eitaa logo
💚 موعـود 💚
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3هزار ویدیو
0 فایل
•♡• {نشوم به جز از تو گداۍ ڪسۍ بۍ ولاۍ تو من نڪشم نفسۍ ڪه تو لیلاۍ من مجنونۍ همه هست من دلخـــونۍ💫} ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @arahmane 🔻کپی از رمان حرام و پیگرد قانونی دارد🔺️
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 موعـود 💚
#part555 اولین مردی که برای ساره دوستت دارم، گفته... اولین مردی که تو ساحل دلش چرخیده... اولین
برای این که احسان این همه در حقش نامردی کرده اینکه حتی باهاش صحبت نکرده نظرشو نخواسته چه دلیلی میتونه داشته باشه؟ هیچی و نمیتونه قبول کنه غیر از اینکه هنوز، سحرو دوست داره! اینکه اون زن‌و، اون طور، ول کنه تا برای خودش بگرده اصلا شاید دوباره بیاد و بلایی سر ساره بیاره، یعنی مهم نیست؟ چرا اینا رو احسان در نظر نگرفته..؟ سلیمه سیبو پوست میگیره و جلوش میذاره ساره از صبح غذا لب نزده فقط غم وغصه خورده... اما وقتی چشمش به سیب پوست کنده می‌افته با ولع شروع به خوردن میکنه سلیمه از این حرکت ساره، تعجب میکنه با حیرت میگه: _ ساره چرا اینجوری میخوری؟ _ آخه خیلی بوی خوبی میده _ ساره تو حامله ای؟ ساره سرشو پایین میندازه سلیمه میگه: _ ای وای یعنی قراره دوباره بلایی که سر من در اومد سر تو هم بیاد؟ یه عمر بی کسیمو ندیدن... به خدا که کسی ندید _ یعنی چی؟ مگه من میرم بچمو بهشون میدم؟ _ آدم‌هایی که از ما سَرترن و پولشون بیشتره، همیشه برنده‌ترن از الان، دختر جون این بچه رو برای خودت ندون گرفتن این بچه که براشون کاری نداره تو خودت منو نخواستی من اولش لج کردم ولی خیلی زود پشیمون شدم اونا دیگه تو رو به من ندادن رمان به رسیده برای درخواست شرایط رمان به صورت فایل به @gavanehelma پیام بدین