خواب #حضرت_رقیه(س) رو دیده بود
بی بی فرموده بودن تو به خاطر ما از #گناه گذشتی ما هم شهیدت میکنیم.
موقعی که داشت میرفت سوریه بهم گفت: سید برام #روضه حضرت رقیه بخون
گفتم نمیخونم، داری میری حسین #بچه هااات، گفت از بچه هام دل کندم، روضه می خوندم های های #گریه میکرد.
#فرازے_از_وصیت_نامہ.
هر خانمے ڪہ چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد، و هر جوانی ڪہ نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین (ع) خواهم ڪرد و او را دعا مے ڪنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالے قرار گیرد.
#شهید_حسین_محرابی🌷
#شهید_مدافع_حرم
هدیه محضر همه شهدا صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🌺 لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین 🌺
🔹🔸🔹
✍ چرا مجید رضا رهنورد که
بچه مذهبی بود قاتل شد ... ؟؟؟😭
🔥🔥🔥 مراقب خود ، اطرافیان و # فرزندان مان باشیم .👇👇👇
صبح که خبر اعدام # مجید رهنورد را همراه عکسش دیدم ، یک حس عجیبی بهم دست داد .
#خوشحال نشدم
به چهره اش که نگاه کردم
افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه
تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم،
سخنرانش فردی بودکه از زندگی او مستندی تهیه کرده بود
و در جریان باز جویی وی بود .
این مطلب از زبان ایشان است :
مادرش به #عشق امام رضا علیه السلام
نامش را مجیدرضا گذاشت
از کودکی # مسجدی و هیئتی بود
همیشه تلاش میکرد تا
صف اول # نمازجماعت
خودش را جاکند
حتی برای ثواب بیشتر نماز ،
عبا بر شانه می انداخت
# ولی از 15 سالگی که وارد #فضای_مجازی شد
کم کم تحت تاثیر قرار گرفت
آنچنان شست و شوی #مغزی شد که نماز را # ترک می کند
و اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی # مسخره می کند ...
خودش میگوید ۸ سال رسانه #مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود،
روز حادثه با دیدن آن گروه #صدنفره اغتشاش در خیابان ، آن جرقه زده شد
اول در خانه # وصیت نامه اش را می نویسد که :
- برای من #گریه نکنید
- سر قبرم #قرآن نخوانید،
- هر #چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته ،
او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما # زجرکش و تکه تکه اش میکنند
برای همین موقع دستگیری میگوید :
مرا # زود اعدام کنید
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که با #رفتار دینی با او تعامل می کنند ،
تمام # معادلات ذهنی اش به هم می ریزد
بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه اش بدهند ،
با او # صحبت می کنند
از زندگیش می پرسند
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او # کتاب می دهند بخواند
و خلاصه مجرم و بازجو باهم # گریه میکنند .
تازه فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این # جنایت بزند ،
به مادرش می گوید :
- با مادران #شهدا صحبت کن،
- طلب #عفو نکن
- فقط طلب #حلالیت کن
- من مثل یک #حیوان برادرم را کشتم،
مجید رضا میگوید چند #حسرت به دلم مانده :
* یک بار دیگر دست #مادرم را ببوسم و به مادرم کادو بدهم😭
* بعداز ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد (این حرف را با گریه و ضجه میزند
و باز جو هم همراهش گریه و ضجه میزند) 😭
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت می شود گفت :
#دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد
بلکه
🌺🌺 دوتا جوان را شهید کرد
🔥 و یک جوان را #کشت
🇮🇷 دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک #قاتل کرد .
👈👈👈 مراقب خود ، اطرافیان و فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.
دکتر اصغری نکاح
روانشناس و دانشیار
دانشگاه فردوسی مشهد
••🔉📞••
#پیشنهاد_خواندن👌
🔺چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود
#قاتل شد:
مراقب خود، اطرافیان و فرزندان مان باشیم.
وقتی که خبر اعدام مجید رضا رهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم دست داد.
خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه! :(
تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بود که از زندگی او مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود، که میگفت:«
_مادرش به عشق #امام_رضا علیه السلام
نامش را مجیدرضا گذاشت!
_از کودکی مسجدی و هیئتی بود
همیشه تلاش میکرد!
_صف اول #نماز_جماعت بود!
خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز،
عبا بر شانه می انداخت! »
ولی از 15 سالگی که وارد #فضای_مجازی شد.‼️
کم کم تحت تاثیر قرار گرفت...
آنچنان شست و شوی مغزی شد که نماز را ترک می کند
اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین و حضرت فاطمه را کنار گذاشته و حتی مسخره می کند... :(💔
خودش میگوید ۸ سال #رسانه مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود!
روز حادثه با دیدن آن گروه صدنفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد...
اول در خانه وصیت نامه اش را می نویسد که
برای من گریه نکنید!
سر قبرم قرآن نخوانید!
هر چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته ام ...😔
او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما زجرکش و تکه تکه اش میکنند...
برای همین موقع دستگیری میگوید مرا زود #اعدام کنید‼️
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که با رفتار دینی با او تعامل می کنند.
تمام معادلات ذهنی اش به هم می ریزد، بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه اش بدهند با او صحبت می کنند از زندگیش می پرسند✋🏻🙂
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او کتاب می دهند بخواند.👌
و خلاصه مجرم و بازجو باهم #گریه میکنند...😢
آخر تازه فهمید که این ۸ سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این #جنایت بزند.😔
به مادرش می گوید:«
_با مادران #شهدا صحبت کن،
_طلب #عفو نکن،
_فقط طلب #حلالیت کن✨
_من مثل یک #حیوان برادرم را کشتم..!»
مجید رضا میگوید:«
_چند حسرت به دلم مانده،
یک بار دیگر دست مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم.
_بعد از ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و بازجو هم همراهش گریه و زجه میزند..💔)
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.»
در حقیقت می شود گفت:«
دشمن دوتا جوان ما را #شهید نکرد
بلکه دوتا جوان را شهید کرد
ویک جوان را کشت‼️»
دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک #قاتل کرد...(:
✅مراقب خود، اطرافیان و فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.
❌مسئولین دولت روحانی و دبیر شورای عالی فضای مجازی ، هشدار امام جامعه را نادیده گرفتند؛
که فضای مجازی ول و رها، قتلگاه نوجوان و جوانان شد.😐
#حجاب #امام_زمان
#سواد_رسانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🏴🔥🏴🔥🏴🔥🏴
📖 منابع اهل سنت درباره حمله به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
۱. ابوبکر بن ابی شیبه (۱۵۹- ۲۳۵) مؤلف کتاب «المصنّف» به سند صحیح:
هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره میپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا محبوب ترین فرد برای ما پدر توست و بعد از پدر تو خودت، ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن ها #بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی و زبیر به خانه برگشتند. دختر پیامبر به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود خانه را بر شما بسوزاند. به خدا سوگند آنچه را قسم خورده است انجام میدهد.
۲. احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰) مولف کتاب تاریخی «انساب الاشراف»:
ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند ولی علی از بیعت امتناع کرد. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: «ای فرزند خطاب میبینم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟» عمر گفت: «بله این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است»
۳. عبدالله بن مسلم بن قتیبیه دینوری (۲۱۲ – ۲۷۶) تاریخ دان و ادیب بزرگ اهل سنت در کتابش «الامامه والسیاسه»:
ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد. او به در خانه علی آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع کردند. در این موقع عمر #هیزم طلبید و گفت: «به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش میزنم» مردی به عمر گفت: «ای اباحفص در این خانه دختر پیامبر است» گفت: باشد.
ابن قتیبیه در دنباله این مطلب نوشته است (صفحه ۱۳):
عمر به همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند. هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: «ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایی به ما از فرزند خطاب و ابی قحافه رسید» وقتی مردم که همراه عمر بودند صدای زهرا و #گریه او را شنیدند برگشتند ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: «اگر بیعت نکنم چه میشود؟» گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردن تو را میزنیم...
[حضرت هارون -ع- به حضرت موسی -ع- گفت: قال ابن امّ ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ... «۱۵۰ اعراف»]
۴. تاریخ طبری: أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین فقال: «والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی بیعة» فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: «به خدا سوگند خانه را به آتش میکشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید» زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد. در این موقع افراد دیگر بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. بایع الناس و استشبتوا للبیعة و تخلف علی و الزبیر و اخترط الزبیر سیفه و قال اَعمدُه حتی یبایع علیَّ فبلغ ذلک ابابکر و عمر. فقال عمر: خذوا سیف الزبیر فاضربوا به الحجر .
