eitaa logo
مدرسه طیِّـب آباد | شفقت
49 دنبال‌کننده
13 عکس
7 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
٢٧ رجب ١۴۴٣، روز مبعث 🔴 چگونه حرف خود را به قلب دیگران برسانیم؟ هر کسی که حرفی برای گفتن دارد، باید حرف خود را سوار بر مرکبی کند تا به قلب مخاطب برساند. اصطلاحاً به این فرآیند نشر، رساندن و ترویج، می‌گویند مدیریت دانش. سوال این است که مرکب و ماشین مناسب یا مدیریت دانش مناسب، کدام است و چگونه کار می کند؟ مدیریت دانش فعلی، عمدتاً بِیکنی و بعضاً ارسطویی است. به طوریکه بیکن برای نوشتن پایان نامه و کتاب، و کلاً برای تولید، تدوین و تدریس دانش، یک شیوه مدیریت پیشنهاد داد. الآن در دنیا، ایران و حتی عمده نقاط حوزه علمیه، از همین شیوه یا ماشینِ بیکن، برای مدیریت دانش استفاده می شود. این در حالی است که اهل بیت علیهم السلام، برای مدیریت دانش، روی یک مسئله ایستاده اند و آن «تحریک فکر» است، چیزی که ماشین بیکن بویی از آن نبرده است. به طوریکه همه دانشجویان با تمام وجود، خسته کننده بودن انتقال دانش را به قلب خود، لمس می کنند. تا جایی که عمدتاً شب امتحانی اند و معدود درس خوان های کلاس با لقب «خر خون» نوازش می شوند. حداقل انگیزه، حداقل بَعث و حداقل تحریک فکر. اینجاست که حکمت تأکید معصومین بر لزوم تحریک فکر برای رساندن دانش به قلب مخاطب، مشخص می شود. طبق روایات، برای تحریک فکر، یک چرخه چهار بخشی وجود دارد که به ترتیب عبارت است از: ١- مدیریت خبر: یعنی یک گروه هدف را از وجود چنین دانشی و کلیات و رئوس مطالب آن با خبر کنیم. ٢- تضارب آراء: یعنی با استفاده از تضارب، گزاره های علمی را دقیق و تصحیح کنیم. به طوریکه امام علی علیه السلام می فرمایند: «إِضرِبوا بَعضَ الرَّأیَ بِبَعض، یَتَولَّدُ مِنهُ الصَّواب - غرر الحکم، حدیث شماره ٢۵۶٧» ٣- کتابت: یعنی حرف درست متولد شده را مکتوب کنیم تا ضمن شکل گیری ساختار فکری شاگرد نویسنده، دانش تولید شده حفظ شود که امام صادق علیه السلام فرمودند: «قَیِّدُوا العِلْمَ بِالکِتابَةِ - تحف العقول، صفحه ٣۶) ۴- نمونه سازی: یعنی علم تولید شده را در عمل پیاده کنیم. این چهار بخش، اجزای اصلی مرکبی لست که دانش را به قلب می رساند، اما هم مدیریت خبر، هم تضارب، هم کتابت و هم نمونه سازی، تنها در صورتی می تواند، فکر مخاطب را تحریک کرده و دانش را به او منتقل کند که از سه بخش اساسی تشکیل شده باشد که عبارتنداز: سوال، اصطلاح و ارجاع. مثلاً اگر می خواهیم خبری را به مخاطب بدهیم، باید ابتدا از او سوالی بپرسیم تا فکر او را درگیر کنیم. در ادامه باید اصطلاحات مورد نیاز را هم پیش بینی کنیم، چون اصطلاحات هر دانش، محتواهای آن دانش را زیر چتر خود در آورده و هویت و تمامیت آنها را از گزند دانش های مشابه و مقابل، حفظ می کند. در نهایت باید ارجاعات این دانش را برای او بیان کنیم تا سرچشمه این دانش را بداند. @mountazer
