eitaa logo
مثله شدگان
38 دنبال‌کننده
972 عکس
47 ویدیو
0 فایل
رمان از زاده ذهن نویسنده هست ✍️ نویسنده و مدیر اصلی: @Shiva13824 ادمین کانالم: @God_my_love_11 📌✍️خوندن رمان بدون عضویت حرام 🥺 لطفاً 🙏 عضوشید لینک ناشناس رمان https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
💔 لحظه ای گم راهی به جدایی ختم شد .. به شکستن دل بی قرار ختم شد .. 💔 محمد:حالم خوب نبود ..باورم نمیشد که به این بیماری مبتلا شدم .. باورم نمیشد 💔 باید با عطیه حرف بزنم ... شاید دیگه نتونم باهاش زندگی کنم ...💔 عطیه:خوب گوش کن محمد من دیگه نمیتونم با تو زندگی کنم ..دیگه تحمل ندارم باید عقدمون رو باطل کنیم... باید از هم جدا بشیم ... من زندگی کردن با تو رو دوست ندارم .... محمد:داشتم چی میشنیدم !خود عطیه که میخواد از من جدا شه ....🥺💔 پ.ن..محمد و عطیه میخوان از هم جدا بشن ... دیگه نمی‌خوان با هم زندگی کنن .. https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 این جا عضو شو رمان رو بخون ..ببین چه اتفاق هایی میافته .. راستی پی دی اف رمان صدای پای آشنا هم هست 🥰😍
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
💔 لحظه ای گم راهی به جدایی ختم شد .. به شکستن دل بی قرار ختم شد .. 💔 محمد:حالم خوب نبود ..باورم نمیشد که به این بیماری مبتلا شدم .. باورم نمیشد 💔 باید با عطیه حرف بزنم ... شاید دیگه نتونم باهاش زندگی کنم ...💔 عطیه:خوب گوش کن محمد من دیگه نمیتونم با تو زندگی کنم ..دیگه تحمل ندارم باید عقدمون رو باطل کنیم... باید از هم جدا بشیم ... من زندگی کردن با تو رو دوست ندارم .... محمد:داشتم چی میشنیدم !خود عطیه که میخواد از من جدا شه ....🥺💔 پ.ن..محمد و عطیه میخوان از هم جدا بشن ... دیگه نمی‌خوان با هم زندگی کنن .. https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 این جا عضو شو رمان رو بخون ..ببین چه اتفاق هایی میافته .. راستی پی دی اف رمان صدای پای آشنا هم هست 🥰😍
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
💔 لحظه ای گم راهی به جدایی ختم شد .. به شکستن دل بی قرار ختم شد .. 💔 این رمان با همه ی رمان ها فرق میکنه 🥰 تو این رمان محمد و عطیه از هم جدا میشن 🥺 ندا نامزد قبلی قرشیده و میخواد از فرشید انتقام بگیره ولی به خاطر چی 🥺 جاسوس پرونده سارا جوریس رسول رو از کجا میشناسه 😰 شایعه شده بود که رسول قبلا عاشق یکی بود که به کسی نگفت 😦 فرشید در این فصل رمان قراره شهید بشه ولی بدون این که پسرش رو ببینه .. آخ آخ ببین چقدر داره قضیه حساس میشه بیشتر بگم که اون وقت عضو نمیشی که 🤨 پس بیا عضو کانال شو و امیدوارم که از رمان خوشت بیاد .. خلاصه این که بیای این رمان رو بخونی از دست نویسنده حرص و جوش میخوری 😂 راستی یه رمان دیگه هم بارگذاری میشه به اسم رمان رد خون که نویسنده اش میزاره پس بیاااااا🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️ https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665