eitaa logo
موعود
2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
276 فایل
🔸کانال رسمی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر «عج»🔸 🔹پایگاه اینترنتی موسسه موعود: 🔸fa.mouood.com 🔹فروشگاه اینترنتی: 🔸shop.mouood.com 🔹 ارتباط با موعود: 🔸Eitaa.com/mouood_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 خدا بیدار است! 🔹 شتران با بیتابی، عقب عقب می رفتند و نزدیک بود،صاحبان خود را بیندازند. صدای زنگ و خرناس وحشت زده ی شتران، بیابان را پر کرده بود. کاروان سکوت کرده و با ترس به دسته ی راهزنانی که شمشیرها را برهنه کرده بود، نگاه می کردند. 🔹 علیه السلام سردسته ی دزدان را که خنجری را رو به امام گرفت بود، مخاطب قرار داد: «چه می خواهی؟» مرد نقاب صورتش را برداشت و دندانهای سیاهش را به نمایش گذاشت و عربده کشید: «می خواهم تو را بکشم و اموالت را غارت کنم.» 🔹 امام با خونسردی فرمود: «من حاضرم که اموالم را با تو تقسیم کنم، با رضایت خودم نصف آنها را به تو می دهم.» راهزن فریادزنان مخالفت خود را ابراز کرد. 🔹 دوباره با آرامش فرمود: «من حاضرم از آنچه دارم، خرج سفرم را بردارم و باقی را به تو بدهم.» راهزن چاقویش را بالاتر برد. 🔹 امام، اینبار با تحکم پرسید: «خدای تو کجاست؟» راهزن خنده ی زشتی کرد و گفت: «خواب است!» 🔹 علی بن حسین (ع)، حیدر وار اخمی کرد و زیر لب چیزی گفت. ناگهان دو شیر درنده آشکار شدند و از انتهای کاروان به سمت راهزن هجوم بردند. دزدان دیگر که تکه پاره شدن رئیس شان را به چشم دیدند و پا به فرار گذاشتند. 🔹 امام فرمود: «گمان کردی خدا غافل است و خوابیده؟» و بعد افسار شتر را کج کرد و به سوی مکه حرکت کرد. 📚 منبع: امالی شیخ طوسی، ص 605؛ بحارالانوار، ج 46، ص 41. علیه السلام @mouood_org