٨ شعبان ١۴۴٣ 🔴 «سود قلیل گرگ پرور» یا «سود سرشار انسان ساز»؟؟ طبق نظریه فقهی انفاق که شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی ارائه داده است، این مفهوم مترقی «انفاق» است که عهده دار امر «تجمیع سرمایه و هدایت نقدینگی» در جامعه اسلامی است و نه بانک ها. حال یک سوال، بانک ها به ما «سود» می دهند و از این طریق، مردم را تحریک و سرمایه ها را تجمیع کرده و هدایت می کنند. یعنی رسماً جدول دارند و می گویند مثلاً ١٨ درصد به شما سود میدهم. حالا در انفاق چه سودی برای انفاق دهنده، نهفته است؟ البته فعلاً با این مسئله که سود بانک ها عمدتاً از محل وام دادن های ربوی به مردم تأمین میشود و نقدینگی تجمیع شده از این طریق، اگر صرف بنگاه داری و خرید سکه و دلار و زمین و خانه و دیگر کثافت کاری بانک ها نشود و در بهترین شرایط به سمت تولید، هدایت بشود هم، آنگاه نه به سمت تولید خرد و غیر متمرکز که سودش را همه مردم ببرند، بلکه عمدتاً از طریق اعطای وام های کلان و معمولاً رانتی به عده معدودی از سرمایه داران، به سمت تولید صنعتی متمرکز که حداقل ضد عدالت و ضد محیط زیست هست، هدایت می شود، کاری نداریم. چون بحث الگوی تولید و مسائل دیگر، در نظریات دیگر فقه المکاسب بحث می شود. اینجا سوال این است که بانک ها با دادن سود معین و البته کثیف، تجمیع سرمایه می کنند، حالا اسلام، با مفهوم انفاق، چطور می خواهد مردم را برای تجمیع سرمایه تحریک کند؟ پاسخ، اسلام هم سود می دهد. سودی سرشار، هم در دنیا و هم در آخرت. مثلاً از جمله انفاق هایی که سبب ازدیاد مال در همین دنیا می شود، دادن زکات است. همه اینها سودش با عدد و رقم در روایات بیان شده است. مثلاً اگر کسی یک درهم در راه امام هزینه کند، یک میلیون درهم به او می رسد. همین طور برای موارد دیگر مانند هدیه خریدن برای همسر، کمک به همسایه و و و و سود معین در دنیا یا آخرت، توسط خداوند تضمین شده است. شورای راهبردی جدولی از این سودها را به تفکیک دنیوی و اخروی، استخراج کرده و در کنار جدول بانک ها قرار می دهد، إن شاء الله. سودهایی که مردم را برای تجمیع سرمایه جهت بهتر شدن روابط بین انسان ها تحریک و تشویق می کند. بهبود روابط انسانی، چیزی که اگر باشد زندگی بهشت است و تمدن سرمایه سالار غرب، از جمله با نحوه تجمیع سرمایه اش، نه تنها کمکی به آن نمی کند بلکه روابط انسان ها را به لجن مادیگری و گرگ صفتی می کشاند. البته در معارف اسلامی، علاوه بر اینکه، محل مصرف این سرمایه هایی که به صورت غیرمتمرکز و مردمی و نه دولتی، تجمیع و هزینه می شود، معین شده است، بسترها و مجراهای ساختاری هم پیش بینی شده تا این سرمایه ها از طریق این مجاری هدایت شوند. از جمله این مجاری، عبارتنداز نذر، وقف، عقود مبادله (مضاربه، مساقات، جعاله و غیره) و موارد دیگر که خوب است شورای راهبردی نظریه ای در این خصوص هم ارائه دهد. @mountazer
١ رمضان المبارک ١۴۴٣ 🔴 هندسه نظریات مدرسه هدایت به دلیل گستردگی مباحثی که در مدرسه هدایت، با مدیریت حجت الاسلام علی کشوری مطرح شده و می شود، خوب است اشاره ای به انسجام و هندسه مباحث مدرسه داشته باشیم. مدرسه هدایت می گوید اگر ما جمیع روابطی که انسان ها دارند را بهینه کنیم، کارآمدی را به ارمغان آورده ایم. حال برای انسان ها چند دسته رابطه قابل فرض است؟ پاسخ، چهار دسته رابطه. اولی رابطه انسان با انسان های دیگر هست که به ١٣ طریق ممکن است و نظریات مرتبط با فقه نظام در اینجا می گنجد (جدول تنظیم). دومی رابطه انسان با طبیعت و ما یحتوی (جمادات، حیوانات و گیاهان) هست که نظریات مربوط با فقه الخلق در اینجا می گنجد (جدول تسخیر). سومی رابطه انسان با ماوراء طبیعت (جن، ملک، ارواح اموات و...) هست که نظریات مرتبط با فقه علوم غریبه در اینجا می گنجد (جدول غریب). در نهایت چهارمی هم رابطه انسان با خداوند هست که نظریات مرتبط