🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#دختر_شینا
#قسمت99
✅ فصل هجدهم
💥 همینکه صمد بچهها را برد، پدرش از حمام بیرون آمد تا صبحانهاش را بخورد و آماده شود.
صمد برگشت. گفتم: « اگر میخواهی بروی، تا بچهها خواباند برو. الان بچهها بلند میشوند و بهانه میگیرند. »
صمد مشغول بستن ساکش بود که مهدی بیدار شد، بعد هم سمیه و زهرا. صمد کمی با بچهها بازی کرد. بعد خداحافظی کرد. اما مهدی پشت سرش دوید. آنقدر به در زد و گریه کرد که صمد دوباره برگشت. مهدی را بوسید. بردش آن اتاق، اسباببازیهایش را ریخت جلویش. همینکه سرگرم شد، بلند شد که برود. این بار سمیه بهانه کرد و دنبالش دوید.
💥 پدرشوهرم توی کوچه بود. صمد گفت: « برو بابا را صدا کن، بیاید تو. »
پدرشوهرم آمد و روی پلهها نشست. حوصلهاش سر رفته بود. کلافه بود. هی غر میزد و صمد را صدا میکرد.
صمد چهارپایهای آورد. گفت: « کم مانده بود یادم برود. قدم! چند تا پتو بیاور بزنم پشت این پنجرهها. دیشب خیلی سرد بود. برای رعایت خاموشی و وضعیت قرمز هم خوب است. »
💥 سمیه و زهرا و مهدی سرگرم بازی شده بودند. انگار خیالشان راحت شده بود بابایشان دیگر نمیرود. صمد، طوری که بچهها نفهمند، به بهانهی بردن چهارپایه به زیر راهپله، خداحافظی کرد و رفت. چند دقیقه بعد دوباره صدای در آمد. با خودم فکر کردم این صمد امروز چهاش شده.
در را که باز کردم، دیدم پشت در است. پرسیدم: « چی شده؟! »
گفت: « دستهکلیدم را جا گذاشتم. »
رفتم برایش آوردم. توی راهپله یک لحظه تنها ماندیم. صورتش را جلو آورد و پیشانیام را بوسید و گفت: « قدم! حلالم کن. این چند سال جز زحمت چیزی برایت نداشتم. »
تا آمدم چیزی بگویم، دیدم رفته. نشستم روی پلهها و رفتم توی فکر.
🔰ادامه دارد...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷#دختر_شینا
#قسمت100
✅ فصل هجدهم
💥 دلم گرفته بود. به بهانهی آوردن نفت، رفتم توی حیاط. پیت نفت را از گوشهی حیاط برداشتم. سنگین بود. هنّوهن میکردم و به سختی میآوردمش طرف بالکن.
هوا سرد بود. برفهای توی حیاط یخزده بود. دمپایی پایم بود. میلرزیدم. بچهها پشت پنجره ایستاده بودند. پتو را کنار زده بودند و داشتند نگاهم میکردند. از پشت پتویی که کنار رفته بود، چشمم به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود. کنار همان قرآنی که وصیتنامهاش را لایش گذاشته بود.
میگفت: « هر وقت بچهها بهانهام را گرفتند، این عکس را نشانشان بده. »
💥 نمیدانم چرا هر وقت به عکس نگاه میکردم، یکطوری میشدم. دلم میریخت، نفسم بالا نمیآمد و هر چه غم دنیا بود مینشست توی دلم. اصلاَ با دیدن عکس هزار تا فکر بد و ناجور به سرم میزد. پیت را دوباره برداشتم ببرم توی اتاق که یکدفعه پایم لیز خورد و افتادم زمین. از درد به خودم میپیچیدم. پایم مانده بود زیر پیت نفت. هر طور بود پیت را از روی پایم برداشتم. درد مثل سوزن به مغر استخوانم فرو میرفت. بچهها به شیشه میزدند. نمیتوانستم بلند شوم. همانطور توی حیاط روی برف ها نشسته بودم و از درد بیاختیار، به پهنای صورتم اشک می ریختم.
