ وَالحيتانُ فِي البِحارِ وَالجِبالُ ، لَو يُؤذَنُ لَها ما بَقِيَ عَلَى الأَرضِ مُتَنَفِّسٌ ، ويَأتيهِ قَومٌ مِن مُحِبّينا ، لَيسَ فِي الأَرضِ أعلَمُ بِاللّه ِ ولا أقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم ، ولَيسَ عَلى ظَهرِ الأَرضِ أحَدٌ يَلتَفِتُ إلَيهِ غَيرُهُم ، اُولئِكَ مَصابيحُ في ظُلُماتِ الجَورِ ، وهُمُ الشُّفَعاءُ ، وهُم وارِدونَ حَوضي غَدا ، أعرِفُهُم إذا وَرَدوا عَلَيَّ بِسيماهُم ، وأهلُ كُلِّ دينٍ يَطلُبونَ أئِمَّتَهُم ، وهمُ يَطلُبونَنا ولا يَطلُبونَ غَيرَنا ، وهُم قِوامُ الأَرضِ ، بِهِم يَنزِلُ الغَيثُ. 🥀 مِسمَع بن عبد الملك ، از امام صادق علیه‌السلام: حسين عليه‌السلام در آغوش مادرش بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرفت و فرمود: «خدا ، قاتلان تو را لعنت كند! خدا ، غارت كنندگانِ تو را لعنت كند! خدا ، همكارى كنندگان بر ضدّ تو را لعنت كند! و خدا ميان من و هر كس كه بر ضدّ تو يارى دهد، حكم كند!» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! چه مى فرمايى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دخترم! آنچه را پس از من و تو از آزار و ستم و خيانت و تجاوز به او مى رسد، ياد كردم .او در آن روز ، ميان يارانى به سانِ ستارگان آسمان است كه راه به شهادت مى برند و گويى لشكرشان و جايگاه اسباب و تربتشان را مى بينم» . فاطمه عليهاالسلام پرسيد: اى پدر! اين جايى كه توصيف مى كنى، كجاست؟ فرمود: «جايى كه كربلا ناميده مى شود و آن ، كرب (رنج) و بلا براى ما و امّت دارد. شروران امّتم ، بر آنان مى شورند و اگر همه آسمانيان و زمينيان ، يكى از آن شروران را شفاعت كنند، پذيرفته نمى شود و آنها در آتش دوزخ ، جاويدان خواهند بود» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! [آيا حسين] كشته مى‌شود؟ فرمود: «آرى، اى دخترم! و كسى، پيش از او، به سانِ او كشته نمى شود و آسمان ها و زمين ها بر او مى گريند و نيز فرشتگان و وحوش و ماهيان درياها و كوه ها كه اگر به آنها اذن داده شود، جاندارى را بر زمين ، باقى نمى گذارند ، و گروهى از دوستداران ما نزد او مى آيند كه در زمين از آنان ، عالم تر به خدا و پايدارتر به حقّ ما نيست و جز آنان ، كسى بر روى زمين به حسين، رو نمى كند . آنان چراغ هايى در دل تاريكى هاى ستم و شفيعان و درآيندگان بر من در حوض [كوثر ]هستند. چون در آيند ، من آنان را از چهره شان مى شناسم. گروندگان به هر دين، پيشوايان خود را مى جويند و آنان ما را و نه غير ما را مى جويند . آنان پايه هاى استوار زمين و سبب نزول باران اند» 📕 كامل‌الزيارات، صفحه ۱۴۴ 📕 تفسير فرات، صفحه ۱۷۱ 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۴، صفحه ۲۶۴ 🆔 @mosibatoratebah
26.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🔹 امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه: 🔹 باید محرم و صفر و را زنده نگه داریم... 🔹 به داد رسيد؛ سيدالشهداء اسلام را داد. روضه سيدالشهداء براي حفظ مكتب سيدالشهداست. كسانی كه می‌گويند سيدالشهداء را نخوانيد، اصلا نمی‌فهمند سيدالشهداء چه بوده، و نمی‌دانند يعنی چه، نمی‌دانند اين گريه‌ها و اين روضه‌ها اين مكتب را حفظ كرده. الآن هزار و چهار صد سال است كه با اين منبرها، با اين روضه‌ها و با اين مصيبتها و با اين سينه‌زنی‌ها، ما را حفظ كرده‌اند، و تا حالا اسلام را آورده‌اند. 🆔 @mosibatoratebah
🔻 خوشا بر حال و امام حسین صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 هنگامی که رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم خبر شهادت علیه‌السلام را به حضرت‌ فاطمه زهرا سلام‌الله‌ علیها دادند، آن بانوی مکرّمه فرمود: 🥀 یا أبَتاه! ومَن یَنوحُ علیه و یَبکي علی مُصیبتِه و یُقیمُ عزائَه و یَحزُنُ علی رَزیّتِه و بَلواه؟! 🥀 ای پدرجان! در آن زمان چه کسی بر او و می‌کند؟! و چه کسی در مصیبت او به ماتم نشسته و عزاداری خواهد کرد؟! 