مائده ۳
🐏🐏🐏🐏🐂🐄🐏🐏🐏🐏
✍اين آيه، ده مورد از #گوشت_حرام را بيان كرده است.
«مُنخَنِقة»، حيوانى است كه خفه شده باشد، چه به دست انسان يا حيوان، يا خود بخود. «مَوقوذَة»، حيوانى است كه با ضرب و شكنجه جان دهد. رسم عرب آن بوده كه بعضى حيوانات را به احترام بت ها آنقدر مى زدند تا جان دهد و اين كار را نوعى عبادت مى پنداشتند. «متردّية»، حيوان پرت شده از بلندى و «نطيحة»، حيوانى كه بر اثر شاخ خوردن مرده باشد.
تحريم آنچه كه در اين آيه مطرح شده است، در سوره هاى انعام و نحل و بقره آمده است ولى در اين آيه، نمونه هاى مردار (خفّه شده، كتك خورده، شاخ خورده و...) بيان شده است.
#امام_باقر عليه السلام فرمودند: ولايت، آخرين فريضه الهى است سپس آيه ى «اليوم اكملت لكم دينكم» را تلاوت نمودند.
بت ها، مجسمه هايى بود كه شكل داشت، امّا «نُصُب»، سنگ هاى بى شكلى بود كه اطراف كعبه نصب شده بود و در برابرش قربانى مى شد و خون قربانى را بر آن مى ماليدند.
🌎 #غدير_در_قرآن 🌕
دو مطلب جداى از هم در اين آيه بيان شده است، يك مطلب مربوط به تحريم گوشت هاى حرام، مگر در موارد اضطرارى و مطلب ديگر مربوط به كامل شدن دين و يأس كفّار كه اين قسمت كاملاً مستقلّ است، به چند دليل:
الف: يأس كفّار از دين، به خوردن گوشت مردار يا نخوردن آن ارتباطى ندارد.
ب: رواياتى كه از طريق شيعه و سنى در شأن نزول آيه آمده، در مقام بيان جمله ى «اليوم يئس الّذين كفروا» و «أليوم اكملت لكم دينكم» است، نه مربوط به جملات قبل و بعد آن، كه درباره احكام مردار است.
ج: طبق روايات شيعه وسنّى، اين قسمت از آيه: «اليوم اكملت...» پس از نصب علىّ بن ابى طالب عليهما السلام به امامت در غديرخم نازل شده است.
د: غير از دلائل نقلى، تحليل عقلى نيز همين را مى رساند، چون چهار ويژگى مهم براى آن روز بيان شده است: 1- روز يأس كافران، 2- روز كمال دين، 3- روز اتمام نعمت الهى بر مردم، 4- روزى كه اسلام به عنوان «دين» و يك مذهب كامل، مورد پسند خدا قرار گرفته است.
حال اگر وقايع روزهاى #تاريخ_اسلام را بررسى كنيم، هيچ روز مهمى مانند بعثت، هجرت، فتح مكّه، پيروزى در جنگ ها و... با همه ى ارزشهايى كه داشته اند، شامل اين چهار صفت مهم مطرح شده در اين آيه نيستند. حتّى #حجّة_الوداع هم به اين اهميّت نيست، چون حج، جزئى از دين است نه همه ى دين.
* امّا #بعثت، اوّلين روز شروع رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است كه هرگز نمى توان گفت روز اوّل بعثت، دين كامل شده است.
* امّا #هجرت، روز فرار پيامبرصلى الله عليه وآله به فرمان خداست، روز حمله ى كفّار به خانه پيامبر است نه روز يأس آنان.
* امّا روزهاى پيروزى در جنگ بدر وخندق و... تنها كفّارى كه در صحنه ى نبرد بودند مأيوس مى شدند، نه همه كفار، در حالى كه قرآن مى فرمايد: «اليوم يئس الّذين كفروا...» همه كفار مأيوس شدند.
* امّا حجّةالوداع كه مردم آداب حج را در محضر #پيامبر صلى الله عليه وآله آموختند، تنها حج مردم با آموزش پيامبر كامل شد، نه همه ى دين در حالى كه #قرآن مى فرمايد: « #اليوم_اكملت_لكم_دينكم »
* امّا #غدي_خم روزى است كه خداوند فرمان نصب #حضرت_على را به جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله صادر كرد، تنها آن روز است كه چهار عنوان ذكر شده در آيه «اكملت، اتممت، رضيت، يئس الّذين كفروا» با آن منطبق است.
* امّا يأس كفّار، به خاطر آن بود كه وقتى تهمت وجنگ وسوءقصد بر ضد پيامبر، نافرجام ماند، تنها اميد آنها #مرگ_پيامبر صلى الله عليه وآله بود. نصب علىّ بن ابى طالب عليهما السلام به همه فهماند كه اگر آن حضرت پسرى مى داشت، بهتر از على نبود وبا مرگ او دين او محو نمى شود، زيرا شخصى چون علىّ بن ابى طالب عليهما السلام جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله و رهبر امّت اسلام خواهد بود. اينجا بود كه همه ى كفّار مأيوس شدند.
* امّا كمال دين، به خاطر آن است كه اگر مقرّرات وقوانين كامل وضع شود، لكن براى امّت و جامعه، رهبرى معصوم وكامل تعيين نشود، مقرّرات ناقص مى ماند.
* امّا اتمام نعمت، به خاطر آن است كه قرآن بزرگ ترين نعمت را نعمت رهبرى وهدايت معرّفى كرده است، اگر پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از دنيا برود ومردم را بى سرپرست بگذارد، كارى كرده كه يك چوپان نسبت به گله نمى كند. چگونه بدون تعيين رهبرى الهى نعمت تمام مى شود.
