اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است که مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.
(قیاموانقلابمهدی(ع)ومقالهشهید، ص۹۱)
@motahari_nab
امام حسین(علیهالسلام) به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانهاش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است.
(قیاموانقلابمهدی(ع)ومقالهشهید، ص۱۰۱)
@motahari_nab
در حال گریه و رقّت و هیجان خاص آن، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند، و در حقیقت در آن حال است که خود را با او متحد میبیند.
خنده و شادی بیشتر جنبه خودی و شخصی و در خود فرو رفتن دارد و گریه بیشتر جنبه از خود بیرون آمدن و خود را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن.
خنده از این نظر مانند شهوت است که در خود فرو رفتن است و گریه مانند عشق است که از خود بیرون رفتن است.
(قیاموانقلابمهدی(ع)ومقالهشهید، ص۱۰۱)
@motahari_nab
فرهنگ شیعی یک فرهنگ زنده حرکتزا و انقلابخیز است، فرهنگی است که از روش علی، از افکار و اندیشه علی و از نهجالبلاغه علی تغذیه میشود، دیگران که چنین چیزی ندارند.
فرهنگی است که در تاریخ خودش عاشورا دارد، دیگران که عاشورا ندارند.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۱۹۵)
@motahari_nab
حسین را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند، اما حسین که فقط این تن نیست، حسین که مثل من و شما نیست؛ حسین یک مکتب است و بعد از مرگش زندهتر میشود.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۲۰)
@motahari_nab
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن جنبه توجه دارند؛ و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله و اباالفضل و زینب قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۴۷)
@motahari_nab
هیچ دینی آزادی عقیده واقعی را به اندازه اسلام رعایت نکرده است. این مورخین غربی هستند که به این مطلب اعتراف دارند.
و لهذا در صدر اسلام اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، زردشتی بودند. ایرانیها در زمانی مسلمان شدند که اتفاقا حکومتشان حکومت عرب نبود، حکومت ایرانی بود. ایرانیان در زمانی که حکومتشان حکومت ایرانی شد تدریجا مسلمان شدند والّا در زمان حکومت عرب مسلمان نبودند و مسلمان هم نشدند و اعراب هم آنها را مجبور به اسلام نکردند.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۳۰۹)
@motahari_nab
انسانی که اسلام میخواهد، با انسانی که مکتبهای فلسفی بشر میخواهند، از زمین تا آسمان فرق دارد.
خیلی چیزها که اسلام میگوید، با آنچه دیگران میگویند یکی است اما نه با یک دید.
(هدفزندگی، ص۲۴)
@motahari_nab
تجربههای گذشته نشان داده است که هر وقت در جامعه ما نوعی آزادی فکری بوده، این امر به ضرر اسلام تمام نشده بلکه به سود اسلام تمام شده است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۹۴)
@motahari_nab
اکثر عقایدی که مردم روی زمین پیدا میکنند عقایدی است که دلبستگی است نه تفکر.
آیا بشر از نظر دلبستگیها باید آزاد باشد؟ این دلبستگیهاست که در انسان تعصب و جمود و خمود و سکون به وجود میآورد و اساسا اغلب، عقیده دست و پای فکر را میبندد. عقیده که پیدا شد، اولین اثرش این است که جلو فعالیت فکر و آزادی تفکر انسان را میگیرد چون به آن دل بسته است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۲۹۸)
@motahari_nab
تقوا و تزکیه موجب پرورش اراده انسان میشود و اراده را برای به کار بستن آماده میکند.
یعنی روشن شدن به تنهایی کافی نیست، باید روشن شد و باید اقتدار پیدا کرد برای به کار بستن.
تقوا و تزکیه نفس به اراده اخلاقی انسان قدرت و توانایی به کار بستن میدهد.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۱۲۵)
@motahari_nab
واقعاً وقتی که انسان تاریخها را مطالعه میکند کمکم مطمئن میشود هر عمل انسانی واقعی که در آن صداقت وجود داشته است یا از ناحیه پیامبران است یا از ناحیه اتباع پیامبران.
هر نهضتی که در آن پیامبران شرکت نداشتهاند حقیقت هم در آن وجود نداشته است.
(پانزدهگفتار، ص۱۱۰)
@motahari_nab