🥀رسول خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله فرمودند: 🥀 اعلمي یا فاطمةُ، أنّ اللهَ تعالی یُنشِئُ شیعةً کِراماً طاهرینَ مُطهَّرینَ مِن أمّةِ أبیکِ وشیعةِ بعلِکِ یُقیمونَ عزائَه ویَسهَرونَ لیلَهم في مراثیه و تَذکّرِ مصیبتِه 🥀 ای جان! بدان خدای متعال، شیعیان پاک و پاک‌نژادی را از امّت پدر و پیروان همسرت علیه‌السلام خلق می‌کند که بر تو اقامه عزاء می‌کنند؛ شب‌ها بیدار می‌مانند و به و مرثیه‌سرایی مشغول می‌شوند؛ 🥀 و یَترُکونَ البَیعَ والشِّریٰ عندَ إقامةِ عزائِه لا یَشغُلُهم عن ذکرِ مراثیه شاغلٌ ولا یمنَعُهم مانعٌ في کلِّ وقتٍ و زمانٍ 🥀 در وقت اقامه عزاء، خرید و فروش را کنار می‌گذارند؛ و هیچ امر دیگری آنان را مشغول از نمی‌کند؛ و هیچ کس نمی‌تواند مانع ایشان از برپایی شود. 🥀 و یُنفِقونَ أموالَهم و یُتعِبونَ أرواحَهم وأبدانَهم لزیارةِ قبرِه 🥀 آن‌ها اموال‌شان را در این راه خرج می‌کنند و بدن‌ها و جان‌هایشان را در راه قبر حسین علیه‌السلام به سختی می‌اندازند. 📕 بحرالمصائب جلد ۱، صفحه ۳۷۲ 📕 تظلّم الزهرا سلام‌الله‌ علیها، صفحه ۷۴ 🆔 @mosibatoratebah
🩸 گریه و عزای علیه‌السلام حدّ و مرز ندارد، میزان عمل است 🩸 ▫️ 🥀 منهال گوید: از کوچه عبور می‌کردم، دیدم آب از ناودان خانه‌ای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که: 🥀 وای بر تو! از این اجتناب می‌کنی، مگر نمی‌دانی این چشم امام زین‌العابدین صلوات الله علیه است!؟ 🥀 گفتم: چگونه می‌شود شخصی چنین کند که چشم او از ناودان بریزد؟! 🥀 دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت‌... 🥀 دیدم علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ را به کف دست می‌گیرد و می‌کند و به آب می‌گوید: 🥀 ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه کردند؟! 🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟! 🥀 إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؛ چون بر این مصیبت باید تا محشر گریست! 🥀 روز بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌الله علیها آمده و می‌گوید: 🥀 ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی کرده‌اند..! 📕 جامع المجالس (خطی)، صفحه ۲۶۳ 🆔 @mosibatoratebah
🩸 سيد و ارزش گريه بر امام حسين صلوات‌الله علیه 🩸 🥀 مرحوم سيد بحرالعلوم رحمةالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه و بر صلوات‌الله علیه تمام گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. 🥀 در همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: 🥀 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌اى؟ و در چه انديشه‌اى؟ اگر مساله علمى است، بفرمائيد شايد من هم اهل باشم! 🥀 سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود، خداى تعالى اين همه ثواب به و گريه كنندگان بر حضرت علیه‌السلام مى‌دهد، یا مثلا در هر قدمى كه در راه بـرمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود و براى يك قطره گناهان و آمرزيده مى‌شود؟! 🥀 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود: 🥀 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده‌اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🥀 پس خيمه‌اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه‌ای (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🥀 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. 🥀 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد و در نهايت از ايشان سؤال كرد: 🥀 اگر بخواهم ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 🥀 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد... 🥀 سـلطان گفت: هر چه بدهم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. و من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 🥀 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب حضرت علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه و كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون كه خـدائيش را نمى‌تواند به علیه‌السلام بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند، انجام مى‌دهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به و كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‌كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن نمى‌داند. 🥀 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📕 العبقری‌الحسان، علامه نهاوندی 🆔 @mosibatoratebah 🏷