* امّا رضايت خداوند، براى آن است كه هرگاه قانون كامل ومجرى عادل بهم گره بخورد رضايت پروردگار حاصل مى شود.
اگر هر يك از اكمال دين، اتمام نعمت، رضايت حقّ و يأس كفّار به تنهايى در روزى اتفاق افتد، كافى است كه آن روز از #ايّام_اللّه باشد. تا چه رسد به روزى مثل غدير، كه همه ى اين ويژگى ها را يك جا دارد. به همين دليل در روايات اهل بيت عليهم السلام_عيد_غدير، از بزرگ ترين اعياد به شمار آمده است.
آثار اشيا، گاهى مترتّب بر جمع بودن همه اجزاى آن است، مثل روزه، كه 👇
۲۴ مائده
🌎🌍🌏🌎🪐🌎🌏🌍🌎
✍ #مكّه و #بيت_المقدّس، هر دو سرزمين مقدّسند. امّا #موسى عليه السلام كه به قوم خود فرمود: وارد آن شويد و با دشمن بجنگيد، بهانه آورده و از فرمان او تخلّف كردند، ولى مسلمانان در سال ششم هجرى كه به قصد عمره در ركاب #پيامبر صلى الله عليه وآله تا نزديكى مكّه آمدند، اگر ممانعت آن حضرت نبود، به شهر حمله مى كردند. در اين سفر، « #صلح_حديبيه » واقع شد. آرى هر دو قوم به دروازه دو شهر مقدّس رسيدند، ولى يكى چنان گريزان از جنگ ويكى چنين سلحشور.
سستى #بنى_اسرائيل در مبارزه با دشمن، چنان مشهور بود كه مسلمانان نيز پيش از شروع #جنگ_بدر (در سال دوّم هجرى) وهنگام ورود به مكّه (سال ششم) مى گفتند: ما همچون بنى اسرائيل نيستيم كه «انّا ههنا قاعدون» بگوييم، همواره در ركاب تو آماده ى جنگيم.
تلاش رهبران الهى در انجام وظايفى كه بر عهده دارند، تنها در صورت همراهى مردم به ثمر مى رسد.
🐄 بنى اسرائيل، نمونه ى بى ادبى، بهانه جويى، ضعف و رفاه طلبى بودند. «يا موسى انّا لن ندخلها ابدا...»
در كلمه «لن ندخلها»، جسارت آنان در مقابل فرمان خدا آشكار است.
در كلمه ى «أبداً»، اصرار بر جسارت ديده مى شود.
در كلمه ى «اذهب»، توهين به حضرت موسى مشاهده مى شود.
در كلمه ى «ربّك»، توهين به ذات پروردگار وجود دارد و نشانگر ضعف ايمان آنان است.
«قاعدون»، رفاه طلبى آنان را مى رساند، نه عزّت جويى را.
✅ مردم بايد خود به اصلاح جامعه بپردازند، نه آنكه تنها از خداوند و رهبران دينى توقّع اصلاح داشته باشند. «فقاتلا إنّا ههنا قاعدون»
🍀 آرزوى پيروزى بدون كوشش، خردمندانه نيست. «فقاتلا إنّا ههنا قاعدون»
۴۲ مائده
🦢🦢🦢🦢🦜🦜🦢🦢🦢🦢
✍بعضى از يهود كه #زناى_محصنه كرده بودند، به اُميد نجات از كيفر #سنگسار كه در دين يهود نيز آمده است، (98) براى داورى نزد #پيامبر آمدند، غافل از آنكه حكم اسلام هم سنگساركردن زناكار است، چون ديدند حكم اسلام نيز همان است، حاضر به پذيرش حكم پيامبر نشدند
«سَمّاعون للكذِب» يا به معناى آن است كه سخنان را با دقّت مى شنوند ونيّت دروغ بستن و تحريفِ آن را دارند و يا به معناى آن است كه عوام يهود با علم به دروغگويى و تحريف گرى علماى خود، باز هم سخن آنان را گوش مى دهند و مى پذيرند.
آيه خطاب به پيامبر مى فرمايد: گرچه علماى يهود در انديشه آسيب رسانى به تو هستند و تو براى مكتب و جامعه اسلامى دغدغه دارى ولى خداوند نويد مى دهد كه اگر مصلحت را در اعراض دانستى دغدغه اى نداشته باش. «وان تعرض عنهم فلن يضرّوك شيئاً»
-----
98) در تورات، سِفر تثنيه، فصل 23، حكم زنا بيان شده است.
🪜 همزيستى مسلمانان با اهل كتاب، تا حدّى بود كه آنان براى قضاوت، نزد پيامبر اسلام مى آمدند. «جاءوك»
⚖ اگر حاكم اسلامى براى داورى بين كشورهاى غير اسلامى انتخاب شد، بايد عدالت، جرأت و صراحت را كاملاً مراعات كند. «فاحكم بينهم بالقسط»
🍀 مسائل نژادى، منطقه اى، تعصب هاى گروهى، تمايلات شخصى و تهديدها نبايد در قضاوت ها تأثير بگذارد. «فاحكم بينهم بالقسط»
۱۰۱ و ۱۰۲
✍ #پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با مردم درباره ى حج سخن مى گفت. كسى پرسيد: آيا #حج، همه ساله واجب است يا در تمام عمر تنها يكبار؟ پيامبر پاسخ نداد. او چند بار پرسيد، رسول خدا فرمود: اين همه اصرار براى چيست؟ اگر بگويم هر سال، كار بر شما سخت مى شود، (199) تا موضوعى را مطرح نكرده ام، شما هم نپرسيد، يكى از عوامل هلاكت امّت هاى گذشته سؤال هاى نابجاى آنان بود. (200)
گرچه آنچه را نمى دانيم، بايد از اهلش بپرسيم(201) ، امّا برخى سؤال هاست كه اگر جوابش روشن شود، به زيان فرد يا جامعه است، مثل سؤال از عيوب ديگران، يا #اسرار_نظامى.