۵. ابوالقاسم طبرانی (۲۶۰ – ۳۶۰) که ذهبی در میزان الاعتدال درباره او میگوید فردی معتبر است، در کتاب «المعجم الکبیر» درباره جناب ابوبکر در زمان مرگش میگوید:
ابوبکر در هنگام مرگ اموری را آرزو میکرد: «اما الثلاث اللائی وددت انی لا افعلهن فوددت انی لم أکن اکشف بیت فاطمه و ترکته» ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش هتک حرمت خانه فاطمه نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم.
۶. ابن عبدربه در عقد الفرید (متوفای ۴۶۳) از عبد الرحمن بن عوف نقل میکند:
من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت، قال ابوبکر: «و ودت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شیءٍ و ان کانوا اغلقوه علی الحرب» آرزو میکنم که ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش خانه فاطمه را نمیگشودم هر چند آنان برای نبرد، در خانه را بسته بودند.
🔘 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
📚برگرفته از کتاب #هارون
📌 بررسی و تحقیق درباره مقام و منزلت حضرت امام علی ابن ابی طالب علیه السلام
✍🏻 حضرت آیت الله وفسی
بینات
#بلاغ_مبین
@mrmazdei
هدایت شده از عاشقان امام زمان(عج)
🍀🍀🍀بسمالله الرحمن الرحیم
⚜ راه رسیدن: "#نمازشب" و "#گریه بر #امام_حسین علیه السّلام"
شیخ حسین انصاریان میفرمودند:
🔘 زمانی که من در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بودم بعضی از روزها علامه طباطبایی را میدیدم که به درس یا به حرم مطهر مشرف میشوند.
🔘 روزی از روزها دیدم که شخصی در کنار پیاده رو به ایشان رسید و از معظم له سوالاتی می کند. کنجکاو شدم و من هم ایستادم و به سوال و جواب های این مرد از علامه گوش کردم.
🔘 یکی از سوالات آن شخص این بود که آقا میشود بفرمایید از چه راهی به این مقام و مرتبه رسیده اید تا ما هم اگر بتوانیم و توفیق داشته باشیم از شما درس گرفته و آن مسیرها را طی کنیم.
🔘 علامه طباطبایی بدون در نظر گرفتن وضعیت و موقعیت و شخصیت و جا و محل، بسیار آرام و بی آلایش در همان کنار خیابان و در کنار پیاده رو به ایشان رو کردند و فرمودند:
🍃 راه های زیادی بوده و هست ولی از میان این راه ها آنچه برایم بسیار قابل اهمیت است و بیشتر به آن ها اهتمام می ورزم و افتخار می کنم و مطمئنم از همه بهتر و برایم مشهود و مفهوم است دو راه است:
🍃 یکی نماز شب با اخلاص و مداوم
و دیگری
🍃 گریه بر حضرت امام حسین علیه السلام
📚داستان آسمان، ص ۱۵۴
خاطراتی از آیةاللّه حاج شیخ حسین انصاریان
تعجب است از کسی که می خواهد به کمالات عالیه برسد ، اما اهل نماز شب نیست. ما ندیدیم کسی را که بدون نمازشب خواندن به جایی رسیده باشد.
• آیتاللهقاضی 🍃
؛••••••••••••••••••••••••
قرارمون نیمساعت قبل از اذان صبح...
ولی اگه میدونید بیدار نمیشید، قبل خواب بخونید!
