آمار مسیحیان ایران در هشت سال دفاع مقدس
لطفا برای زنده نگهداشتن یاد شهدا به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی بپیوندید.
@mramezani44 ایتا
از این سه برادر شیر مرد چه میدانید؟
اهل فریدونکنار بودند.
عضو گردان یا رسول (ص) از لشکر ویژه ۲۵ کربلا به فرماندهی حاج حسین بصیر بودند.
سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴؛ مهدی و برادرش عسگری، هر دو از غواصان خط شکن بودند.
شب عملیات، عسگری شهید می شود.
مهدی می گوید: من بدون برادرم برنمیگردم مازندران.
می رود که پیکر برادرش را به عقب بیاورد، با دشمن درگیر میشود و او هم شهید می شود.
هر دو پیکر در یک روز برمیگردد فریدونکنار.
برادر بزرگترشان، علی رحیمی نیز ده ماه قبل در عملیات والفجر هشت در فاو به شهادت رسیده بود.
یک سر به کانالهای زیر میشه بزنی. شاید دلت گره خورد به شهید ابراهیم هادی و موندگار شدی.
@mramezani44 ایتا
مادر شهید حسین بابازاده تعریف میکرد:
روزی حسین دستم را گرفت و گفت:
«من فردای قیامت پیش حضرت زهرا (س) از دست تو شکایت می کنم.»
من گفتم: چرا؟
مگر من چه کار کرده ام.
او در جوابم گفت:
«پدر راضی به رفتن من به جبهه است. تو چرا راضی نیستی؟»
من به گریه افتادم و گفتم:
برادرت مرتضی رفت و شهید شد. حسن رفت و مجروح شد.
تو هم یکبار رفتی جبهه، حالا پیشم بمان.
اما فهمیدم که او مصصم است که برود.
به او رضایت دادم و حسین خوشحال شد و به همراه بسیجیان و رزمندگان راهی جبهه شد و در سن ۱۵ سالگی در عملیات کربلای۴ در جزیره ام الرصاص شهید شد.
لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید.
@mramezani44 ایتا
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از حال و هوای شهدا.
یک سر به کانالهای زیر میشه بزنی. شاید دلت گره خورد به شهید ابراهیم هادی و موندگار شدی.
@mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج احمد کاظمی در نیمه های شب وارد اردوگاه شد تا وضعیت را بررسی کند، سربازی را دید که در پست نگهبانیاش به خواب رفته بود، به همین دلیل پتویی روی او انداخت و با وجود اینکه خودش فرمانده سپاه بود تا پایان شیفت بجای سرباز نگهبانی داد.
کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
لطفا در ایتا عضو شوید.
@mramezani44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید بود.
جلوی آمبولانس رو گرفت
گقت صبر کنین،
میخوام پسرمو ببینم.
میشه خواهش کنم کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را به دوستان خود معرفی کنید.
@mramezani44 ایتا
این عکس واقعی از اسارت شهید آزاده محمد شهسواری است.
قهرمانی که بزرگی روح خود را با دستان بسته درحالیکه اسیر دشمن بود، با فریادِ " الله اکبر خمینی رهبر "" مرگ بر صدام ضد اسلام"
در مقابل دوربینهای جهان به نمایش گذاشت، تا فریادش در تاریخ طنین افکن باشد و شد.
اگه دنبال یک کانال با مطالب خاطرات دفاع مقدس و شهدا میگردی حتما یه سر به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی بزن.
@mramezani44 ایتا
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیار زیبا از جوان رزمنده ای که دست راست او تیر خورده ولی بخاطر اینکه توسط دشمن اسیر نشود، خود را به آب زده و عرض اروندرود را با دست چپ شنا کرده است.
لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید.
@mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صید دسته جمعی ماهی را ببینید.
لطفا ما را به دوستان خود معرفی کنید.