نمونه ها و مصاديق
* مسئولين، بعضى از مطالبى را كه مى دانند، نبايد در اختيار عموم بگذارند. نظير مسائل اقتصادى مانند كمبود گندم ويا...
* صداقت خوب است، ولى صراحت، همه جا مفيد نيست.
* اخبار و اطّلاعات، بايد رده بندى و طبقه بندى شود. (جابرِ جُعفى، هزاران حديث از امام باقرعليه السلام مى دانست كه حقّ گفتن آن را براى همه مردم نداشت. (202))
* برخى از اخبار، نبايد از رسانه ها و جرايد، پخش شود، چون به زيان مردم است (گاهى سكوت و بيان نكردن، عاقلانه لازم است)
* انسان حقّ ندارد اسرار مردم و اسرار نظامى را فاش سازد.
- دانستن هر چيزى، نه لازم است، نه مفيد، بلكه بايد سراغ دانش هاى مفيد رفت.
- خداوند به بندگان مهلت توبه مى دهد.
- اگر مردم ظرفيّت نداشته باشند، بيان پاره اى حقايق، سبب كفر آنها مى شود.
۱۰۶ مائده
✍مسلمانى به نام «ابن ابى ماريه» همراه دو مسيحى به نام هاى تميم و عدى كه برادر بودند، به سفر تجارى رفتند. مسلمان بيمار شد، #وصيّت_نامه اى نوشت و آن را ميان وسايل خود پنهان كرد و اموال خود را به آن دو مسيحى داد كه به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در ميان اثاثيه ى او اجناس گرانبهايى ديده، و برداشتند، پس از مراجعت به مدينه، باقى آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصيت نامه را در ميان وسايل ديدند كه صورت همه ى اثاثيه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه كردند، آن دو مسيحى انكار كردند، شكايت را نزد #پيامبر بردند، در اين هنگام بود كه آيه ى فوق نازل شد. (207)
پيامبر از آن دو #سوگند گرفت و تبرئه شان كرد، ولى چون دروغشان از طريق نامه كشف شد، حضرت بار ديگر آن دو را احضار كرد. وارثان سوگند ياد كردند كه اجناس ديگرى هم بوده و آنها را پس گرفتند. (208)
- آستانه ى مرگ، آخرين فرصت براى وصيّت كردن است.
- هنگام وصيّت، مؤمن بايد دقّت هاى لازم را به كار بندد.
- مراعات حقوق مردم همه جا مهم است ومكان بردار نيست.
- سوگند، يكى از راه هاى شك زدايى است.
- تنها سوگند به نام «اللّه» ارزشمند و معتبر است.
- براى اداى حقّ از صحنه هاى مذهبى و ملكوتى و مكان ها و زمان هاى مقدّس كمك بگيريم. (209)
209) حضرت على عليه السلام به شخصى كه تقاضاى بيت المال (علاوه بر سهم عادى خود) داشت فرمود: روز جمعه نزد او آيد. سپس او را به نمازجمعه برد و جمعيّت را به او نشان داد و فرمود: معناى تقاضاى نابجاى تو سرقت از اموال اين مردم است. در اين صحنه مى بينيم كه حضرت از نماز و جمعيّت و جمعه براى تأثيرگذارى كلام نورانى خود بهره گرفته است.
۱۲ انعام
🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱
#خداوند همان گونه كه بر ما تكاليفى واجب كرده است، وظايفى را هم بر خود مقرّر فرموده؛ از جمله:
هدايت كردن
رزق دادن
لطف كردن
پيروزى وغلبه ى دين خدا.
ولى شرط بهره مند شدن از رحمت الهى، رحم به بندگان است « #مَن_لايَرْحَم_لايُرحَم » (254)
#سلمان از #پيامبر صلى الله عليه وآله نقل كرده كه فرمود: رحمت خداوند، صد درجه است، يك درجه ى آن، منشأ همه ى الطاف الهى در دنيا شده است، خداوند در #قيامت، با همه ى صد درجه رحمت خود با مردم معامله خواهد كرد. (255)
#قرآن، رحمت الهى را بر همه چيز شامل مى داند و اين رحمت، مصداق هاى فراوان دارد، از جمله:
باران
باد
شب و روز
پيامبر
قرآن
تورات
آزادى
علاقه به همسر
گياهان و ميوه ها
پذيرش توبه
۱۵ انعام
#خوف و #ترس دو گونه است:
الف: ناپسند، مثل ترس از جهاد.
ب: پسنديده، مانند خوف از عذاب الهى.
۵۰ انعام
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
✍گويا مردم بى ايمان خيال مى كردند كسى مى تواند پيامبر باشد كه خزائن الهى در اختيارش باشد، يا انتظار داشتند تمام كارهاى خود را از مسير #علم_غيب حل كند، #پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در اين آيه مأمور مى شود با صراحت جلوى توقّعات نابجا و پندارهاى غلط آنان را بگيرد و محدوده ى وظائف خود را بيان كند و بگويد: معجزات من نيز در چهارچوب وحى الهى است، نه تمايلات شما و بدانيد كه هر كجا به من #وحى شد #معجزه ارائه خواهم داد، نه هر كجا و هرچه شما هوس كنيد.
در اين آيه، غيب دانستن پيامبر به صورت مستقل نفى شده، ولى گاهى آگاهى هايى از غيب به پيامبر عطا شده است. #خداوند بارها درباره ى تاريخ #حضرت_يوسف و #مريم و #نوح و... به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله فرموده است: «ذلك من انباءالغيب نوحيه اليك» اين قصه ها، اطلاعات غيبى است كه به تو مى دهيم. در آخر سوره ى جنّ هم فرموده است: خداوند علم غيب دارد و آن را جز به اولياى خويش عطا نمى كند. پس علم غيب مخصوص خداست و اگر بخواهد گوشه اى از آن را در اختيار اولياى خود قرار مى دهد.
برخورد همه ى انبيا با مردم يكسان بوده است. همين سخنان را حضرت نوح هم به مردم خود مى گفت. (347)
- از كارهاى انبيا، مبارزه با خرافه گرايى و شخصيّت سازى كاذب است. «لااقول... لا اعلم»
- نگذاريد مردم، شمارا بيش از آنچه هستيد بپندارند
- پيامبر براى زندگى شخصى يا اداره ى حكومت، همچون ديگران از مسير عادّى اقدام مى كند و از علم غيب و خزانه ى الهى استفاده شخصى نمى كند، گرچه براى اثبات نبوّت لازم است استفاده كند. «لا اعلم الغيب»
- رفتار و گفتار پيامبران، براى ما حجّت است، چون بر مبناى وحى است. «ان اتّبع الا ما يوحى الى»
- فكر صحيح، انسان را به پيروى از انبيا وامى دارد و بهانه ها و توقعات را كنار مى گذارد. «أفلا تتفكّرون»
۵۲ انعام
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
✍در شأن نزول اين آيه آمده است جمعى از #كفّار_پولدار، چون ديدند فقيرانى مانند عمار و بلال و خباب و ... دور #پيامبر را گرفته اند، پيشنهاد كردند كه آن حضرت، اينان را طرد كند تا آنان گرد او جمع آيند. به نقل « #تفسير_المنار » خليفه ى دوّم گفت: به عنوان آزمايش، طرح را بپذيريم، آيه ى فوق نازل شد
در #تفسير_قُرطبى آمده است: پيامبر خدا صلى الله عليه وآله پس از نزول اين آيه، از مجلس فقرا بر نمى خاست تا آنكه اوّل فقيران برخيزند.
منظور از خواندن خدا در صبح و شب، ممكن است نمازهاى روزانه باشد. (350
- هدف، وسيله را توجيه نمى كند. براى جذب سران كفر، نبايد به مسلمانان موجود اهانت كرد. «لا تطرد»
- اسلام، مكتب مبارزه با تبعيض، نژاد پرستى، امتياز طلبى و باج خواهى است.
- ميزان، حال فعلى اشخاص است.
- حساب همه با خداست، حتّى رسول اكرم
۵۴ انعام
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
✍در شأن نزول آيه آمده است، جمعى گنهكار، خدمت #پيامبر آمده و گفتند: ما خلاف هاى زيادى كرده ايم. حضرت ساكت شد. اين آيه نازل شد.
در اين سوره، خداوند دوبار جمله: «كتب على نفسه الرحمة» گفته است، يكى براى دلگرم كردن مؤمنان در همين دنيا (همين آيه)، يكى هم در آيه 12 كه براى معاد است. «كتب على نفسه الرّحمة ليجمعنّكم»
جهالت، گاهى در برابر علم است و گاهى در برابر عقل، و در آيه 54 در برابر عقل است.
يعنى از روى #جهل وبى خردى به #گناه كشيده شده اند، نه آنكه نمى دانستند.
- رابطه ى رهبر و مردم، بر پايه ى انس و محبّت است. «اذا جاءك... فقل سلام عليكم»
- بهترين عبارت تحيّت، «سلام عليكم» است. «فقل سلام عليكم»
- «سلام»، شعار اسلام است. بزرگ نيز به كوچك، سلام مى كند. «فقل سلام عليكم»
- اگر گناه از روى لجاجت و استكبار نباشد، قابل بخشش است.
- خداوند، رحمت را بر خويش واجب كرده، ولى شرط دريافت آن، عذرخواهى و توبه است. «كتب ... ثمّ تاب»
- توبه، تنها يك لفظ نيست، تصميم و اصلاح هم مى خواهد. «تاب و أصلح»
۶۸ انعام
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
«خوض» به معناى كندوكاو وگفتگو به قصد #تمسخر و #تحقير است، نه براى فهم و درك حقيقت. (375)
«بعد الذّكرى» ممكن است به معناى تذكّر دادن ديگرى، يا به معناى متذكّر شدن خود انسان باشد.
سؤال: پيامبران الهى معصوم هستند، پس چگونه در آيه سخن از #نفوذ_شيطان در #پيامبر مطرح شده است؟ «ينسينّك الشيطان»
پاسخ: تأثير شيطان در به فراموشى كشاندن، مسأله اى فرضى است، مثل آيه ى «لئن اَشركتَ ليحبطنّ عملك» (376) يا آيه «ولو تقوّل علينا بعض الاَقاويل» (377) يعنى اگر مشرك شوى، يا اگر به ما نسبتى ناروا بدهى، نه اينكه چنين شده است.