#نماز_شب
🙌 راهکار عملی نماز شب 🙌*
*سعی کنید نماز شبتون ترک نشه. فقط 11 دقیقه وقت می بره.*
*نماز شبو تو سه زمان می تونی بخونی : 👇*
*1⃣ بعد از نماز عشاء.*
*2⃣ بعد از نیمه شب*
*3⃣ از صبح تا شب ، به نیت قضا*
*بهترین زمان برای خوندن نمازشب ، یک ساعت قبل از اذان صبحه. ولی اگر در بهترین زمان نتونستی بخونی ، توی دو زمان دیگه بخون ، ولی ترکش نکن.*
*🤔چه جوری نماز شب بخونیم؟*
*4 تا دو رکعت به نیت نماز شب.*
*2 رکعت به نیت نماز شفع*
*یک رکعت به نیت نماز وتر*
*➕ جمعا میشه 11 رکعت.*
*❌ نماز شبو طولانی نخون ، بخصوص اگر نیمه شب می خوای بخونی. اینجوری خسته میشی ، اونوقت شیطون دیگه نمیذاره بخونی.*
*توی نماز شب ، فقط حمد بخون ، سوره لازم نداره.*
*قنوت نمی خواد بگیری در قنوت نماز وتر هم لازم نیست به چهل تا مومن دعا کنی. لازم نیست سیصد تا استغفار بگی ، بلکه سه بار تسبیح گفتن کافیه.*
*فضیلت نمازهای شفع و وتر بیشتر از هشت رکعتیه که به نیت نماز شب خوانده میشه. می تونید فقط به نماز شفع و وتر اکتفا کنید و هشت رکعت نماز شبو نخونید.*
*اگر وقت برای نماز شب ، کم باشه می تونید فقط نماز وتر بخونید.*
*لازم نیست یازده رکعتو یه بار بخونی تا خسته بشی ، بینشون فاصله بده. همانطور که پیامبر با فاصله نماز شب می خواند.*
*مثلا دو رکعت ساعت 9 شب بخون ، دو رکعت ساعت 9:30 ، دو رکعت ساعت 10،... و به همین ترتیب. با فاصله خواندن فضیلتش بیشتره.*
*اگر نتونستی بعد از نماز عشا ، یا نیمه شب بخونی ، از صبح تا شب ، وقت داری قضاشو بخونی.*
*💚امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا ، نقل می کند*
*📖إِنَّ اللَّهَ یُبَاهِی بِالْعَبْدِ یَقْضِی صَلَاةَ اللَّیْلِ بِالنَّهَارِ یَقُولُ یَا مَلَائِكَتِیَ انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی كَیْفَ یَقْضِی مَا لَمْ أَفْتَرِضْهُ عَلَیْهِ أُشْهِدُكُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه*
*🌸خداوند به بنده ای که نماز شب را در روز قضا می کند، مباهت می کند و می فرماید : ای فرشتگان من. این بنده ی من ، چیزی را که بر او واجب نکرده ام ، قضا می کند. گواه باشید که من او را آمرزیدم.*
*نماز نافله رو بدون مهر ، بدون رکوع و سجود ، بدون قنوت ، و حتی در حال راه رفتن میشه خوند.*
*اگر وقت نداشتی ، قضای نماز شبت رو توی خیابون بخون ، توی کلاس ، توی محل کارت بخون.کافیه نیت کنی ، حمد و بخونی ، بعد با اشاره رکوع و سجود و بجا بیاری.*
*‼️ ببین ، دیگه بهونه نیار. خدا اینقدر این نمازو آسون کرده که من و تو بهونه ای برای نخوندنش نداشته باشیم.*
*🔗🔗 میگیم ما اینجوری به دلمون نمی چسبه.... اینا وسوسه های شیطونه👹خدا قبول داره ، اونوقت شیطون نمیذاره. هر جور تونستی نماز شبتو بخون ، خدا زود راضی میشه.*
*🔴تو نماز شبتون ، در حق همه ی بندگان خدا دعا کنید.*
ترک گناه به عشق مولا🌸
أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
ثواب نشر مطالب هدیه به امام زمان عج
برای دوستانتون
و گروه های که عضو هستید
به اشتراک بذارید
تا دوستانتون هم
از این کلام زیبا و شیرین استفاده کنن
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@abaasaleh1
💠 حلم و حکمت
مرحوم آیتالله سید احمد شبیری زنجانی در "الکلام یجر الکلام" می نویسد:🔻
📝 احنف بن قيس، از بزرگان اهل بصره و بسيار محترم بود و يكى از حكما و عقلا و سياسيّين بود. در حلم، #ضربالمثل بوده، میگفتند فلانى از احنف، حليمتر و بردبارتر است.
💠 به #احنف گفتند از كجا اين حكمت را اخذ و اين حلم را ياد گرفتى؟
گفت از حكيم عصر و حليم دهر، #قيس بن عاصم منقرى.
و به قیس گفته شده كه حلم كه را ديدى تا حلم ياد گرفتى و علم كه را ديدى تا علم ياد گرفتى؟
گفت از حكيمى ياد گرفتم كه حكمتش تمام نمىشود؛ #اكثم بن صيفى تميمى.
و به او گفته شد حكمت و بردبارى و رياست و بزرگوارى را از كه ياد گرفتى؟
گفت از #حليف حلم و ادب و #سيّد عجم و عرب، #ابىطالب بن عبدالمطلب علیهالسلام.