@mramezani44 ایتا
فرزند شهید ابراهیم باقری تعریف میکرد:
سن وسالی نداشتم که پدرم به شهادت رسید. یادمه اون موقعها برادر بزرگم بیست سالش بود. من بچه بودم و میرفتم تو کوچه ها بازی میکردم. یک روز دیدم بچه ها کفش اسکیت پاشون کردن و چقدر قشنگ با اونها بازی میکنن. خیلی دلم خواست منم یک جفت داشته باشم. اومدم خونه به مادرم گفتم مامان میشه برای من هم کفش اسکیت بخرید؟
مادرم با مهربانی گفت: " پسرم مجیدم! اگه ما این کار رو بکنیم مردم چی فکر میکنن؟ اون وقت خیال میکنن حالا که پدرت شهید شده، چه پول هایی که به ما نمیدن! "
این داستان گذشت و هر چه من اصرار کردم مادرم زیر بار نرفت; تا این که چند روز بعد داییم اومد خونمون خطاب به مادرم گفت: " مجید از شما چیزی خواسته؟ "
مادرم پرسید: " نه چطور؟! شما بگو چیزی خواسته؟ "
مادرم خیال میکرد من چیزی به داییام گفتم. پرسید: " مجید چیزی گفته؟ "
داییام گفت نه چیزی نگفته. کمی مکث کرد و سر به زیر گفت: " خواب ابراهیم رو دیدم. انگار دستاش گلآلود بود. پرسیدم آقا ابراهیم! چرا دستاتون گل داره؟ گفت دارم یه خونه درست میکنم. بیا داخل خونمو ببین. منم رفتم داخل خونه. دیدم یک خونهی بزرگ و تمیزه! داخل خونه هم فرش های زیبایی انداخته بود.
دقیق یادم نیست; فکر کنم یه مسجد یا امام زاده ای روبهروی در خونش بود. دیدم یه تابلو زده رو دیوار خونهش. دیدم عکس یه جفت کفش اسکیت بود. ازش سوال کردم داستان این کفش اسکیت چیه؟برام بگو؟ برام تعریف کرد: مجید از من این کفش ها رو میخواد! دیدم یک جفت کفش اسکیت هم دستش بود; اما دلهره داشت و نگران بود. شاید اینا رو پاش کنه زمین بخوره! میخوام براش کفش اسکیت بخرم.
رو به مادرم کرد و پرسید:" واقعا مجید ازت اسکیت میخواد؟! "
سکوت همه جا رو فراگرفته بود. مدتی از این ماجرا گذشت. آخر برای من اسکیت نخریدند. مدتی بعد مسابقه ای برگزار شد. دفترچهای را باید پر میکردیم و برای مسابقه می فرستادیم. من در مسابقه شرکت کردم. در کمال ناامیدی دفترچه رو پر کردم و فرستادم. از نظر من جایزه خاصی قرار نبود به ما داده بشه. مدتی گذشت از اداره پست ایلام با ما تماس گرفتند. منزل ما با شهر خیلی فاصله داشت. به ما گفتند یه بستهی پستی براتون اومده بیاین ببرین. ما هم رفتیم بسته رو گرفتیم. یک کارتون بود با محتویات نامعلوم!
وقتی به خونه برگشتیم کارتون رو که باز کردیم چند بسته پفک توش بود. همه با تعجب نگاه میکردیم که برای ما چند بسته پفک فرستادن!
با خودم گفتم: " اینم از جایزه هاشون که همش سر کاریه! "
باورمان نشد. جعبه سنگینتر از اون بود که فقط پفک داشته باشه. پفکها رو که برداشتیم، با کمال ناباوری دیدیم که زیر پفک ها یک جفت کفش اسکیت بود. بله بابام بالاخره آرزوی من رو برآورده کرد و اون چیزی رو که میخواستم برام فرستاد.
« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.»
«هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. » ( ۱۶۷ آل عمران)
مقام معظم رهبری:
" امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "
برای زنده نگهداشتن یاد شهیدان به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی بپیوندید.
@mramezani44 ایتا