و ممكن است مراد اصلى آيه، پيروان پيامبرند، نه خود ايشان، همان گونه كه در فارسى ضرب المثلى است كه «به در مى گوييم كه ديوار بشنود».
مشابه اين مطلب، در سوره ى نساء آيه 140 نيز آمده است:اگر شنيديد كه به آيات الهى كفر مى ورزند يا مسخره مى كنند با آنان منشينيد تا سخن را عوض كنند.
در روايات متعدّدى از #پيامبر صلى الله عليه وآله و ائمّه معصومين عليهم السلام از همنشينى با #اهل_گناه، يا شركت در جلسه اى كه گناه مى شود و انسان قدرت جلوگيرى از آن را ندارد نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. #حضرت_على عليه السلام به فرزندش #وصيّت كرد: خداوند بر گوش واجب كرده كه راضى به شنيدن #گناه و #غيبت نشود. (378)
رسول خداصلى الله عليه وآله با استناد به اين آيه فرمودند: كسى كه ايمان به خدا و روز #قيامت دارد، در مجلسى كه در آن امامى سبّ مى شود و يا از مسلمانى عيب جويى مى گردد نمى نشيند. (379)
حضرت على عليه السلام «مجالسة الاشرار تورث سوء الظنّ بالاخيار» همنشينى با بدان، سبب #سوء_ظنّ به #نيكان مى شود. (380)
- غيرت و #تعصّب_دينى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهيد. «اذا رأيت الّذين يخوضون فى آياتنا فأعرض عنهم»
- اعراض از بدى ها ومبارزه ى منفى با زشتكاران، يكى از شيوه هاى #نهى_از_منكر است. «فأعرض عنهم»
- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و ديدن و خواندن كتب و برنامه هاى گمراه كننده) نكوهيده است.
- به جاى هضم شدن در جامعه، يا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغيير دهيد. «حتّى يخوضوا فى حديث غيره»
- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهيز كنيم. «فلا تقعد
آیه ۱۵۱
🌸🌸🌸🍁🍁🌸🌸🌸
نیکی به #پدر و #مادر
#فرزند_کشی ممنوع
✍در اين آيه و دو آيه بعد، به چند اصل مهم اشاره شده كه از مشتركات همه ى #اديان_آسمانى است، در #تورات هم (سِفر خروج، باب 20) مشابه اين دستورها آمده است.
دو نفر از سران مدينه به حضور #پيامبر صلى الله عليه وآله رسيدند. همين كه حضرت اين آيات را خواند، مسلمان شده و درخواست مبلّغ كردند. پيامبر نيز «مصعب بن عمير» را همراهشان فرستاد. اين حركت زمينه ساز مسلمان شدن مردم مدينه گشت.
#قرآن در چهار آيه (506) نسبت به پدر و مادر سفارش كرده است و در هر چهار مورد همراه با مسأله ى توحيد و نهى از شرك است. همان گونه كه در آفرينش اوّل خداست، بعد پدر و مادر. در اين آيات هم اوّل توحيد است، بعد نيكى به والدين، ضمناً اين آيه چون محرّمات را مى شمرد، پس ترك احسان به والدين هم حرام است.
پنج دستور اين آيه چنان به يكديگر پيوند دارند كه گويا يك دستورند.
#امام_صادق عليه السلام فرمود: احسان به والدين، يعنى كارى نكنيم كه آنان وادار به درخواست و سؤالى از ما شوند. (507)
- بعد از يكتاپرستى، احسان به والدين آمده است. «بالوالدين احسانا»
- دستورهاى اين آيه همه در قالب نهى است، مگر نيكى به پدر و مادر كه در قالب امر است. يعنى نه تنها نيازاريد، بلكه احسان كنيد. «و بالوالدين احسانا»
- فرزندكشى و سقط جنين از ترس فقر، عملى جاهلانه است، اگر خدا ضامن روزى است، چه ترسى از فقر؟ «نحن نرزقكم»
- هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است، هم اصلاح روح از رذايل. «ما ظهر منها و ما بطن»
- برخى از گناهان چنان خطرناك است كه نزديك آنها هم نبايد رفت. «لاتقربوا»
۴۱ اعراف
🔥🔥🔥🔥⚜🔥🔥🔥🔥
#پيامبر صلى الله عليه وآله پس از تلاوت اين آيه فرمودند: #جهنّم داراى طبقاتى از بالا و پائين است كه معلوم نيست طبقات بالا بيشتر است يا طبقات پائين و كافران در ميان طبقات قرار داشته و همواره در فشار مى باشند. همچنين حضرت فرمودند: زيرانداز و روانداز كافران در #قبر، #آتش_جهنّم است. (105)
-----
104) تفسير فى ظلال القرآن
105) تفسير نمونه
۹۹ اعراف
«مكر»، گرچه در فارسى به معناى نيرنگ و حيله است، امّا در لغت عرب، به معناى تدبير و چاره انديشى براى بازگرداندن از هدف است، چه حقّ باشد چه باطل. #مكر_خدا، تدبير الهى است كه نقشه ى كفّار را بر هم مى زند.
حتّى پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام نيز خود را در امان نمى دانستند و همواره مراقب اعمال خود بوده اند تا مبادا از آنان لغزشى سربزند، لذا #پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «انّى اخاف اِن عصيتُ ربّى عذاب يوم عظيم» (190)
راوى مى گويد پشت سر #امام_صادق عليه السلام نماز مى خواندم كه حضرت در #نماز فرمود: «الّلهم لاتؤمنّى مَكرك»، خداوندا! مرا از مكر خودت غافل و ايمن نگردان. آنگاه حضرت فرمود: «فلايأمن مكر اللّه الاّ القوم الخاسرون» (191)
#حضرت_على عليه السلام مى فرمايد: حتّى بر نيكوكاران اين امّت از كيفر الهى ايمن مباش، زيرا خداوند مى فرمايد: «فلايأمن مكر اللّه الاّ القوم الخاسرون». (192)
در حقيقت ايمن نبودن از مكر الهى، به معنى توجّه به از مسئوليّت ها و تكاليف و ترس از كوتاهى در انجام وظايف است.
