هدایت شده از سیاسی شهید مطهری(ره)
با فرزاد اصلی👆
یکی از جوانترین رزمنده های دوران دفاع مقدس، برادر عزیزم فرزاد اصلی از سنقر کلیایی است که متولد فروردین ۱۳۵۰ هستش و اولین عملیاتش هم والفجر۹ بوده. ایشون همشهری فرمانده عزیزم (گروهان) اردشیر خوشبخت از #لشگر۱۰سیدالشهداء گردانمون (گردان امام سجاد علیه السلام به فرماندهی برادر عزیز و جانبازم سردار ابوالفضل اسلامی) هستن.
اون فیلم کوتاه که می بینید یک روز قبل از عملیات والفجر ۱۰ هستش که دوربین روی ایشون زوم میکنه و فیلمبردار دو سه بار کلمه فابریک رو بکار میبره.. میگه فابریک فابریکه هااا.. ی چیزی گفت که با فامیلیش هم تناسب داشته باشه.. واقعا هم اصلِ اصله.. 😄 خیلی مرده.. عکس ۵۰ سالگیش رو هم ببینید.
بسیجی دیده بیدار عشق است
بسیجی پیر میدان دار عشق است
اگر چه کوچک و کم سن وسال است
ولیکن در عمل سردار عشق است
از شور و شنگی توی جبهه خودش میگه👇
یک روز من و دو نفر از رفقا شهردار شدیم برای دریافت غذا با یک راننده و یک تیوتا و چهار تا دیگ بزرگ به تیپ رفتیم و ازقضا شام آن شب آش شوله بود تو راه که برمیگشتیم باهم در مورد توزیع غذا و شستن ظرفها صحبت میکردیم متوجه شدیم که واقعا توزیع این آش و شستن ظرفها کار سختیه.. کنار مقرمون ی پادگان آموزشی بود که در همون حوالی سنگرهای کوچیکی حفر کرده بودن برای برادران آموزشی که هر وقت خشم شب داشتن توو اون سنگرها پناه بگیرند.. ما هم تصمیم گرفتیم که آش هارو توو سنگرا بریزیم.. چه میدونستیم که همون شب میخان برای آموزشی ها خشم شب بزارن.. آقا همون شب پادگان خشم شب بود و بیچاره نیروهای آموزشی هم توو اون سنگرا پریده بودن.. یعنی دست کم ۱۲نفر داخل آش شوله پریده بودن و سرتا پاشون آشی شده بود و با همان سرو وضع مربی های آموزشی اونارو پیش فرمانده پادگان میبره.. فرمانده میگه: امشب برنامه غذای ما که شوله نبوده..! برید از گردان تبوک (گردان ما) بپرسید.. اوناهم اومدن از مسئول تدارکات گردان پرسیده بودن غذای شما امشب چه بوده؟ اوناهم گفته بودند هنوز غذا نرسیده واصلا معلوم نیست چرا تا حالا غذارو نیاوردن! بعدش متوجه میشن که غذای گردان رو شهرداران اون شب داخل سنگرها ریخته بودند.. چشمتون روز بد نبینه! فرمانده گردان، مارو احضار کرد و بعد از تفهیم اتهام اونشب حسابی تنبیه شدیم.. از کلاغ پربگیرید تا کوه پیمایی..
هفته بسیج مبارک. صلوات
#جامانده
@nmotahari7