🩸 | سلام‌الله علیها 🩸 🥀 و گفته‌اند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت و یکی از حضرت علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر می‌کنند... 🥀 وقتی که خیمه‌ها را زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمه‌ها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف می‌لرزیدند. 🥀 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت: ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی‌رسد، بگو اینها را آب بدهند که از بی‌آبی دارند هلاک می‌شوند... 🥀 عمرسعد گفت: بروید ایشان را آب دهید. 🥀 سقاها مشک‌ها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات علیه‌السلام. 🥀 اول، جام آبی به سلام‌الله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه شد. 🥀 گفتند: کجا میروی؟! 🥀 گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لب‌هایش تشنه بود، می‌خواهم این آب را به او بدهم..! 📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی 🆔 @mosibatoratebah 🏷
🩸 | سلام‌الله علیها 🩸 🥀 و گفته‌اند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت و یکی از حضرت علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر می‌کنند... 🥀 وقتی که خیمه‌ها را زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمه‌ها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف می‌لرزیدند. 🥀 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت: ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی‌رسد، بگو اینها را آب بدهند که از بی‌آبی دارند هلاک می‌شوند... 🥀 عمرسعد گفت: بروید ایشان را آب دهید. 🥀 سقاها مشک‌ها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات علیه‌السلام. 🥀 اول، جام آبی به سلام‌الله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه شد. 🥀 گفتند: کجا میروی؟! 🥀 گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لب‌هایش تشنه بود، می‌خواهم این آب را به او بدهم..! 📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 سيد و ارزش گريه بر امام حسين صلوات‌الله علیه 🩸 🥀 مرحوم سيد بحرالعلوم رحمةالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه و بر صلوات‌الله علیه تمام گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. 🥀 در همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: 🥀 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌اى؟ و در چه انديشه‌اى؟ اگر مساله علمى است، بفرمائيد شايد من هم اهل باشم! 🥀 سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود، خداى تعالى اين همه ثواب به و گريه كنندگان بر حضرت علیه‌السلام مى‌دهد، یا مثلا در هر قدمى كه در راه بـرمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود و براى يك قطره گناهان و آمرزيده مى‌شود؟! 🥀 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود: 🥀 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده‌اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🥀 پس خيمه‌اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه‌ای (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🥀 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. 🥀 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد و در نهايت از ايشان سؤال كرد: 🥀 اگر بخواهم ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 🥀 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد... 🥀 سـلطان گفت: هر چه بدهم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. و من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 🥀 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب حضرت علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه و كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون كه خـدائيش را نمى‌تواند به علیه‌السلام بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند، انجام مى‌دهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به و كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‌كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن نمى‌داند. 