eitaa logo
استاد سید علی نجفی(ره)
116 دنبال‌کننده
197 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علیه السلام دستور اکید داد در (پرداخت ) اجر و مزد کارگر ؛ فرمودند هنوز عرقش خشک نشده مزدش را به او بدهید. (چون) در آن وقت نیازمندترین لحظات اوست، که هنوز خستگی در بدن اوست. و این مزدی که شما می دهید یک مرهمی است بر خستگی او. شما که می خواهید مزدش را بدهید نگویید فردا؛ هنوز دستش را نتکانیده که عرق پیشانی را پاک کند، مزد کارش را به او بدهید تا بلافاصله مرهمی روی خستگی هایش گذاشته  شود و خوب برایش جا  بیفتد. @msaliagha
به امام صادق علیه السلام عرض کرد: یا بن رسول الله! چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود، در حالی که خدا می فرماید ما دعاها را مستجاب می کنیم. فرمود: برای اینکه شما به عهد خدا وفا نمی کنید که خدا به عهدش با شما وفا کند. @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghofran.1.mp3
1.5M
خود ذات الهی جل و علا غفران است.... غفران به معنای ستر و پوشاندن هم هست... خدایا بپوشان آن ذنوبی را بر ما که انجام دادیم. یک وقت انسان عرض می کند: خدایا ما را عفو کن. یک وقت است می گوییم خدایا غفران را شامل حال ما کن. غفران نهایت عفو است که گناه عبد در همه عوالم پوشانده می شود... زمان: ۳ دقیقه و ۶ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghofran.2.mp3
1.58M
اگر عبد مشمول غفران خدا بشود تبعات آن گناه هم از او برداشته می شود. گناهان تبعاتی دارد. البته تا غفران در چه حدی باشد. اگر غفران تمام عیار باشد تبعاتش هم برداشته می‌شود. عبد از آن وقتی که سایه حضرت حق - جل و علا - از سرش کم شد، گرفتار گناهان شد؛ از آن وقتی که انر به او واگذار شد ظلم و جهول شد.... زمان: ۳ دقیقه و ۱۶ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghofran.3.mp3
827K
همه موجودات عالم خداشناس اند، همه موجودات عالم خدا را تسبيح می کنند.... تسبيح خدا هم بی علم نمی شود، علم دارند، لکن علم به علم ندارند. انسان است که آمده علم به علم پیدا کند و همه مقامات هم مال انسان است.... زمان: ۱ دقیقه و ۴۲ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghofran.4.mp3
2M
ظلم و جهل از اینجا پیدا شد که انسان آمد علم به علم پیدا کند، والا قبل از این نه ظلم است و نه جهل است. هیچ موجودی نه ظالم است نه جاهل، ظالم نیست چون ... جای خودش را ترک نکرده که به او بگویند ظالم و متجاوز؛ و هیچ موجودی بریده از خدا نیست که به او بگویند جاهل... البته خلافت الله هم از اینجا به آدم داده شد که آدم علم به علم پیدا کند. ... عموما به این صحنه خطیر وارد شدند ، به این اقیانوس وارد شدند و نتوانستند بیرون بیایند.... جز عده ای که توانستند این باری که به دوش کشیدند به منزل بیاورند، چگونه توانستند؟ اینجور که در اثر توکل علی الله و تفویض الی الله بار را دومرتبه به دست خدا بسپرند و .... زمان : ۴ دقیقه و ۸ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghofran.5.mp3
1.86M
ای کسی که بار همه را از دوششان برداشتی! بار ما را هم از دوشمان بردار. برداشتن بار به این است که خدایا کمک مان کن... در زیر این بار سنگین که ما بتوانیم این بار را به منزل ببریم. باید تدبیر کنم، قبول کردم، ولی اگر فيض و عنایت خدا نرسد، چطوری تدبیر کنم. ... قرآن می گوید: بیچارگی تان همین بس که دشمن سرسخت شما شیطان و لشگر شما را دارند می بینند و شما آنها را نمی بینید. همین یکی بس‌مان است، راهزن همین یکی بس‌مان است.... زمان: ۳ دقیقه و ۵۱ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghofran.6.mp3
1.85M