💥 ناخن شست پایم سیاه شده بود. دلم ضعف میرفت . بچهها که مرا با آن حال و روز دیدند از ترس گریه میکردند. همان وقت دوباره چشمم افتاد به عکس. نمیخواستم پیش بچهها گریه کنم. با دندان محکم لبم را گاز میگرفتم تا بغضم نترکد؛ اما توی دلم فریاد میزدم: « صمد! صمدجان! پس تو کی میخواهی به داد زن و بچههایت برسی. پس تو کی میخواهی مال ما باشی؟! »
هنوز پیشانیام از داغی بوسهاش گرم بود. به هر زحمتی بود، بلند شدم و آمدم توی اتاق. بچهها گریه میکردند. هیچطوری نمیتوانستم ساکتشان کنم. از طرفی دلم برایشان میسوخت. به سختی بلند شدم. عکس را از روی طاقچه پایین آوردم. گفتم: « بیایید بابایی! ببینید بابایی دارد میخندد. »
بچهها ساکت شدند. آمدند کنار عکس نشستند. مهدی عکس صمد را بوسید. سمیه هم آمد جلو و به مهدی نگاه کرد و مثل او عکس را بوسید. زهرا قاب عکس را ناز میکرد و با شیرینزبانی بابا بابا میگفت. به من نگاه میکرد و غشغش میخندید. جای دست و دهان بچهها روی قاب عکس لکه میانداخت. با دست، شستم را گرفته بودم و محکم فشار میدادم. به سمیه گفتم: « برای مامان یک لیوان آب بیاور. » آب را خوردم و همانجا کنار بچهها دراز کشیدم.؛ اما باید بلند میشدم. بچهها ناهار میخواستند. باید کهنههای زهرا را میشستم. سفرهی صبحانه را جمع میکردم. نزدیک ظهر بود. باید میرفتم خدیجه و معصومه را از مدرسه میآوردم. چند تا نارنگی توی ظرفی گذاشتم. همین که بچهها سرگرم پوست کندن نارنگیها شدند، پنهان از چشم آنها بلند شدم. چادر سر کردم و لنگلنگان رفتم دنبال خدیجه و معصومه.
🔰ادامه دارد...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔻سوال های پُر تکرار شما ⤵️
💢آیا برای شرکت در چله ی شهدا باید نام نویسی کنیم❓
جواب: خیر نیازی به نام نویسی نیست عزیزان..همینکه در کانال حضور داشته باشید و همراه ما تا پایان چله و ان شاءالله چله های بعد😊 باشید کفایت میکنه.
💢سوال: میتونیم نام شهید بفرستیم برای چله❓
جواب: همانطور که مشاهده فرمودید لیست شهدای چله تکمیل شده ، و از آنجایی که ما نام بیشتر از ۴۰ شهید عزیز را نمیتونیم وارد لیست کنیم، ان شاءالله برای چله بعد شهید مورد نظر خودتون را معرفی بفرمائید.
💢سوال : من امروز به کانال متوسلین به شهدا اضافه شدم، میتونم از امروز چله ی شهدا را شروع کنم❓
جواب : بله.. از امروز با ما همراه بشید بعد از اتمام چله ی کانال، شما به تعداد روزهایی که از چله عقب بودید به نیت شهدای اول لیست، زیارت عاشورا و صلوات را هدیه کنید تا چله ی شما کامل بشه
💢سوال : در مورد چله ی شهدا توضیح میدید❓
جواب: شب ها بعد از ساعت 24 مطالب مربوط به معرفی شهیدِ چله در کانال بارگذاری میشه مطالعه بفرمائید با شهید عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنید... و بعد ۱۰۰ صلوات و یک زیارت عاشورا به نیت شهید و چهارده معصوم ع هدیه کنید...
💢سوال: آیا باید هم صلوات و هم زیارت عاشورا را به شهید هدیه کنیم❓
جواب: اگر توفیق یار شد که هر دو باشه که در حد اعلاء عالی هست ولی اگر یکی ازین ها را هم انجام دهید کافیست.
✨شرکت در چله دعای عهد هم اختیاری هست اگر تمایل داشتید شرکت کنید
💢سوال: آیا قرائت زیارت عاشورا و ذکر صلوات زمان خاصی داره❓
جواب: خیر.. هر زمان در طول روز فرصت داشتید میتونید قرائت کنید( تا شب، قبل از ساعت ۲۴ زمان هست)
💢سوال: آیا قرائت دعای عهد حتما صبح باید باشه یا زمان دیگه ای هم میشه❓
جواب: بهترین زمان برای قرائت دعای عهد اول صبح بعد از نماز هست
اما در طول روز هر وقت زمان و فرصت داشتید می تونید قرائت کنید
💢سوال: آیا لعن و سلام زیارت عاشورا را یک بار بگیم کافیه❓
جواب: بله یکبار کافیه ..اما بودند دوستانی که چهل روز زیارت را به صورت کامل با صد لعن و صد سلام قرائت کردند
💢من دیروز فراموش کردم زیارت عاشورا بخونم آیا امروز میتونم دوبار قرائت کنم؟
اگر برای شما مهمه چله بر اساس اصول خودش قرائت بشه باید حتما چهل روز متوالی و پی در پی باشه
پس اگر یکروز فراموش شد باید مجدد شروع کنید. بعضی از دوستان میگن روز بعد جبران میکنیم و دوبار میخونیم اینطوری شما چهل مرتبه میخونید خوبه ولی اون چله مد نظر و توصیه شده نیست...
💢سوال: اگر نتونیم در چله شرکت کنیم آیا دِینی به گردن ماست و مدیونی داره❓
جواب: خیر.. هیچ مدیونی نداره همینکه همراه ما باشید مطالب شهدا و زندگینامه شهدا را مطالعه بفرمایید و کانال متوسلین به شهدا باعث رفاقت و انس بیشتر شما با شهدا بشه باعث خوشحالی ماست.