با فقه الاسماء در اینجا می گنجد (جدول تسبیح). مباحث جدول تنظیم، تاکنون متشکل از ١٠٠ نظریه است که این ١٠٠ نظریه در ٩ فقه، تقسیم بندی می شوند. این ٩ فقه جدول تنظیم که برای نظام سازی به کار می رود، عبارت است از: فقه الامام، فقه البیان، فقه العبرة، فقه التزکیه، فقه الفرقان، فقه العلم، فقه المکاسب، فقه النظم، فقه نفی سبیل. مباحث جدول تسخیر، تاکنون متشکل از ۵٠ نظریه است که این ۵٠ نظریه، ذیل ١٠ شیوه مطالعه طبیعت یا ١۰ جدول، تقسیم بندی می شود. این ١٠ شیوه یا جدول عبارت است از: جدول خصلت، جدول بنیاد، جدول زمان، جدول عماد، جدول زینت، جدول تسخیر، جدول تغییر، جدول طبقه بندی اشیاء، جدول حیازت و جدول نفی تشبیه. با توجه به عدم برگزاری جلسات تخصصی در زمینه فقه الاسماء و فقه علوم غریبه، نظریات و دسته بندی های درونی جدول تسبیح و جدول غریب، هنوز برای عموم، ارائه نشده است. @mountazer
انقلابیون، برای پیاده کردن اسلام، مبتلا به کلی گویی هستند. یعنی نظامات اسلامی را به تمامِه و به نحو جزئی پیاده نمی کنند. إن شاء الله چند یادداشت در این زمینه می نویسیم.
یک شوال ١۴۴٣ 🔴 کلی گویی، چگونه راه انقلاب را سد کرده است؟ ١- کلی گویی توان انقلابیون و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی را در لبه های تمدنی، فرسایش می دهد. من که یک روستایی هستم، به یاد دارم که حدود ٢۵ سال قبل، بسیاری از محلی های ما، سیزده به در نمی رفتند. چرا؟ چون آن روزها، همه در خانه خود گاو و گوسفند و مرغ و خروس و غاز داشتند، باغچه سبزی و صیفی داشتند، باغ مرکبات داشتند. یعنی با آن خانه حیاط دار ()، هر روزشان، روز طبیعت و سیزده به در بود. اما وقتی مشاغل کارمندی و خانه های آپارتمانی رشد کرد، زندگی مردم از گهواره طبیعت فاصله گرفت و کار به جایی رسیده که در روزهای غیر سیزده به در، به اندازه سیزده به در ٢۵ سال قبل، در مناطق تفریحی، مردم را می بینیم. این وضع در کلان شهرها شدیدتر است، به طوریکه افرادی که از شنبه تا چهارشنبه در ترافیک و دود و اضطراب و شلوغی و آپارتمان های تهران لِه می شوند، آخر هفته مثل یک فنر جمع شده، رها می شوند و جاده های تهران به شمال را ترافیک فرا می گیرد. این مردم حدود یک روز را در راه رفت و برگشت هستند و یک روز را در شمال تفریح می کنند. سپس از شنبه می روند تهران برای لِه شدن. توجه می فرمایید؟ در زندگی شهرنشینی که ارمغان نظامات ناکارآمد غربی است، در بهترین شرایط، مردم. هفته ای یک روز تفریح می کنند ولی در گذشته در تمام طول هفته در عین کار، تفریح و فعالیت بدنی خود را هم داشتند. بنابراین نسخه اسلام که عبارت است از خانه های حیاط دار که باغچه و باغ و دام و طیور را در بر دارد و نیز مشاغل عمدتا کشاورزی و دامداری، اگر اجرا شود، مردم به بهترین وجهی تفریح خواهند داشت. اما الآن این نسخه ها پیاده نشده و مردم در آخر هفته، تفریحی که باید در خانه خود می داشتند را در محیط عمومی دارند. در تفریح هم بالأخره کمی شل حجاب ترند، برخی موسیقی پلی می کنند و می رقصند. یا مثلا در شهرها عده ای در کنسرت ها یا ورزشگاه ها شرکت می کنند تا کمی از له شدگی خود بکاهند. ما به این کنسرت و ورزشگاه و بزن برقص در مناطق تفریحی می گوییم «لبه تمدنی» این موارد غیر اسلامی و بعضا مخالف اسلام هست. حالا اگر روی این لبه تمدنی بایستید، مردمِ لِه شده، فکر می کنند شما به جنگ حداقل