eitaa logo
کانال شعر و موسیقی " نرگس مستان"
1.5هزار دنبال‌کننده
829 عکس
126 ویدیو
1 فایل
پیشنهادات و انتقادات شما " @Moradi_z1 " https://eitaa.com/mosigiesonati لینک کانال.
مشاهده در ایتا
دانلود
به حضور حضرت داوود آمد و گفت: ای پیامبر پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود فرمود: خداوند عادلی است که ظلم نمی‌کند؛ سپس فرمود: مگر چه شده که این سؤال را می‌کنی؟ زن گفت: من بیوه‌ هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگی می‌کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه‌ای گذاشته بودم و به طرف بازار می‌بردم تا بفروشم و با پول آن غذا تهیه سازم. ناگهان پرنده‌ای آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و محزون ماندم و چیزی ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم. در این لحظه در خانه داوود را زدند، حضرت اجازه ورود به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پول‌ها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود از آنها پرسید: علت این که شما دسته‌جمعی این مبلغ را به اینجا آورده‌اید چیست؟ عرض کردند: ما سوار کشتی بودیم، طوفانی برخاست، کشتی آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد .ناگهان پارچه سرخ بسته‌ای از دهان پرنده ای در کشتی افتاد ،آن را گشودیم، در آن شال بافته دیدیم، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتی را بستیم و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم. ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار است به حضورت آورده‌ایم تا هر که را بخواهی، به او صدقه بدهی. حضرت داوود به زن فرمود: پروردگارت در دریا برای تو هدیه می‌فرستد، ولی تو او را ظالم می‌خوانی؟این پول را در تأمین معاشت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاه‌تر از دیگران است. کانال " نرگس مستان" 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕🕊 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ.... ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮشر ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد ﺯﻧﺪﮔﯽ آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد.………. زندگی کن ﺟﺎﻥِ ﻣﻦﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ ﻗﺼﻪ ی ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ .... ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ .... ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ....ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ ....ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ... ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ... ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
4_6010580300076159691.mp3
4.44M
🎼 به جهان خرم از آنم 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی، سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟ 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
زیبا و شنیدنی عبید زاکانی گویند عبید در زمان پیرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فرزندانش هزینه زندگى او را تامین نمیکردند، لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخوانده و به او میگفت: من علاقه خاصی به تو دارم و فقط به تو میگویم حاصل یک عمر تلاش من ثروتی است که در خمره ای گذاشته و در جائی دفن کرده ام. پس از مرگم از فلان دوست مکان آن را پرسیده و آن ثروت را براى خود بردار. این وصیت جداگانه باعث شد که پسرها به پدر رسیدگى و محبت کنند و عبید نیز آخر عمرش با آسایش زندگی کرد تا از دنیا رفت. پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را از دوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خمره پیدا شد. اما وقتى خمره را باز کردند، داخلش را از سکه های طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن نوشته بود: خداى داند و من دانم و تو هم دانى که یک فُلوس ندارد عبید زاکانى عبید زاکانى در سال 690 قمرى در روستاى زاکان قزوین به دنیا آمد و در سن 82 سالگى درگذشت. 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Salar Aghili - Bahara (320).mp3
10.81M
🎼بهارا در قدمت سر بنهم تا که بیایی..!! دل برده ای از دست من جانا...!!! 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
این دل شوریده را....... می برم تا زتو دورش سازم زتو ای جلوه امید محال می برم زنده به گورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال می برم تا که در آن نقطه دور شستویش دهم از رنگ گناه شستویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارون چو گیسوان پریشان دختری بر شانه های لخت زمین تاب می‌خورد خورشید رفته است و نفس های داغ شب بر سینه های پر تپش آب می خورد دور از نگاه خیره من ساحل جنوب افتاد مست عشق در آغوش نور ماه شب با هزار چشم درخشان و پرزخون سر می‌کشد به بستر عشاق بی گناه 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
زیبا و شنیدنی مرد یهودی و مسلمان مردی در ماه رمضان به کناری سفره نان و بریانی را پهن کرده و مشغول خوردن بود که ناگهان دید دستی دراز شده و بی اجازه در غذا شریک شد. نگاه کرد دید کلیمی است. گفت: من به خوردن تو در این غذا اعتراضی ندارم، اما تعجب می کنم تو چطور یهودی هستی که به ذبیحه مسلمانان رغبت می کنی؟؟؟ یهودی گفت: تعجب نکن، یهودی بودن من هم، دست کمی از مسلمان بودن تو ندارد. 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح شد. زندگی در میزند مهربانے ، شوق ، شادی به شما سر می زند بازڪن پنجره را ڪه خداوند زشوق من و تو میخندد زندگی کوچه سبزیست، میان دل و دشت، که در ان عشق است و گذشت! زندگی مزرعه خوبیهاست، زندگی راه رسیدن به خداست کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
🕊🕊 نسیم از من هزاران بوسه بگرفت هزاران بوسه بخشیدم به خورشید در آن زندان که زندان بان تو بودی "برایم یکسره دل بود و امید" 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
موج رنگین افق پایان نداشت آسمان از عطر روز آکنده بود گرد ما گویی حریر ابرها پرده ای نیلوفری افکنده بود ناله کردم آفتاب ای آفتاب بر گل خشکیده ای دیگر متاب تشنه لب بودیم و او ما را فریفت در کویر زندگانی چون سراب کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
به لب هایم مزن قفل خموشی که در دل قصه ای ناگفته دارم زپایم باز کن بند گران را کزین سودا دلی آشفته دارم به لب هایم مزن قفل خموشی که من باید بگویم راز خود را به گوش مردم عالم رسانم طنین آتشین آواز خود را 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
۷ مهر روز آتش_نشانی، یادآور زحمات و خدمات سخت و نفس‌گیر آنانی است که در راه نجات جان انسان ها از خود گذشتگی می کنند. 🌈🌟کانال "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش عاقبت بند سفر پایم بست می روم خنده به لب خونین دل می روم از دل من دست بدار ای امید عبث بی حاصل 🌈🌟کانال موسیقی "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
زیبای موسی و آهو می گويند كه در زمان موسی خشکسالی پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسی رسيدند كه ما از تشنگی تلف می شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود. خداوند فرمود : موعد آن نرسيده موسی هم برای آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكی از آهوان داوطلب شد كه برای صحبت و مناجات بالای كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران می آيد وگرنه اميدی نيست. آهو به بالای كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد ! اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد. شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال می كنم و توكل می نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست ! تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد ! موسی معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود. 👈 هیچوقت نا امید نشويد… شايد لحظه آخر نتيجه عوض شود! 🌈🌟کانال موسیقی "نرگس مستان " 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا