eitaa logo
مطالعات فرهنگی .
103 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
23 فایل
@motaleatfarhangy ارتباط با مدیر کانال : @ababil57
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ زمینه فرهنگی فرضیه‌های نژادی (1) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت ششم) 1⃣ برای جوامع مستعمراتی از جمله زیرکانه‌ترین و مؤثرترین شیوه‌های و سلطه‌ی فرهنگ استعماری برای وصول به اهداف اقتصادی و سیاسی در این جوامع است. 2⃣ از جمله شیوه‌های استعماری برخورد با مسائل تاریخی و اجتماعی در راستای تاریخ‌سازی می‌توان به موارد ذیل اشاره كرد: 🔸 تبلیغ نژادی. 🔸 جعل تاریخ در جهت منافع طبقاتی و استعماری. 🔸 کوشش برای منحصر کردن استعداد و توانایی در پایه‌گذاری پیشرفت‌های فرهنگی، علمی و اجتماعی و اصولاً تمدن جهانی به یک قوم یا نژاد خاص. 🔸 انکار وجود، حضور و شرکت اقوام دیگر در پایه‌گذاری و رشد فرهنگ و علم و به‌طور کلی تمدن جهانی. 3⃣ عمده‌ی پژوهشگران جوامع مستعمراتی که تحت تأثیر سرمایه‌داری و محصول آن قرار داشته یا دارند، بیشتر در جستجوی آثار فرهنگ جامعه‌ی خود بر فرهنگ‌های دیگرند و چون تنها به قاضی می‌روند راضی و خوشحال برمی‌گردند و چون هدف تحقیق قبلاً تعیین شده برای اثبات مدعای خود شواهد کافی نیز می‌یابند و چون کمترین تلاشی برای شناختن فرهنگ اقوام دیگر و همچنین آثار روابط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوامع دیگر بر جامعه‌ی خودی نمی‌کنند، در بررسی‌های تاریخی و باستان‌شناسی به این نتیجه می‌رسند که فقط جامعه، قوم یا «نژادی» که بدان تعلّق دارند مشعل‌دار تمدن جهان بوده و اقوام و جوامع دیگر در طول تاریخ کاری جز تقلید، پیروی یا دستبرد زدن نداشته‌اند و نکرده‌اند. [✍️ چقدر اين حرف‌ها آدم را به ياد وطنی می‌اندازد!] 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/KkvBGp ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ زمینه فرهنگی فرضیه‌های نژادی (2) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت ششم) 1⃣ تاریخ‌سازی نژادی بیشتر با کوشش برای تعیین برای یک قوم شروع می‌شود، زیرا هر قدر قدمت یک قوم یا «نژاد» بیشتر باشد ادعای پیشکسوتی، پیشتازی و پایه‌گذاری فرهنگی و اجتماعی آن قابل‌قبول‌تر و نظریه‌ی موجّه‌تر خواهد بود. 2⃣ باید پذیرفت که تعیین مبدأ تاریخ برای یک قوم یا گروهی از اقوام، امری فرضی و قرادادی است و با تغییر شیوه‌ی بررسی تغییر می‌کند. 3⃣ بررسی اكثر تألیفات و تحقیقات تاریخی نشان می‌دهد که در بسیاری موارد آنچه به‌عنوان مبدأ تاریخ یک قوم خاص یا اقوام «دیگر» تعیین می‌شود، رابطه‌ی مستقیم با قومیّت، مقاصد سیاسی، منافع طبقاتی و استعماری مؤلف یا محقق دارد. 4⃣ مورخان مصلحتی می‌کوشند با به‌هم بافتن دلایل و کنار هم گذاشتن یا در پاره‌ای موارد حذف حوادث تاریخی و ارائه‌ی یک سلسله استدلال‌های قابل تردید برای قومی که خود بدان تعلّق دارند یا تصور می‌کنند «هم نژاد» باشند، مبدأ تاریخ را از نظر زمان قدیم‌تر، از نظر مکان وسیع‌تر، از نظر فرهنگی والاتر، از نظر سیاسی و نظامی پرقدرت‌تر تعیین کنند و غرق در رؤیاهای شاعرانه، اجداد خود را از نظر جسمانی زیباترین و از نظر اخلاقی شریف‌ترین ‌انسان‌ها بدانند و زورگویی‌ها و آدم‌کشی‌ها و غارت‌های آنان نسبت به اقوام دیگر را امری مشروع و به‌حق جلوه دهند. [✍ قبلاً به مناسبتی اشاره كردیم كه همين امر باعث شده آتیلا در مجارستان، چنگیزخان در مغولستان، تیمور لنگ در ازبکستان و کورش در ایران نه تنها متجاوز و آدم‌کش نیستند، بلكه قهرمان ملی شمرده می‌شوند!] 👉 https://eitaa.com/jscenter/1845 5⃣ وجود چنین مسابقه‌ای را در بسیاری از آثار مورخانِ مصلحتی و جانب‌دارانِ پان‌بازی و پان‌سازی نژادی «» و «» و «تورانی – ترکی» می‌توان نشان داد. 🔹 ادامه دارد... ✍ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/KkvBGp ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ زمینه فرهنگی فرضیه‌های نژادی (3) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت ششم) 1⃣ ارائه‌کنندگان در سده‌های 18 و 19 میلادی در اروپا را می‌توان به‌طور عمده به دو دسته تقسیم نمود: 2⃣ اول: گروهی که در مطابقت با متن (تورات) وجود منشأ واحد برای نوع بشر (حضرت آدم) را پذیرفته و پیدایش «نژاد»ها را معلول عللی مانند می‌دانستند (Monogenetiker) مانند بوفون، کانت، گوبینو، ماینرس و… 3⃣ دوم: گروهی که با ردّ متن عهد قدیم در مورد ، از وجود چند منشأ برای نوع بشر (وجود آدم دوم، چند آدم یا گروه انسانی ماقبل خلقت آدم) سخن می‌گفتند (Polygenetiker) و بدین ترتیب برای هر یک از گروه‌های انسانی (و بخصوص برای اروپایی) منشأ جداگانه و خاص (غیر از حضرت آدم تورات) تعیین می‌کردند. از این گروه می‌توان ولفگانگ گوته، فرانسوا ولتر، کارل لینه و… را نام برد. 4⃣ با وجود اختلاف نظر در باب مسئله‌ی خلقت انسان، فرضیه‌پردازانِ هر دو گروه درباره‌ی موضوعات اصلی و جان کلام فرضیه‌های نژادی با هم توافق اصولی و کامل داشتند! موضوعاتی مثل: 🔸1. وجود نژادهای مختلف انسانی با مشخصات جسمانی و بر این اساس، فکری و فرهنگی متفاوت، 🔸2. رده‌بندی ‌انسان‌ها به نژادهای برتر و پست‌تر، زبرین و زیرین بر پایه‌ی مشخصات جسمی که به استعدادهای فکری و فرهنگی نیز تعمیم داده می‌شد، 🔸3. قبول برتری جسمی (زیبایی)، فکری و فرهنگی (اروپایی) بر ساکنان همه‌ی قارّه‌ها و همه‌ی سرزمین‌ها، 🔸4. تفویض مقام رهبری و سیادت به نژاد سفید در جامعه‌ی جهانی و طبیعی دانستن سلطه و حکومت آنان بر همه‌ی نژادهای دیگر! 🔹 ادامه دارد... ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/KkvBGp ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ زمینه فرهنگی فرضیه‌های نژادی (4) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت ششم) 🌐 زبان اولیه‌ی بشر 1⃣ از نکاتی که از طرف هر دو گروه نظریه‌پردازان نژادی مورد بررسی قرار می‌گرفت و موجب بروز اختلاف می‌شد یافتن پاسخ این سؤال بود که حضرت آدم یا آدم دوم یا اولین گروه انسانی به چه زبانی سخن می‌گفته یا می‌گفته‌اند و زبان اولیه‌ی بشر (Ursprache) چه بوده است؟ 2⃣ در این‌باره نظریات فراوانی ابراز می‌شد که در حقیقت بیانگر اعتقادات دینی، سیاسی یا تصورات نژادی، قومی و در پاره‌ای موارد احساسات ناسیونالیستی و برتری‌جویی کلنیالیستی ارائه‌کنندگان بود، نه بیشتر. 3⃣ برخی ادعا می‌کردند که قدیمی‌ترین زبان‌هاست و کسانی دیگر معتقد بودند که حضرت آدم به آلمانی سخن می‌گفته چون بهترین زبان‌هاست و به این جهت زبان اولیه (Ursperache) بوده است! 4⃣ تا قرن هجدهم در محافل فرهنگی کشورهای اروپای غربی به استناد متن این نظر که زبان عبری زبان ‌انسان‌های اولیه بوده و همه‌ی زبان‌های دیگر از آن منشعب شده‌اند نظری مسلّط به‌شمار می‌رفت. این نظر به‌تدریج در مبارزه‌ی فرهنگی و سیاسی میان کلیسا و متفکران دوره‌ی اروپا مورد تردید قرار گرفت. 5⃣ برای نظریه‌پردازان و زبان‌شناسانی که به هر علت در پی اثبات صحت متون درباره‌ی وقایع تاریخی و اجتماعی جامعه‌ی بشری بودند، مسأله‌ی نام‌گذاری زبان‌ها تا حدّی روشن بود. بر پایه‌ی فهرست عهد قدیم، یک دسته از زبان‌ها به نام سام فرزند حضرت نوح ، و دسته‌ی دیگر به نام فرزند دیگر حضرت نوح، نام گرفت. گرچه نام‌گذاری سامی مورد قبول قرار گرفت و حتی امروزه هم به کار می‌رود، اما برای بسیاری از نظریه‌پردازان و زبان‌شناسان که به عهد قدیم اعتماد و اعتقادی نداشتند، نام‌گذاری «یافثی» قابل قبول نبود. 6⃣ زبان‌شناسان آلمانی این گروه زبانی را (Indogermanisch) و زبان‌شناسان دیگر کشورهای اروپای غربی و سپس آمریکا آن را (Indoeuropeaisch) و در مواردی نامیدند. 7⃣ این اختلاف در نام‌گذاری و اصرار در حفظ و کاربرد آن بیش از آن‌که دلیل علمی داشته باشد، علل سیاسی داشته و دارد و نفوذ در علم را نشان می‌دهد. هنوز در نشریات آلمانی درباره‌ی زبان، از هند و ژرمنی و در نشریات کشورهای دیگر از زبان‌های هند و اروپایی سخن گفته می‌شود و متأسفانه پاره‌ای از زبان‌شناسان در مستعمرات نیز بر حسب تمایلات سیاسی یا این‌که در کدام کشور اروپایی تحصیل کرده باشند، یکی از این دو اصطلاح را به کار می‌برند. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/KkvBGp ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی: