💠 حلم و حکمت
مرحوم آیتالله سید احمد شبیری زنجانی در "الکلام یجر الکلام" می نویسد:🔻
📝 احنف بن قيس، از بزرگان اهل بصره و بسيار محترم بود و يكى از حكما و عقلا و سياسيّين بود. در حلم، #ضربالمثل بوده، میگفتند فلانى از احنف، حليمتر و بردبارتر است.
💠 به #احنف گفتند از كجا اين حكمت را اخذ و اين حلم را ياد گرفتى؟
گفت از حكيم عصر و حليم دهر، #قيس بن عاصم منقرى.
و به قیس گفته شده كه حلم كه را ديدى تا حلم ياد گرفتى و علم كه را ديدى تا علم ياد گرفتى؟
گفت از حكيمى ياد گرفتم كه حكمتش تمام نمىشود؛ #اكثم بن صيفى تميمى.
و به او گفته شد حكمت و بردبارى و رياست و بزرگوارى را از كه ياد گرفتى؟
گفت از #حليف حلم و ادب و #سيّد عجم و عرب، #ابىطالب بن عبدالمطلب علیهالسلام.
✅ حليف، به معنى هم قسم كه دو نفر سوگند خورده باشند كه با هم باشند؛ و كنايه از ملازم بودن است، چون جناب #ابوطالب خيلى با حلم و وقار بود.
💠مىگويند شيخى تناور و خوشرو بود كه در او، جمال پادشاهان و وقار حكيمان بود.
❖ــــــــــــــ❖
در كتاب «اصل الشيعة»، از ابوسعيد منصور بن حسين آبى، متوفّى سنه 422 ، در كتاب «نثر الدرر» نقل كرده كه احنف بن قيس گفت:
«وارد شدم بر #معاويه؛ براى من از گرم و سرد و شيرين و ترش، آن قدر آورد که من تعجّب كردم. بعد، يك قسم از خوردنى آورد، من نشناختم. پرسيدم: اين چيست؟ گفت: اين رودۀ #اردك است كه با مخ #برّه، پر كرده و با روغن #فندق، پخته و شكر زدهاند. من #گريه كردم.
معاويه گفت: چرا گريه كردى؟
گفتم: #على علیهالسلام را ياد كردم كه من در خدمتش بودم؛ وقت طعام و افطارش رسيد، مرا نگه داشت.
ديدم براى او انبانى آوردند مُهر زده. عرض كردم: چه در داخل آن است؟ فرمود: #سويق جو.
عرض كردم: ترسيدى از او بردارند؟!
فرمود: نه، ترسيدم كه حسن يا حسين علیهماالسلام، روغنى يا زيتى بمالند.
🔻عرض كردم: حرام است آن يا اميرالمؤمنين؟ فرمود: نه، و لكن بر پيشوايان حقّ، لازم است كه خودشان را در عداد ضعفا قرار دهند تا براى فقير، فقرش دشوار نباشد.
معاويه گفت: كسى را ياد كردى كه فضل او انكار نمىشود.»
#حلم #حکمت #پیشوایان_حق #حکومت #قدرت #ثروت