کسانی که خدا عنایت کرده از هواپرستی خارج شدند، یک قدری سرشان به حساب آمده، یک قدری با نفس اماره و شیطان دست و پنجه نرم کردند، اینها می فهمند چه خبر است.، ما اصلا نمی فهمیم چه خبر است. ما مقابل شیطان و نفس اماره اصلا نایستادیم تا بفهمیم زورش چقدر است. اولیا را می غلتاند..... زمان: ۳ دقیقه و ۵۰ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghafor.7.mp3
837.2K
اگر انسان اقرار  کرد به ظلوم و جهول بودن خودش، این به نفع اوست.... موجودات عالم به این وادی نیامدند تا بشکنند و مثل انسان مقابل خدا خورد شوند. ثمره این بار برای اولیای خدا این است که وسط راه بمانند و بشکنند... زمان: ۱ دقیقه و ۴۳ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghfran.8.mp3
1.83M
جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی، ای خدایی که اقرار به ذنب را باعث غفران قرار دادی.. همه ناله های انبیا برای این بود که اقرار کنند؛ اقرار به گناه، اقرار به جهل، اقرار به عجز. اقرار تا نباشد آقا غفران شامل حالتان نمی شود. .... آدم وقتی اقرار می کند سبک می شود.... تاوقتی که به فکر این است که خودش را تبرئه کند، تبرئه نمی شود. گرفتاری ظالمین هم همین است. می خواهند خودشان را تبرئه کنند اما به حق اقرار نمی کنند.... زمان: ۳ دقیقه و ۴۷ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghafor.9.mp3
942.8K
در دار دنیا خدا گاهی وقت ها نمونه پیچیده شدن کار را به مومن نشان می دهد که بفهمد؛ خیلی ضعیفش را.... یک وقت شده در زندگی هر کسی که آدم می بیند از شش طرف کار پیچیده شده، راه فرار و نجاتی در خودش نمی بیند... اعتراف و اقرار به اینکه من ظلوم و جهولم از ته دل ( آدم باید بکند). آن وقت شما می فهمید اولیای خدا چرا اینقدر ذلت و مسکنت نشان می دادند. چرا سیدالشهداء در دعای عرفه می فرماید: انا الجهول.... زمان: ۱ دقیقه و ۵۷ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghafor.10.mp3
778.2K
بخشیدن خدا، بخشیدن لفظی نیست که بگوید: بخشیدم تان! اینجا همه چیز تکوینی است، هیچ چیز قرار دادی و لفظی نیست. ... اگر گفته می شود ما را ببخش، مقصود این نیست که به ما بگویند بخشیدیم؛ ما باید آثار بخشیده شدن را در خودمان ببینیم. آثار  بخشیده شدن آن وقتی است که یک نوری در دل جلوه می کند.... زمان: ۱ دقیقه و ۳۶ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghafor.11.mp3
863.1K
شب جمعه است و شب غفران، یا غفران! ای حقیقت غفران! ای ذات غفران که اسم مبارک تو غفران است. یعنی ای دریای هستی اگر تو مدی کنی این لجن های ما همه اش زیر می‌رود.... زمان: ۱ دقیقه و ۴۷ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.joshan.ghafor.12.mp3
1.8M
گفت: نمی شود بگویی چه فکری کردی؟ گفت: من این را می دانم که رسول خدا و اهل بیتش اینقدر برای خدا عزیزند که اگر هر مجرمی خدا را به آن‌ها قسم بدهد می بخشدش. لجبازی ها رو که کردم و صدمه ها رو که زدم، خودم را خلاص می کنم.... خدا قسم یاد کرده به عزتش که کسانی را که به این (بزرگواران) قسم می دهند، نسوزاند. ... زمان: ۳ دقیقه ۳۳ ثانیه @msaliagha
شخصی تعریف می‌کرد: اسماء الله را می‌نوشتم که متوجه یک اسم شدم و خیلی دقت کردم آن را خوب بنویسم. با اینکه دست خطم بر حسب ظاهر بد نبود ولی متوجه شدم در مقایسه با نوشته خدا خیلی بد می‌نویسم. خداوند این اسماء الله را نوشته و نوشته اش هم اعیان خارجی و موجودات هستند. مثلاً باران بهاری که بر صحنه گلستان می‌بارد، آب قطره قطره از روی گلبرگ‌های زیبا بر برگها می‌چکد و بر زمین می‌ریزد و ساقه ها را مرطوب و هوا را خوشبو می‌کند،و سپس آسمان نیمه ابری و آفتابی می‌شود. اینها همه ذره‌ای از مظاهر اسم «یا کریم» و دست خط خداست. با خودم گفتم این دست‌خط توست که کاف، ر، ی و میمی كج وكوله مثل مار کشیدی و می‌گویی این اسم "یا کریم" است. آیا اسم «کریم» این است؟ خدا نوشته، تو هم نوشته‌ای! خیلی از این نوشتار خودم شرمنده شدم که خدایا خط ما و خودت را ببین که آن چه خطی و این چه خطی است. واقعاً باید از محضر حق عذر خواهی کنیم. منتها از باب اینکه خداوند تبارک و تعالی با افراد تنازل می‌کند به همین خاطر می‌فرماید مانعی ندارد مرا صدا بزنید. ، ص ۷۱ و ۷۲ @msaliagha
یکی از اسمای خداوند تبارک و تعالی اسم "یا رفیق" است که با خلق مرافقت می کند و کوتاه می آید و می گوید مانعی ندارد. والا اگر این مرافقت نبود،اصلا ما موجود نمی شدیم. قرآن‌می فرماید: ؛ و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا ؛ اگر فضل خدا و آن ریزش و نزول رحمت خدا نبود، احدی از شما اصلا آدم‌ نمی‌شدید. این رحمت تنازل کرده و پایین آمده، به نحوی پایین آمده که با ما مماشات می کند و اجازه می دهد ما هم اسم خدا را بخوانیم و با او حرف بزنیم؛ والا ما چه حرف قابل و درخور آن شان می توانیم داشته باشیم؟ آن عارف خوب می گوید: هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن گاهی وقت ها که خدا به انسان حالی می اهد، وقتی در آن حال به گفته هایش نگاه می کند، از گفته های خود خجل می شود؛ و اگر حال بالاتر و بهتری نسبت به این حال به او عنایت کند تازه از آن حال قبلی هم خجل می شود. به همین خاطر اولیای خدا همیشه شرمنده اند. ، ص۷۲ @msaliagha
هر چه گفتیم غلط گفتیم؛ هر چه حضرت سیدالشهدا و امیرالمومنین علیهما السلام فرمودند درست است. این عبارات دعای مجیر که در پایان جلسات خوانده می‌شود برای این این که آن کج و کولگی‌هایی که گفتیم بشوید. یعنی این کدوراتی که از زوائد خودمان است و به مطالب اضافه و آن را خراب کردیم، یک شستشویی می‌دهد. سبحان الله عمایصفون، خدا بالاتر و منزه از توصیف هر کسی است که او را وصف می‌کند. ما وقتی یک ساعت در توصیف اسماء الله صحبت می‌کنیم، اگر اینها را تنزیه نکنیم ای بسا جسارت کرده باشیم. ، ص۷۲ @msaliagha
در تعریف کریم گفته‌اند کریم آن بخشنده ای است که برای عوض و غرضی کرم و بخشش نمی‌کند. خداوند چیزی را برای عوض نمی‌دهد، این کار فقرای درمانده است که به همدیگر چیزی می‌دهند. و کمک می‌کنند. اما این کمک به خاطر آن است که به عوض آن در جای دیگر او را کمک کنند؛ این دادن کرم نیست بلکه عوض خواستن است. خداوند تبارک و تعالی از خلق عوض نمی‌خواهد. گاهی‌ انسان عوض نمی‌خواهد اما غرض دارد. مثلاً می‌بخشد که به بخشش مشهور شود؛ هرچند این هم نوعی عوض است ولی چون لطیف تر است، به آن غرض می گویند. این شخص برای کارش غرض و هدف دارد یعنی برای نیل به هدفی این کار را می‌کند. اما کار خداوند تبارک و تعالی نه برای عوض است و نه برای غرض. ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی در خلقت عالم غرض نداشته، یعنی هدف نداشته است. این حرف خیلی حرف مهمی است که حتماً باید به آن توجه شود والا انسان ناخواسته به حضرت حق توهین میکند و خودش نمی‌فهمد. ، ص۷۳ @msaliagha
وقتی گفته می‌شود ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی هدفی ندارد، نه اینکه نعوذ بالله مثل انسان گیج است. انسان بی هدف، گیج است و نمی‌فهمد کجا برود. این بی هدفی در خلق زشت است چون برای خلق هدفی در خارج هست که باید به آن برسند. اما بی‌هدف بودن ذات مقدس الهی یعنی برای او هر چیزی که به عنوان هدف تصور شود، حاصل است و مستجمع جميع کمالات بوده و هست؛ کسی که همه چیز دارد خودش هدف ندارد. خدا رحمت کند آقای شفیعی را، ایشان در مورد این بیت: من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم می‌فرمودند مصرع اول عوض را از خدا بر می‌دارد، یعنی من سودی نمی‌خواهم. اما مصرع دوم غرض را از خدا نفی نمی‌کند. غرض این است که ما می‌خواستیم جواد باشیم و رسیدن به این جوادیت منوط به این است که خلقی باشند که به آنها جود کنیم، این غلط است. جوادیت حضرت حق در کنه ذاتش است. حقیقت این اسم ابداً و ازلاً بوده و او قبل خلق الخلق و بعد فناء الخلق جواد بوده و هست. ذات کامل و جامع او نیاز ندارد که خلق را بیافریند تا این صفت را پیدا کند. ، ص۷۴ @msaliagha
