eitaa logo
اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
21 فایل
سلام در صورت داشتن انتقاد و یا پیشنهاد برای غنی سازی کانال لطفا به شماره زیر پیام دهید. تلفن ۰۹۱۹۹۵۲۴۵۲۰ تشکر مهدی رمضانی
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا یادواره جانباز شهید حاج قاسم رمضانخانی شهریار-شهرک ویره. سخنران: حاج مهدی رمضانی مداح: حاج حیدر خمسه جمعه ۱ بهمن از نماز مغرب و عشا
اولین یادواره شهدای یگان ویژه چک و خنثی در باغ موزه دفاع مقدس سخنران حاج مهدی رمضانی
به نام خدا *نماز صبح را با حاج قاسم خواندم* *گفت برو ببین حسین پورجعفری آمده یا نه؟* *پشت در ایستاده بود به نماز* ، *گفتم چرا این‌جا؟ چرا نیامدی داخل؟* *گفت: من سال‌هاست نماز صبحم را این‌جا می‌خوانم* .
به نام خدا *با تو لبخند می‌زنم* اکنون با تو لبخند می‌زنیم، با مرام تو بزرگ می‌شویم، و مانند تو و دیگر فدائیان، جان فدا خواهیم کرد. پس، تا قرار رسیدن زمان جهادمان در میعادگاه شهدا با شما مدام تجدید دیدار و پیمان خواهیم کرد.
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*تخریبچی برگرد* چند لحظه با شهدا در کنار شهدا برای شهدا
به نام خدا ڪسـانی ڪه بـــــرای هـدایت دیـگـــران تــلاش مـی ڪنـنـد؛ به جای مردن، شهید می شوند.
همسر شهید مصطفی صدر زاده می‌گفت: یکـبار دخترش فاطمه را گذاشـت روی اپن ‌آشپزخانـه و به او گفت: *بپر بغـل بابا و فاطمه بـه آغـوش‌ او پرید* بـه مـن نگاه کـرد و گفت: ببین فاطمه چطور بـه من اعتماد داشت؛ *اون پرید و می‌دونست من اون رو میگـیرم، اگـر ما همینطور بـه خدا اعتماد داشتیـم همه مشڪلاتمان حل بود .* تـوکـل واقعی یعنـی همین کـه بدانیم در هـر شـرایطی خدا مواظـب مـٰا هست.
همسر شهید محمدحسن فایده می‌گفت: یه روز اومدم خونه، چشماش سرخ شده بود. نگاه ڪردم دیدم کتاب گناهان ڪبیره شهید دستغیب توی دستاش گرفته. بهش گفتم: گریه کردی؟ یه نگاهی به من ڪرد و گفت: راستی اگه خدا اینطوری که توی این ڪتاب نوشته با ما معامله ڪنه عاقبت ما چی می شه؟ مدتی بعد برای گروه خودشون یه صندوق درست ڪرده بود و به دوستاش گفته بود: هرکه غیبت کنه باید پنجاه تومن بندازه توی صندوق. باید جریمه بدیم تا گناه تڪرار نشه. منبع: ڪتاب ڪوله پشتی به نقل از افلاڪیان
*تصویری از نازدانه شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی در آغوش حاج قاسم سلیمانی*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابداع جوان نخبه ارتشی در سال ۱۳۶۱ که ستون تانک‌های بعثی را در عملیات الی بیت المقدس با اختراع خود نابود کرد. بعدها ارتش روسیه این طرح را کپی و از آن استفاده کرد.
تو هوای سرد زمستون از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود، تختی رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید! تعجب کردم و پرسیدم: داداش واسه کی میخری؟ ما که تازه از حموم در اومدی، اونم اینهمه! گفت تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره، وگرنه میتونست الآن ...... پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه، برگشت تو حموم و صدا زد: نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه. خاطره‌ای از شادروان عباس زندی