تفریح موجود آنها رفته اید. اما اگر به نظام سازی اهتمام کنید، در مقابل این تفریح حداقلی یک روز در هفته، یک تفریح حداکثری همیشگی را پیشنهاد می دهید و مردم می پذیرند. درست به همین دلیل است که رهبری، خودش بسیجی های دختر و پسر را جمع می کند و به ورزشگاه می برد و سال بعد وقتی ورود خانم ها به ورزشگاه را مجاز کردند، سایت رهبری، عکسی از آن دیدار مختلط بسیجیان با رهبر در ورزشگاه آزادی را نشان می دهد. چون رهبری به جای ایستادن در لبه های تمدنی به نظام سازی اهتمام دارد. اما در مشهد می بینیم که عده ای در لبه تمدنی می جنگند. کاری که جز فرسایش توان انقلابیون در مسائل سطحی و فرسایش سرمایه اجتماعی، نتیجه دیگری ندارد. حال این انقلابیون خالص و مخلص و غیور چرا در لبه ها می جنگند؟ چون مبتلا به کلی گویی هستند و مثلا به طور جزئی دار واسعه امام صادق علیه السلام (👇) و نحوه طبقه بندی مشاغل در اسلام (👇) را نمی شناسند. @mountazer
4 شوال ١۴۴٣ 🔴 کلی گویی چگونه راه انقلاب را سد کرده است؟ ٢- کلی گویی، سبب شده که حتی دولت های انقلابی، نتوانند ناکارآمدی ها را از بین ببرند. دولت آقای رئیسی هر قدر هم نفت بفروشد، پولش را هم بگیرد، تراز تجاری خود را با همسایگان و کشورهای شرق ارتقا دهد و و و و، اما اگر نتواند تورم و پرواز قیمت ها را کنترل کند، نمی تواند مردم را راضی کند. به راستی علت تورم چیست؟ پاسخ، فرض کنید کل اقتصاد ایران یا GDP (تولید ناخالص ملی یا کل خدمات و کالاهای تولید شده در یک محدوده زمانی مشخص) برای ایران، عبارت باشد از یک عدد موبایل، یک پیراهن و یک شلوار. حالا قیمت این موبایل و پیراهن و شلوار، متناسب با پول هایی است که بانک مرکزی چاپ کرده است. حالا فرض کنید دولت، مقداری کاغذ را بریزد در دستگاه چاپ اسکناس و ١ میلیارد تومان پول چاپ کرده، در بازار بریزد. پس از این، آن موبایل، پیراهن و شلوار، متناسب با پول های موجود به علاوه آن ١ میلیارد تومان خواهد بود. یعنی آن یک میلیارد تومان، روی قیمت این اجناس، سرشکن می شود و سبب تورم می شود. توجه می فرمایید؟ بانک مرکزی که دستگاه چاپ پول را در اختیار دارد، می تواند ١٠٠ تُن کاغذ را تبدیل به چک-پول کند (خلق پول کند) و این ١٠٠ تُن چک-پول، روی قیمت ها سرشکن شده و بدین وسیله از جیب همه مردم دزدی کند. حالا با این بانکداری اینترنتی و رمز ارزها که برای خلق پول، اصلاً نیاز به چاپ کردن همان کاغذ هم نیست. چاره کار چیست؟ باید جلوی خلق پول را گرفت. چگونه؟ در اسلام، پول، مال است و لذا ارزش ذاتی دارد، امکان خلق نداشته و تورم ناپذیر است. مثلاً دیه انسان را در نظر بگیرید. روایت داریم که اساس دیه عبارت بود از هزار دینار (پول-طلا یا پول درشت) یا ١٠ هزار درهم (پول-نقره یا پول خرد) که اینها مال هستند، یعنی ارزش ذاتی دارند. چراکه آن کسانی که در معدن و کارخانه طلا در حال استخراج و تخلیص طلا هستند، باید گوشت و برنج و لباس و ماشین و خانه بخرند. یعنی اگر قیمت این اقلام بالا برود، قیمت طلا هم بالا می رود تا حقوق افراد شاغل در کارخانه و معدن طلا را بپردازند. یعنی آن پولی که مالیّت دارد، ارزشش خود-تنظیم هست. چون کسی نمی تواند خاک کم ارزش را در دستگاه بریزد و طلا تولید کند بلکه باید تجهیزات و نیروی انسانی را به کار بگیرد تا طلا حاصل شود. ولی با کاغذ کم ارزش چک-پول چاپ می کنند و بعد یک ارزش قانونی یا اعتباری (قراردادی) به آن می دهند. رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد هم دو تا امضا زیرش می زنند که بله ما ارزشش را حفظ می کنیم اما نمی کنند. امام صادق علیه السلام در توحید مفضل می فرمایند خداوند طلا و نقره را برای ذخیره ارزش و ابزار معامله قرار داده است. طلا و نقره، که اولاً فلز هستند و چکش خوار و لذا قابلیت ضرب سکه دارند. ثانیاً طلا واکنش پذیری پایین و ماندگاری بالایی دارد و لذا فاسد نمی شود و نیز می توان به راحتی آن را آب کرد و خلوصش را تغییر داد. ثالثاً طلا مثل برخی میوه ها نیست که در یک فصل یا یک کشور، مطلوبیت داشته باشد بلکه در همه دنیا و در تمام فصول، مطلوبیت دارد. رابعاً طلا و نقره جزء چِگال ترین فلزات هستند. به طوریکه یک لیتر طلا و نقره به ترتیب حدود ٢٠ و ١١ کیلوگرم جرم دارند و لذا از جاگیری اندک و نقل آسان برخوردارند. خامساً خداوند حکیم، مقدار طلا و نقره را در طبیعت به قدری قرار داده که مثلاً با حدود ١٢ سکه طلا، بتوان یک پراید خرید. برخلاف آهن که اگر پول قرار می گرفت، باید چندین تُن آهن را با یک تریلی به اتوگالری می بردی تا یک پراید بخری. چون آهن آنقدر در طبیعت زیاد است که قیمتش کم است. و اگر می خواستی اورانیوم ببری تا پراید بخری باز آنقدر مقدارش کم بود که کار سخت می شد. سادساً طلا و نقره، از عناصر جدول تناوبی عناصر هستند و نه ترکیبی از چند عنصر جدول تناوبی و لذا امکان سنتز طلا و نقره توسط واکنش های شیمیایی منتفی است که این یعنی مقدار و درنتیجه ارزش طلا و نقره، طی قرن ها پایدار است. این در حالی است که سردمداران تمدن سرمایه سالار غرب اساساً بدون پولی که ارزش اعتباری داشته باشد، نمی توانستند از طریق اعطای امکانات و وام های کلان، سرمایه سالاران را بر گُرده بشریت سوار کنند. لذا به لطايف الحیَل پیچیده، تمام مبادلات خرد را بر اساس پول کاغذی گسترش دادند. آنگاه تومان را که همان پول-طلای ایرانی بود، به واسطه چکمه رضاخان ملعون، در سال ١٣٠٨ شمسی کنار گذاشتند و پول اعتباری ریال، این ابزار دزدی ملی را که اسم ریال را هم از کلمه رئال غربی ها گرفتند، بنیان گذاشتند. همچنان که با این چکمه، بسیاری از نظامات ناکارآمد غربی را در دوره پهلوی اول، بنیان گذاشتند.
حتی شگفت آور اینکه مبادله با طلا را ممنوع کرده اند که تا الآن (۴٣ سال بعد از سرنگونی پهلوی) هم همین طور است، چراکه طبیعت «کودتا و حرکت های دفعی، سطحی، احساسی و غوغا سالار» با «نظام سازی اسلامی» و طبیعت «چکمه دیکتاتور» با «نَعلِین» فقیهی که می خواهد در زمانه فراگیری ژورنالیسم و پوپولیسم، با ظرفیت سازی، نظامات کارآمد اسلامی را پیاده کند فرق دارد. لذا از آن زمان تا کنون پول چاپ می کنند و اقتصاد مبتنی بر انحصار و تضاد طبقاتی لیبرال را گسترش می دهند. اما سهل اندیشی در بحث تورم و پیاده نکردن پول-طلا که موجب پرواز قیمت ها شده و می شود، فقط یک نمونه است. یک نمونه از رویکرد سطحی دولت های انقلابی در زمین نظامات ناکارآمد غربی. نظاماتی که اگر انقلابیون، اسلامی اش را نیاورند، نمی توانند کارآمدی پایدار و همه جانبه را به ارمغان آورند. حال چرا مسئولین انقلابی در زمین نظامات غربی بازی می کنند؟ چون مبتلا به کلی گویی هستند و مثلاً کتاب نظریه پول-طلا را که موسسه متا نوشته است نمی خوانند. البته پیاده کردن پول-طلا پیچیدگی هایی دارد که به آن می پردازیم إن شاء الله.
٧ شوال ١۴۴٣ کلی گویی چگونه راه انقلاب اسلامی را سد کرده است؟ 🔴 ٣- کلی گویی سبب شده که انقلابیون در جهت بسط و گسترش نظامات ناکارآمد غربی عمل کنند 🔻 وجه اقتصادی تمدن ناکارآمد غرب را می توان با یک کلمه توصیف نمود. برده داری. دوره غرب باستان، دوره برده داری عریان بوده است، دوره ای که فقط طبقه آریستوکرات (اشراف) مصداق دموس (انسان) بودند و لذا در تالار شهر جمع شده و با اعمال سازوکار دموکراسی (دموس+کراتوس یا انسان سالاری) برای اداره جامعه تصمیم گیری می کردند. اما بعد از آنکه قیام های بردگان طبقه آریستوکرات را تحت فشار قرار داد، تمدن غرب، از کلیسایی که توسط پولس یهودی، منحرف شده و دیگر منادی دین مسیح نبود، به عنوان رنگ و لعابی برای بازسازی نظام برده داری استفاده کرد. به طوریکه شاه که از کلیسا مشروعیت می گرفت، اقتصاد را در ذیل خود، به نحو فئودالیستی سامان می داد. فئودال ها، همان اربابان بودند و رعیت این اربابان، همان بردگان قرون وسطی. البته چون مشاغل آن زمان عمدتاً دامداری و کشاورزی بود، فئودال ها، در آن زمان صاحبان زمین های بزرگ بودند. اما بعد از امواج انقلاب صنعتی و ایجاد کارخانه های تولید انبوه، تعداد زیادی از این رعیت ها، به شهر (بورژ) رفتند. جایی که بورژواها، صاحبان صنایع بودند و این رعیت ها، تحت عنوان کارگر، برده داری نوین را سامان دادند. در ادامه که صنایع بیشتر شده و شهرها توسعه یافت، بورژواها دست به انقلاب بورژوازی به اصطلاح کبیر فرانسه و به اصطلاح با شکوه انگلیس زدند. با این انقلاب ها، نظام شاهنشاهی-فئودالیستی را کنار زده و یک دولت بروکراتیک متمرکز را به جای آن قرار دادند. آنگاه کلیسا را محدود و پارلمان را جایگزین آن کردند. بنابراین نظام قدرت مبتنی بر دولت-ملت (دولت بروکراتیک و ملتی که فکر می کرد دارد با ارسال نمایندگان خود به پارلمان، حق حاکمیت ملی خود را به جای خدا اعمال می کند) را به عنوان پشتوانه نظام سرمایه سالارانه بورژواها در نظر گرفتند و یک برده داری نوین و پیچیده را سامان دادند. آنگاه وقتی با شورش کارگران یا طبقه پرولتاریا، این بردگان نوین، مواجه شدند، به جای طبقه سرمایه دار، یک دولت سرمایه دار ناکارآمد را از طریق حکومت های سوسیالیستی بر سر کار آوردند و مردم را بین دو بردگی طبقه سرمایه دار یا دولت سرمایه دار، قرار دادند. آنگاه نظامات سوسیالیستی را فروپاشانده و همچنان بشر را از طریق تولید حرف رایگانِ شبه علمی در دانشگاه ها برای خصوصی سازی، به بردگی طبقه سرمایه دار (کارگری) فرا می خوانند. 🔻این درحالی است که اسلام و انقلاب اسلامی با ترجمه خصوصی سازی به مردمی سازی، در برابر این نحو خصوصی سازی قیام کرده‌اند: جناب عثمان (خلیفه سوم) زمین هایی را به اطرافیان خود بخشید و حضرت امیر علیه السلام در دومین روز خلافت خود فرمودند: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ - به خدا سوگند، اموال عمومی تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن باز مى گردانم، گر چه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند - خطبه ١۵ نهج البلاغه» بنابراین خصوصی سازی در اسلام، به معنای مردمی سازی است نه اینکه مانند عثمان یا لیبرالیست ها خصوصی سازی را به معنای واگذاری اموال عمومی به افراد خاص بگیریم. امام خمینی در ٢٢ بهمن ١٣۶٣: «دولت چنانچه کراراً تذکر‏‎ ‎‏داده ام بی شرکت ملت و توسعۀ بخشهای خصوصی جوشیده از طبقات‏‎ ‎‏محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد‏‎ ‎‏شد. کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری‏‎ ‎‏مهلکی است که باید از آن احتراز شود.... تذکر این نکته مهم است که دخالت دادن کسانیکه در امور تجارت‏‎ ‎‏واردند، از بازاریان محرومیت کشیده و درد اسلام و انقلاب چشیده تا‏‎ ‎‏متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضروری است. دولت و این‏‎ ‎‏دوستان باید دقیقاً توجه کنند که آزادی بخش خصوصی به صورتی باشد‏‎ ‎‏تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف کارکرد، نه چون‏‎ ‎‏گذشته تعدادی از خدا بی خبر در تمام امور تجاری و مالی مردم تسلط‏‎ ‎‏پیدا کنند.» برای اجرای خصوصی سازی اسلامی یک بسته پیشنهادی ارائه شده است (https://www.instagram.com/p/CDLawiWAGJG/?igshid=YmMyMTA2M2Y=) 🔻 اما چون عمده انقلابیون، در مورد نحوه واگذاری انفال، مبتلا به کلی گویی هستند، در جهت گسترش همین برده داری نوین حرکت می‌کنند. مثلاً امام جمعه انقلابی بهشهر، اخیراً گفته است: «احداث پتروشیمی میانکاله حق مسلم مردم است.» و در نماز جمعه برای احداث این پتروشیمی، امضا جمع کردند. اما نمی گویند که صاحب این پتروشیمی نباید فقط یک نفر و آن هم یک ابربدهکار بانکی باشد. بلکه این پتروشیمی باید به نحو کارگر مالکی و به نحوی که مردم منطقه در آن سهیم باشند، اداره شود.
١٣ شوال ١۴۴٣ 🔴 کلی گویی چگونه راه انقلاب را سد کرده است؟ ۴- کلی گویی، سبب اسلام-مالی کردن غرب و واریز ناکارآمدی های نظامات غربی به حساب جمهوری اسلامی شده است. آقای دکتر عادل پیغامی که یک فرد انقلابی، استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق علیه السلام، نویسنده کتاب هایی در مورد اقتصاد مقاومتی و الهام بخش فعالین علوم انسانی اسلامی دانشگاه خود در زمینه اقتصاد اسلامی است، گفته است: «اگر علم اقتصاد را به  کودکانمان آموزش دهیم، در بیش از ٩۵ درصد مشکلی ندارد و تفاوتی با اقتصاد اسلامی ندارد.» ایشان در حالی بیش از ٩۵ درصد اقتصادی که در دانشگاه ها دارد تدریس می شود را از ناحیه اسلام امضا کرده اند که: اولاً نظام اقتصادی غرب مدرن، مشاغل را به گونه ای طبقه بندی کرده است که عمده مردم بعد از تسلط تمدن غرب، از شغل دامداری و کشاورزی و صنایع دستی، یا کارمند (مشاغل بروکراتیک) شدند یا کارگر و مهندس کارخانه ها (مشاغل تکنوکراتیک). این در حالی است که مشاغل برتر در آیات و روایات، مشاغل کشاورزی، دامداری، باغداری، خیاطی و غیره است. همچنان که اقتصاد ایران در گذشته اساساً اقتصاد کشاورزی بود. یعنی صادرات ایران، اقلام کشاورزی بود. ولی بعد از تحقق نظامات غربی، این امر تغییر کرده و الآن ۶٠ درصد غذای ایران را هم از خارج وارد می کنیم. ثانیاً الگوی تولید در اسلام، به نحوی است که اولا تمام وقت انسان را نگیرد، بلکه زمان هایی برای عبادت و تفریح و معاشرت هم بماند، ثانیا شغل فرد در