۱۴۰ اعراف
🔮🔮🔮🔮🌏🌏🔮🔮🔮🔮
✍آنان كه يك عمر در #سحر و #جادو بودند، با ديدن يك #معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بت پرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند.
روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازه ى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! #حضرت_على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن #پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. (245)
- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. «فأتوا على قوم ...» پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشده ايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى مشاهده ى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مى كند.
- ايمان سطحى، زودگذر است. «وجاوزنا... قالوا... اجعل لنا آلهة»
- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلى اند. «جاوزنا... قالوا پيا موسى اجعل...»
- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. «قالوا... اجعل لنا آلهة»
- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أغيراللّه ابغيكم الهاً و هو فضّلكم» خدا يافتنى است، نه بافتنى
۱۵۰ اعراف
🎍🎍🎍🎍🍁🍁🪴🪴🪴🪴
✍پس از مخالفت هايى كه با #حضرت_على عليه السلام صورت گرفت، روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سيره و الگوى من انبيا هستند... امّا الگوى من از برادرم هارون اين است كه هارون به برادرش فرمود: «يابن امّ انّ القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى»، حال اگر بگوييد او را به استضعاف نكشيدند و خوار نكردند و براى قتل او هيچ اقدامى نكردند، منكر قرآن شده ايد و اگر همان باشد و شما آن را پذيرفتيد، پس هارون معذور بوده و سكوتش لازم بوده است. (277) چنانكه #پيامبر صلى الله عليه وآله نيز به آن حضرت فرمودند: «يا على... فانّك منّى بمنزلة هارون من موسى و لك بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و كادوا يقتلونه» پس تو نيز در برابر دشمنى قريش صبر پيشه كن. (278)
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: #حضرت_موسى براى نشان دادن نهايت ناراحتى خود، هنگامى كه به ميان مردم رسيد، آن رفتار توبيخ آميز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسى در كوه طور گوساله پرستى قومش را خبر داده بود. (279)
- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را بايد رها كرد. «القى الالواح» هنگامى كه موسى ديد مردم مشرك شده ودست از اصل خداپرستى برداشته اند، الواح تورات را كه يك سرى دستورات و قوانين الهى بود، به كنارى گذارد و پيگير اصل مهم تر شد.
- در برابر فرد عصبانى بايد برخوردى عاطفى داشت
- همه ى اصحاب انبيا عادل نبوده اند، گاهى بعضى از آنها مرتد هم شده اند. «و كادوا يقتلوننى » چنانكه بعضى گوساله پرست شدند.
- سكوت و بى تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم سنگ ظالم قرار مى دهد.
- در جامعه ى فاسد و منحرف، گاهى تلاش انبيا هم بى نتيجه مى ماند. «بئسما خلفتمونى»
- موى بلند، براى مرد مانعى ندارد. «اخذ برأس اخيه يجرّه»
- به خاطر مقام و موقعيّت و خويشاوندى، از لغزش ديگران چشم پوشى نكنيم. «اخذ برأس اخيه» گاهى توبيخ به موقع نزديكان و در ميان جمع، براى نشان دادن اهميّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بيگانگان است.
۱۵۷ اعراف
🌾🌾🌾🌾🌸🌺🌾🌾🌾🌾
پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله #امّى و درس نخوانده بود، «الرّسول النّبىّ الاُمّى» چنانكه در آيه 48 سوره ى عنكبوت نيز مى خوانيم: «و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لاتخطّه بيمينك» تو هرگز پيش از اين كتابى نمى خواندى و با دست خود نمى نوشتى. البتّه آن حضرت توانايى نوشتن و خواندن هر دو را داشت. (288)
در تمام مكّه در عصر بعثت، 17 مرد و يك زن با سواد بيشتر وجود نداشت و اگر #پيامبر صلى الله عليه وآله حتّى كلمه اى از يك نفر آموخته بود، نمى توانست خود را در ميان مردم، امّى بنامد. (289)
گرچه به دلايلى، #تورات و #انجيل را تحريف شده مى دانيم، امّا در همين تورات و انجيل موجود نيز اشارات و بشاراتى نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله به چشم مى خورد و سبب مى شود كه اهل كتاب، پيامبر #خدا را بشناسند، آنگونه كه پدر فرزند خود را مى شناسد. (290) اگر نام و نشان پيامبر اسلام در تورات و انجيل نبود، مخالفان، آن دو كتاب را آورده و مى گفتند: نيافتيم و از اين راه وارد خصومت مى شدند، نه از راه لشكركشى و پرداخت هزينه هاى آن چنانى و جزيه دادن.