✅ حليف، به معنى هم قسم كه دو نفر سوگند خورده باشند كه با هم باشند؛ و كنايه از ملازم بودن است، چون جناب #ابوطالب خيلى با حلم و وقار بود.
💠مىگويند شيخى تناور و خوشرو بود كه در او، جمال پادشاهان و وقار حكيمان بود.
❖ــــــــــــــ❖
در كتاب «اصل الشيعة»، از ابوسعيد منصور بن حسين آبى، متوفّى سنه 422 ، در كتاب «نثر الدرر» نقل كرده كه احنف بن قيس گفت:
«وارد شدم بر #معاويه؛ براى من از گرم و سرد و شيرين و ترش، آن قدر آورد که من تعجّب كردم. بعد، يك قسم از خوردنى آورد، من نشناختم. پرسيدم: اين چيست؟ گفت: اين رودۀ #اردك است كه با مخ #برّه، پر كرده و با روغن #فندق، پخته و شكر زدهاند. من #گريه كردم.
معاويه گفت: چرا گريه كردى؟
گفتم: #على علیهالسلام را ياد كردم كه من در خدمتش بودم؛ وقت طعام و افطارش رسيد، مرا نگه داشت.
ديدم براى او انبانى آوردند مُهر زده. عرض كردم: چه در داخل آن است؟ فرمود: #سويق جو.
عرض كردم: ترسيدى از او بردارند؟!
فرمود: نه، ترسيدم كه حسن يا حسين علیهماالسلام، روغنى يا زيتى بمالند.
🔻عرض كردم: حرام است آن يا اميرالمؤمنين؟ فرمود: نه، و لكن بر پيشوايان حقّ، لازم است كه خودشان را در عداد ضعفا قرار دهند تا براى فقير، فقرش دشوار نباشد.
معاويه گفت: كسى را ياد كردى كه فضل او انكار نمىشود.»
#حلم #حکمت #پیشوایان_حق #حکومت #قدرت #ثروت
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت هفتم
🔻هادی گفت: من #توشه سفر تو را کم میبینم در شب جمعه برو به نزد اهل بیت خود شاید به طلب مغفرت یادی از تو بنمایند. هادی رفت و من به #انتظار نشستم تا شب جمعه رسید و خبری نشد. پس به صورت پرندهای در منزلم به روی #شاخه درختی نشستم و به رفتار خویشان و آشنایان که جمع شده بودند و به قول خودشان برای من خیرات میکردند و روضه خوانی داشتند و #فاتحه میخواندند نظر داشتم.
🔻دیدم کارهایشان برایم فایده ای ندارد چون نیت اصلیشان #آبرومندی خودشان است و اگر خویشان هم #گریه ای داشتند فقط برای خودشان بود که چرا بیسرپرست ماندهاند و چنان به دنیای خود غرقاند که نه یادی از من و نه یادی از مردن و #آخرت خود میکنند. با حال نا امیدی به قبرستان برگشتم و از سوراخ قبر داخل شدم دیدم هادی آمده است و دیدم یک ظرف پر از #سیب در وسط حجره است پرسیدم این از کجاست؟ هادی گفت: کسی از اینجا عبور میکرد و برایت فاتحهای خواند خدا #رحمت کند او را که به موقع توشه برایت آورد.
🔻هادی گفت باید سفرت را شروع کنی و از سه #منزل اول که برای سه سال اول تکلیف است عبور کنی، این سه منزل خطری ندارد چون از سن پانزده تا هیجده که زمان رشد #عقل است در مخالفت واجبات و محرمات عقوبت زیادی ندارد بخاطر ضعف عقل و وجود قوه #شهوت و هوسهای او.
🔻پس احتیاج به همراهی من نداری و من را در منزل چهارم #ملاقات خواهی کرد، فردا کوله پشتی خود را به پشت ببند و به این شاهراه که رو به طرف #قبله است حرکت کن تا به من برسی...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب#منبرمجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت هفتم
🔻هادی گفت: من #توشه سفر تو را کم میبینم در شب جمعه برو به نزد اهل بیت خود شاید به طلب مغفرت یادی از تو بنمایند. هادی رفت و من به #انتظار نشستم تا شب جمعه رسید و خبری نشد. پس به صورت پرندهای در منزلم به روی #شاخه درختی نشستم و به رفتار خویشان و آشنایان که جمع شده بودند و به قول خودشان برای من خیرات میکردند و روضه خوانی داشتند و #فاتحه میخواندند نظر داشتم.