نزدیکی محل زندگی او باشد و ثالثا از اجیر شدن نهی شده ایم. این در حالی است که اگر ما الگوی تولید متمرکز را بپذیریم، باید مثلا در یک کارخانه ایران خودرو چندین هزار نفر کار کنند و با احتساب خانواده های این ٧٠٠٠ نفر که فقط در یکی از کارخانجات کار می کنند، این سبب ایجاد تراکم جمعیت در شهرها می شود و لذا ترافیک وقت مردم را هدر می دهد یا مثلا افراد در شهرهای اقماری اطراف کلان شهرها زندگی کرده و ساعت های زیادی را در رفت و آمد هستند. پس بودجه بندی زمان کسب رعایت نمی شود. همچنین این نحو طبقه بندی مشاغل سبب می شود بسیاری از افراد باید از محل زندگی خود به استان های دیگر بردند برای مشاغل کارمندی-کارگری و نزدیکی محل کسب به خانه رعایت نمی شود. همچنین هزاران نفر در یک کارخانه، اجیر یک کارخانه دار می شوند، درحالی که از اجیر شدن نهی شده ایم. ثالثاً الگوی توزیع در اسلام، به نحوی است که تجارت، همگانی باشد و حکومت از طریق ایجاد حجره های رایگان موقت یا حجره های وقفی (تقریبا رایگان و دائمی)، اصطلاحاً در بازار، دست را زیاد کند تا اولا مردم با فعالیت رایگان در بازار، بتوانند محرومیت زدایی کنند، ثانیا قیمت، پایین و کیفیت بالا رود، ثالثا از کارتل سازی توسط فروشگاه های زنجیره ای و انحصاری جلوگیری شود. این درحالی است که امروزه نمی بینیم که اقتصاد دانان، حکومت را ملزم به عمومی و رایگان کردن تجارت کند. رابعاً آنگاه که طبق اسلام، تولید و توزیع، غیرمتمرکز شد، مقیاس  صنایع، کم شده و به تبع، مقیاس پول های جابجا شده، کم شده و راه برای استفاده از پول-طلا و پول-نقره بازتر می شود. پول-طلا، پولی که برخلاف پول کاغذی، امکان خلق نداشته و درنتیجه بدون تورم است. اما حکومت ها وقتی تولید و توزیع متمرکز را بپذیرند، مجبورند یک پول کاغذی تعریف کنند تا بتوانند هزاران میلیارد تومان کاغذ را به عنوان پول چاپ کرده و به صورت رانتی، به فلان زالوصفت بدهند تا کارخانه ای را راه اندازی کند. این امر خود موجب تضاد طبقاتی و بردگی نوین (اجیر شدن) کارگران برای کارخانه دار می شود. اقتصاد و اقتصاد خوانده های امروز، چون طبقه بندی مشاغل، الگوی تولید و الگوی توزیغ غربی را بپذیرفته اند، در مقابل پول-طلا که برآمده از اسلام است مخالفت می کنند. خامساً عقود مبادله در اسلام، ناظر به انصاف و تراضی طرفین است. مثلا در مزارعه، کسی که یک زمینی دارد ولی توانایی کشت در آن را ندارد، آن را به یک زارع می دهد و محصول به صورت منصفانه (معمولا نصف-نصف) تقسیم می شود. همچنین در تمام عقود، تراضی طرفین شرط است. مثلا در عقد شرکت، اگر چهار نفر به نحو مشارکتی دارند یک کار اقتصادی می‌کنند، تصمیم گیری باید به اتفاق آرا باشد و حتی اگر یک نفر، ولو با سهام کم، با یک تصمیم مخالف باشد، شرکت نمی تواند آن تصمیم را بگیرد. این در واقع راهبرد اسلام برای کوچک کردن حلقه افراد در عقد شرکت هست تا تولید و توزیع را هر چه بیشتر غیرکتمرکز کند. اما شرکت های فعلی، که عمده اقتصاد را در اختیار دارند، با رأی نصف +١ سهام و نه حتی رأی نصف +١افراد، مدیریت می شوند که همین سبب تسلط تشدید شونده قارون ها بر اقتصاد شده و می شود. ادامه در پست بعد 👇