در احاديث متعدّدى از شيعه و سنّى مى خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: هر آيه اى در قرآن كه درباره ى مؤمنان و صفات نيك آنان آمده، علىّ در رأس آن و رهبر آنان است. «ما انزل اللّه آية فيها «يا ايّها الّذين آمنوا» الاّ و علىٌّ رأسها و اميرها». (291)
پيامبر صلى الله عليه وآله به اصحاب خود فرمودند: پس از شما قومى مى آيند كه پيامبرى را نديده اند و تنها به وسيله ى كتاب و مكتوبى ايمان مى آورند و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. (292)
-----
288) تفسير نمونه
289) تفسير نمونه، نقل از فتوح البلدان بلاذرى، ص 459
290) از جمله: تورات، سِفر تكوين، فصل 17، آيه 18 ؛سِفر پيدايش، باب 49، آيه 10 و انجيل يوحنّا، باب 14، آيه 15 و باب 15، آيه 26
291) تفسير فرقان
292) تفسير مجمع البيان
- پيروان پيامبر اسلام، از رحمت خاصّ الهى برخوردارند. «ساكتبها... الّذين يتّبعون الرّسول»
- نشانه ها و صفات ذكر شده از پيامبر در تورات و انجيل، به گونه اى با آن حضرت تطبيق داشت كه گويا خود او را در آن دو كتاب مى يافتند.
- امر به معروف و نهى از منكر، در رأس برنامه هاى بعثت پيامبران است. «يأمرهم بالمعروف ...
- حلال ها و حرام هاى الهى، بر اساس فطرت است.
- عادات و رسوم غلط، زنجيرى بر افكار مردم است.
- قرآن، نورى است كه دلها و انديشه ها را روشن مى كند
۱۶۰ اعراف
🌱🌱🌱🌱🍂🌱🌱🌱🌱
✍عدد «دوازده»، عدد ماه هاى سال، عدد نقباى بنى اسرائيل، عدد چشمه هاى آبى كه با اعجاز #حضرت_موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم عليهم السلام است. مخالفان اهل بيت، بسيار كوشيده اند تا اين حديث #پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را (كه #شيعه و #سنّى با دهها سند آن را نقل كرده اند) كه خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قريشند، (303) بر حاكمان بنى اميّه و بنى عباس تطبيق دهند، امّا نتوانسته اند.
با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشيدن آب بسيار، پديدار شدن چشمه ها به تعداد قبيله ها. در روايات مى خوانيم كه حضرت #موسى عليه السلام با توسّل به اهل بيت #پيامبر عليهم السلام دست به اعجاز زد. (304)
#حضرت_شعيب عليه السلام به ديدن داماد خود موسى عليه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى عليه السلام را ديد. به موسى پيشنهاد كرد كه مردم را گروه گروه كند و براى هر دسته، مسئولى معيّن كند تا بخشى از مشكلات را آنها حلّ كنند و مسائل مهم تر را به موسى عليه السلام ارجاع دهند. (305)
بعضى از مطالب و جريان ها در آيات متعدّدى از #قرآن، به ظاهر تكرار شده است، از جمله اين داستان كه در آيه 57 به بعد سوره ى بقره نيز آمده و اين بيانگر آن است كه تكرار يك موضوع، با انگيزه ى تربيتى مانعى ندارد.
- دوازده گروه بنى اسرائيل، همه از يك ريشه بودند. «قطّعناهم» به جاى «جعلنا»
- به مردم آگاهى دهيم، خودشان عمل مى كنند.
- با يك ضربه عصاى موسى، چشمه ها از دل سنگ جوشيد، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تكان نخورد. «و ما ظلمونا و لكن كانوا انفسهم يظلمون»
- كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مى شود و زيانش به ناسپاسان مى رسد. «ولكن كانوا انفسهم يظلمون»
۱۶۲ اعراف
🌱🌱🌱🌱🍁🍁🌱🌱🌱🌱
سخن نجات بخش که تحریف شد
✍تحريف و تغيير، گاهى آشكار است، مثل تغيير لفظِ «حِطّة» به «حِنطة»، و گاهى با حفظ قالب لفظ، محتوا و روح يك موضوع را عوض مى كنند، نظير حيله ى #بنى_اسرائيل براى گرفتن ماهى در روز شنبه كه در آيه ى بعد شده مطرح است.
#پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «لاتركبوا ما ارتكب اليهود فتستحلّوا محارم اللّه بادنى الحيل»، آنچه #يهوديان مرتكب آن شدند كه با كوچك ترين حيله و كلاه شرعى، #حرام هاى خدا را #حلال مى كردند، شما انجام ندهيد. (308)
#قرآن، سه نوع تحريف را در قانون الهى مطرح مى كند:
-
1⃣ تغيير واژه ها، مثل بنى اسرائيل كه به جاى گفتن كلمه ى «حطّة» يعنى طلب آمرزش و عفو، گفتند: «حِنطة» يعنى گندم.