🔻دیدم کارهایشان برایم فایده ای ندارد چون نیت اصلیشان #آبرومندی خودشان است و اگر خویشان هم #گریه ای داشتند فقط برای خودشان بود که چرا بیسرپرست ماندهاند و چنان به دنیای خود غرقاند که نه یادی از من و نه یادی از مردن و #آخرت خود میکنند. با حال نا امیدی به قبرستان برگشتم و از سوراخ قبر داخل شدم دیدم هادی آمده است و دیدم یک ظرف پر از #سیب در وسط حجره است پرسیدم این از کجاست؟ هادی گفت: کسی از اینجا عبور میکرد و برایت فاتحهای خواند خدا #رحمت کند او را که به موقع توشه برایت آورد.
🔻هادی گفت باید سفرت را شروع کنی و از سه #منزل اول که برای سه سال اول تکلیف است عبور کنی، این سه منزل خطری ندارد چون از سن پانزده تا هیجده که زمان رشد #عقل است در مخالفت واجبات و محرمات عقوبت زیادی ندارد بخاطر ضعف عقل و وجود قوه #شهوت و هوسهای او.
🔻پس احتیاج به همراهی من نداری و من را در منزل چهارم #ملاقات خواهی کرد، فردا کوله پشتی خود را به پشت ببند و به این شاهراه که رو به طرف #قبله است حرکت کن تا به من برسی...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#منبرمجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
📌بوی محرم و عزا می آید
زيد شَحّام نقل مي كند:
«ما و گروهى از كوفىان در حضور امام جعفر #صادق(ع) نشسته بوديم كه جعفربن عفان طائِی به حضور امام مشرف شد. امام به او فرمود:
اى جعفر! به من رسيده است كه تو خيلى خوب در رثای #حسين بن علی(ع) #شعر ميگوئى؟ جعفر گفت: آرى. امام فرمود:
پس شعر بگو!
وقتى جعفر شعر خود را سرود، امام صادق(ع) به قدرى #گريه كرد كه اشكهاى ایشان بر گونه هاى صورت و ريش مباركش سرازیر گشت و افرادى هم كه حضور داشتند گريان شدند. امام فرمود:
ای جعفر! احدى نيست كه درباره مصيبت حسين¬بن علی شعر بگويد، گريه كند و ديگران را گريان نمايد، مگر اينكه خداوند- از سر رحمت خود- #بهشت را بر او واجب مي كند و او را مى آمرزد.»
📚شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص574.
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌جهاد تبیین حضرت #زینب(س) در کوفه
اي اهل نيرنگ و #نفاق، [آيا گريه ميكنيد؟!]
هرگز اشكهايتان خشك نشود و شيون شما نايستد. مَثََل شما همچون مثل «آن زني است كه رشتة خويش را پس از محكم تابيدن، بازگشود.
شما سوگندهايتان را (وسيلة) #خيانت و فريب ميان خود ميگيريد.»
آيا در شما چيزي جز تكبّر و #خودستايي، (سينههاي پر از) كينه، تملقگويي كنيزگونه و باطني دشمنانه وجود دارد؟
آيا شما جز سبزيهاي روييده در #منجلاب يا همانند گچهايي بر گور [مردگان] هستيد؟ چه بد كرداري را پيش فرستاديد كه خدا را از خود خشمگين ساختيد و در عذاب، جاودانه شديد.
آيا #گريه ميكنيد و ناله سر ميدهيد؟ آري به خدا سوگند گريه کنيد به خدا سوگند شما سزاوار گريه هستيد. آري ـ به خدا سوگند ـ بسيار بگرييد و اندك بخنديد. به #ننگ و عاري آلوده شدهايد كه هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد.
حَذْلَم گويد:
(پس از خطبة حضرت #زينب ) مردم را حيران و #سرگردان ديدم. آنان انگشتانشان را (از شدّت ناراحتي) به دندان ميگزيدند. پيرمردي جُعفي را ديدم آنقدر گريسته بود كه محاسنش از اشك خيس بود و ميگفت:
«پيران آنان بهترين پيران و نسلشان در ميان نسلها، هرگز هلاک و خوار نميشوند».
📚ابنابيطيفور، بلاغات النساء، ص23-24.
👇👇
🌻 @ahlebait110