🥀 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📕 العبقری‌الحسان، علامه نهاوندی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 گریه و عزای علیه‌السلام حدّ و مرز ندارد، میزان عمل است 🩸 🥀 منهال گوید: از کوچه عبور می‌کردم، دیدم آب از ناودان خانه‌ای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که: 🥀 وای بر تو! از این اجتناب می‌کنی، مگر نمی‌دانی این چشم امام زین‌العابدین صلوات الله علیه است!؟ 🥀 گفتم: چگونه می‌شود شخصی چنین کند که چشم او از ناودان بریزد؟! 🥀 دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت‌... 🥀 دیدم علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ را به کف دست می‌گیرد و می‌کند و به آب می‌گوید: 🥀 ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه کردند؟! 🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟! 🥀 إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؛ چون بر این مصیبت باید تا محشر گریست! 🥀 روز بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌الله علیها آمده و می‌گوید: 🥀 ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی کرده‌اند..! 📕 جامع المجالس (خطی)، صفحه ۲۶۳ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 | سلام‌الله علیها 🩸 🥀 و گفته‌اند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت و یکی از حضرت علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر می‌کنند... 🥀 وقتی که خیمه‌ها را زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمه‌ها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف می‌لرزیدند. 🥀 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت: ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی‌رسد، بگو اینها را آب بدهند که از بی‌آبی دارند هلاک می‌شوند... 🥀 عمرسعد گفت: بروید ایشان را آب دهید. 🥀 سقاها مشک‌ها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات علیه‌السلام. 🥀 اول، جام آبی به سلام‌الله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه شد. 🥀 گفتند: کجا میروی؟! 🥀 گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لب‌هایش تشنه بود، می‌خواهم این آب را به او بدهم..! 📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🚩 خوشا بر حال و امام حسین صلوات‌الله علیه 🚩 🥀 هنگامی که رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم خبر شهادت علیه‌السلام را به حضرت‌ فاطمه زهرا سلام‌الله‌ علیها دادند، آن بانوی مکرّمه فرمود: 🥀 یا أبَتاه! ومَن یَنوحُ علیه و یَبکي علی مُصیبتِه و یُقیمُ عزائَه و یَحزُنُ علی رَزیّتِه و بَلواه؟! 🥀 ای پدرجان! در آن زمان چه کسی بر او و می‌کند؟! و چه کسی در مصیبت او به ماتم نشسته و عزاداری خواهد کرد؟! 🥀رسول خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله فرمودند: 🥀 اعلمي یا فاطمةُ، أنّ اللهَ تعالی یُنشِئُ شیعةً کِراماً طاهرینَ مُطهَّرینَ مِن أمّةِ أبیکِ وشیعةِ بعلِکِ یُقیمونَ عزائَه ویَسهَرونَ لیلَهم في مراثیه و تَذکّرِ مصیبتِه 🥀 ای جان! بدان خدای متعال، شیعیان پاک و پاک‌نژادی را از امّت پدر و پیروان همسرت علیه‌السلام خلق می‌کند که بر تو اقامه عزاء می‌کنند؛ شب‌ها بیدار می‌مانند و به و مرثیه‌سرایی مشغول می‌شوند؛ 🥀 و یَترُکونَ البَیعَ والشِّریٰ عندَ إقامةِ عزائِه لا یَشغُلُهم عن ذکرِ مراثیه شاغلٌ ولا یمنَعُهم مانعٌ في کلِّ وقتٍ و زمانٍ 🥀 در وقت اقامه عزاء، خرید و فروش را کنار می‌گذارند؛ و هیچ امر دیگری آنان را مشغول از نمی‌کند؛ و هیچ کس نمی‌تواند مانع ایشان از برپایی شود. 🥀 و یُنفِقونَ أموالَهم و یُتعِبونَ أرواحَهم وأبدانَهم لزیارةِ قبرِه 🥀 آن‌ها اموال‌شان را در این راه خرج می‌کنند و بدن‌ها و جان‌هایشان را در راه قبر حسین علیه‌السلام به سختی می‌اندازند. 📕 بحرالمصائب جلد ۱، صفحه ۳۷۲ 📕 تظلّم الزهرا سلام‌الله‌ علیها، صفحه ۷۴ 🏷 🆔 @mosibatoratebah