التماس دعای شهادت♥️🕊
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷سلام بر تربت پاک شهدا
💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند
سلام بر شما✋
✨
💐در این محفل شهدایی گرد هم آمدیم تا به لطف و کرم خداوند
و مدد ائمه معصوم (ع) که باارزش ترین گنجینه ما شیعیان هستند و عنایت و توجه شهدای والامقام از آنها طلب کمک کنیم تا با یاری آنها مسیر بندگی را به سلامت طی کنیم و به سر منزل مقصود برسیم
ان شاءالله🤲
🌼🌿🌸🌿🌼🌿🌸
🌷بسم ربّالشّهداء و الصّدیقین🌷
سلام بر سید و سالار شهیدان
السلام علیک یا اباعبدالله💚
📌8⃣1⃣#هجدهمین_دوره:
#چلهی_صلوات_زیارتعاشورا_دعایعهد
🌤کانال متوسلین به شهدا🌤
🔰شروع چله از 13 اردیبهشت ماه
❣شهدای والامقام:❣
🌷۱- شهدای گمنام
🌷۲- شهید مهدی نوروزی
🌷۳- شهید سید حمید میرافضلی
🌷۴- شهید عباس بابایی
🌷۵- شهید محمود فروغی فر
🌷۶- شهید حمید قبادی نیا
🌷۷- شهید علی اصغر خنکدار
🌷۸- شهید عبدالمحمد اکبری باصری
🌷۹- شهید حبیب بدوی
🌷۱۰- شهید سعید چشم براه
🌷۱۱- شهید احمدعلی نیری
🌷۱۲- شهید مهدی باکری
🌷۱۳- شهید سیدمحمد حسینیبهشتی
🌷۱۴- شهید ناصرالدین باغانی
🌷۱۵- شهید محمدحسین تجنگی
🌷۱۶- شهید سعید سامانلو
🌷۱۷- شهید حسین گرگانی نژاد
🌷۱۸- شهید مرتضی خالقی
🌷۱۹- شهید حسین ریوندی
🌷۲۰- شهید یدالله تاجی
🌷۲۱- شهید عبدالحسین برونسی
🌷۲۲- شهید اروجعلی شکری
🌷۲۳- شهید حسین ثقفی
🌷۲۴- شهید مصطفی صدرلتحری
🌷۲۵- شهید سید مجتبی علمدار
🌷۲۶- شهید محمدجواد محمدی
🌷۲۷- شهید سید محمد ابراهیمی سریزدی
🌷۲۸- شهید قربانعلی عرب
🌷۲۹- شهید محمد شیاسی
🌷۳۰- شهید جمشید محمدی
🌷۳۱- شهید نوید صفری
🌷۳۲- شهید مهدی عباسیان دیسفانی
🌷۳۳- شهید سید مصطفی موسیکاظمی
🌷۳۴- شهید مصطفی ردانی پور
🌷۳۵- شهید محمدرضا دهقان امیری
🌷۳۶- شهید ابراهیم هادی
🌷۳۷- شهید علی محمدی پور
🌷۳۸- شهید سید رضا حسینی
🌷۳۹- شهید علی اصغر شبستری
🌷۴۰- شهید سجاد زبرجدی
🌻🌿🌻🌿🌺🌿🌻🌿🌻
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌻🌿🌻🌿🌺🌿🌻🌿🌻
🌹🕊️❤🌻❤🕊️🌹
👆لیستی از چهل شهید والامقام به انتخاب اعضای محترم کانال آماده شده
✅هر روز به ترتیب لیست، یکی از شهدای چله معرفی میشود
(معرفی شهید عزیز، همراه با زندگینامه، وصیت نامه، خاطرات، کلیپ و ... است.)
زندگینامه شهید را مطالعه بفرمائید ارتباط روحی و معنوی با شهید برقرار کنید و بعد 100 صلوات و یک زیارت عاشورا (یا یکی از این دو) را به چهارده معصوم(ع) و آن شهید هدیه کنید.
🌹نیت کنید و با ما همراه شوید
ان شاءالله نیت اول همگی ما فرج مولایمان قطب عالم امکان آقا صاحب الزمان (عج) هست سپس حاجات مان را با توسل به شهدای والامقام که از اولیاء و مقربان خداوند هستند طلب میکنیم.
ان شاءالله با لطف و عنایت پروردگار و به آبروی شهدا و امامان معصوم (ع) حاجات دنیویی و اخروی بزرگواران کانال متوسلین به شهدا برآورده بخیر شود
آمین یا رب العالمین 🤲🌺🌺
🌿✨🌿✨🌿✨
🔴مطابق گذشته همزمان با چله صلوات و زیارت عاشورا، چله ی دعای عهد هم داریم
بزرگوارانی که مایل هستند در این چله نیز میتوانند ما را همراهی بفرمایند.
🔸شرکت در این چله اختیاریست
ان شاءالله از سربازان ولی عصر عج باشید🌺💐🌸