2⃣ تغيير زمان، مثل آنكه بنى اسرائيل حوضچه هايى را در ساحل دريا ساختند و شنبه ها كه صيد حرام بود، ماهى در آنها جمع مى شد و روز يكشنبه كه صيد اشكالى نداشت، آنها را صيد مى كردند و مى گفتند: ما روز شنبه و تعطيل صيدى نكرده ايم. «و لقد علمنا الّذين اعتدوا منكم فى السَبت» (309)
3⃣ تغيير روشنفكرانه و دست كارى در تقويم طبيعى، مثل تأخيرانداختن ماه هاى حرام در جاهليّت براى ادامه ى جنگ. چون مايل نبودند جنگ را به خاطر فرا رسيدن چهار ماه حرام قطع كنند، ماه ها را به تأخير مى انداختند كه آيه نازل شد. «انّما النسى ء زيادة فى الكفر» (310)
۱۷۲ اعراف
🌸🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸🌸
توحید؛ آیین فطرت
✍چگونگى پيمان گرفتن خدا از بنى آدم در اين آيه بيان نشده است، ولى مفسّران اقوال متعدّدى بيان كرده اند كه مشهورترين آنها دو قول است؛ الف: طبق روايات، پس از خلقت #حضرت_آدم، همه فرزندان او تا پايان دنيا به صورت ذرّات ريز و پراكنده، همچون مورچگان از پشت او بيرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرار گرفتند و به قدرت الهى به ربوبيّت خدا اعتراف كردند. سپس همه به صلب و گل آدم برگشتند تا به تدريج و به طور طبيعى به اين جهان بيايند. اين عالم را «عالم ذرّ» و آن پيمان را «پيمان ألَست» مى گويند. (333)
#امام_صادق عليه السلام فرمود: بعضى از ذريّه ى آدم در عالم ذرّ به زبان اقرار كردند، ولى ايمان قلبى نداشتند. (334) از #پيامبر صلى الله عليه وآله نقل شده كه اين اقرار، روز عرفه انجام شده است. (335)
ب: مراد از عالم ذرّ، همان پيمان فطرت و تكوين مى باشد. يعنى هنگام خروج فرزندان آدم از صلب پدران به رحم مادران كه ذرّاتى بيش نيستند، خداوند فطرت توحيدى و حقّ جويى را در سرشت آنها مى نهد و اين سرّ الهى به صورت يك حسّ درونى در نهاد وفطرت همه، به وديعت نهاده مى شود. همچنين در عقل و خردشان، خداباورى به صورت يك حقيقت خود آگاه نقش مى بندد. و لذا فطرت و خرد بشرى، بر ربوبيّت خداوند گواهى مى دهد.
در بعضى روايات كه از امام صادق عليه السلام درباره ى فطرت سؤال شده است، امام، فطرت را همان عالم ذرّ دانسته اند. (336)
در برخى روايات، فطرت، اثر عالم ذرّ است نه خود آن، «ثبت المعرفة فى قلوبهم و نسوا الموقف»، بنابراين انسان ها در زمان و موقفى اقرار كرده، ولى آن را فراموش كرده اند، و اثر آن اقرار همان فطرتى است كه گرايش دل به سوى اوست. به هرحال آيه، مورد گفتگوى متكلّمين، محدّثين و مفسّرين است، لذا ما علم آن را به اهلش كه همان راسخان در علم هستند، واگذار مى كنيم. (337)
- تمام انسان ها، فرزندان حضرت آدم عليه السلام هستند و خداوند از آنها بر ربوبيّت خود اقرار گرفته است. «و اذ اخذ ربّك من بنى آدم... ألست بربّك
- در روز قيامت، ادّعاى غفلت از ربوبيّت خداوند، پذيرفته نيست. «انّا كنّا عن هذا غافلين» جهل و غفلت، عذر پذيرفته نزد خداوند نيست.
۱۷ انفال
🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶
✍در روز #جنگ_بدر، #پيامبر صلى الله عليه وآله به #على عليه السلام فرمود: مشتى خاك و سنگريزه از زمين بردار و به من بده. على عليه السلام چنين كرد وپيامبر با خواندن دعايى آنها را به سوى دشمن پرتاب كرد واين كار اثر معجزآسايى داشت، طوفانى به پا كرد وباعث وحشتى عجيب در دل دشمن شد. (449)
آرى، عامل مهم پيروزى در جنگ بدر، اراده و امداد الهى بود، نه نيروى مادّى و قواعد و تاكتيك هاى نظامى و گرنه لشگرى اندك و تنها با يك يا دو اسب سوار، چگونه بر سپاهى انبوه و كاملاً مجهّز و داراى يكصد اسب سوار، پيروز مى شد؟
انسان اگر با اعتقاد صحيح و در مسير حقّ حركت كرده و به فرمان الهى تلاش و كوشش كند، امدادهاى خداوند را در پى خود دارد، «ليبلى المؤمنين منه بلاء حسناً» و وجود او وجودى خدايى مى گردد، چنانكه در روايتى خداوند مى فرمايد: بنده با نافله و كارهاى مستحب به مقام قرب رسيده و دست او دست من، گوش او گوش من و تمام اعضا و جوارح او خدايى مى شود و آنچه بخواهد، همان مى شود. پس اگر حركتى نيز انجام مى دهد، در واقع آن حركت از خداوند است.
🌸 «و ما رميتَ اذ رميت و لكنّ اللّه رَمى»🌸
امّا در مقابل اگر در مسير غير الهى و به فرمان ديگران حركت كند، در حقيقت وجودى شيطانى پيدا نموده است، چنانكه #عايشه در رويارويى با سپاه اميرالمؤمنين على عليه السلام در جنگ جمل، به تأسّى از پيامبر صلى الله عليه وآله مشتى خاك به سوى آنان پرتاب كرد و دعا نمود، پس از آن حضرت على عليه السلام به او فرمودند: اين شيطان بود كه چنين كرد.
-----
449) تفاسير الميزان ونمونه
450) اعراف، 168، تفسير نمونه
451) كافى، ج 2، ص 352
452) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 257
🌸
- پيروزى در جنگ موجب غرور و عُجب شما نشود، خداوند و امدادهاى او را فراموش نكنيد. «فلم تقتلوهم و لكنّ اللّه قَتَلهم...»
🌸
- جنگ وجهاد، يكى از وسايل آزمايش الهى است، تا مؤمنان واقعى از افراد ضعيف الايمان و يا بى ايمان شناخته شوند. «بلاء حسناً»
🌸
- امداد الهى و پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان اتّفاقى و بى حساب نيست، بلكه از روى علم وآگاهى خداوند است. «اِنّ اللّه سميع عليم»