اگر ذات مقدس الهی دنبال هدفی نیست پس چرا خلق را خلق کرد؟ جواب این است: خدا هدفی از آفرینش ندارد بلکه ذات مقدس او اقتضا دارد، نه هدف. این حرف خیلی حرف دقیق و ظریفی است که خیلی از افراد آن را نمی فهمند. وقتی که هدف را از خدا نفی می‌کنیم و به جای آن اقتضا می‌گذاریم خیلی‌ها نعوذ بالله خیال می‌کنند خدا یک موجود بی‌هدف و اراده ای است که از او چیزهایی صادر می‌شود مثل خنک کردن که از آب سرد صادر می‌شود. برای برخی بحث اقتضا ضعیف و سطحی به نظر می‌رسد و می‌گویند شما خدا را مثل خورشید می‌دانید!! به مثل باید از وجه شبهش دقت کرد. ما  نمی خواهیم تشبیه کنیم می‌خواهیم مثل بزنیم. اگر از خورشید بپرسید که چرا نور می‌دهی؟ چه می‌خواهی؟ دنبال چه می‌گردی؟ جواب می‌دهد: دنبال هیچ چیز نیستم چیزی نمی‌خواهم من بی‌نیازم. اقتضاء ذات من نوربخشی است. در مورد خداوند هم جود، کرم، خلقت و این وضعی که در عالم پیش آمده، اقتضاء ذات الهی بوده نه اینکه خدا دنبال هدفی باشد که فلان کار را بکند تا به فلان نتیجه برسد. ،ص ۷۵ @msaliagha
آفرینش اقتضاست، منتها نه مثل اقتضائی که در خورشید است که بدون علم و اراده و شعور باشد... اقتضاء ذات الهی آفرینش عالم بوده است از روی علم و اراده و قدرت و کمال . اگر کسی از خدا بپرسد: حالا اگر بندگان خلق شده اند، خوب باید بر بندگان جود کرد اما خود بندگان را چرا خلق کردی؟ جواب این است: این فیضی است که از ما صادر می‌شود. از اقتضائات این ذاتِ تمام و مافوق کمال، صدور فیض است. منتها نه صدوری مانند صدور نور از خورشید که علم و اراده و قدرت ندارد، بلکه فیض از روی علم و اراده و قدرت است و دنبال هدفی برای آن نیستیم. این فیض اقتضای وجود ماست. این حرف خیلی حرف مهمی است که انسان باید بفهمد و بعد از آن هم بتواند فرق هدف فعل و فاعل را بشناسد.... ،ص۷۶ @msaliagha
قرآن می فرماید: افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا  لاترجعون. هدف نهایی همه موجودات  بازگشت به سوی حق است. در این برگشت است که معلوم می‌شود فعل خدا هدف دارد؛ والا اگر عقلتان بخواهد جولان بدهد همه چیز را زیر سؤال می‌برد که: خدایا چرا ما را آفریدی؟ چرا این و چرا آن را آفریدی؟ و این چراها قطع نمی شود. هرچه جواب بدهید یک چرای دیگر هست و این قدر ادامه پیدا می کند تا به چرای نهایی برسد اگر کسی به پاسخ چرای نهایی رسید او سّر آفرینش را فهمیده و آن جواب آخر این است برای اینکه به سوی من برگردید. این پاسخ چرای نهایی است که رسیدن به آن به این زودی‌ها برای کسی دست یافتنی نیست. خیلی از مؤمنین و صالحین هم به آن نمی‌رسند. این مخصوص اصحاب مقربین است که جواب چرای نهایی را بفهمند. اینکه خود عالم چرا آفریده شده است و به کجا باید برسد و چه می‌خواهد بشود؟ مطلب این است که به ما بر می گردند. به به! ، ص ۷۷ @msaliagha
این هدف نهایی ( رجوع الی الله)  است که مؤمن در وجود همه موجودات عالم ملاحظه می‌کند و هر قدمی که بر می‌دارد بر وفق آن هدف نهایی است. خیلی فرق هست بین مؤمنینی که به این هدف نهایی معرفت دارند با مؤمنینی که هدف‌های بین راه را می‌بینند. به عنوان مثال یکبار به کسی مقصد نهایی را نشان می‌دهند و می‌گویند هدف این است که مثلاً شما به قم برسید، یکبار هم مقصد نهایی را به او نمی‌گویند، مثلا می‌گویند فعلاً تا علی آباد برو. این شخص خیلی هم نمی تواند خودش را تنظیم کند چون مقصد نهایی را نمی‌داند، نمی‌تواند تنظیم کند که کی باید برود؟ با چه سرعتی باید برود؟ با چه وسیله ای باید برود؟ تمام کارهای اولیای مقرب خدا تنظیم شده بر وفق هدف نهایی است. به همین خاطر از تمام ناملایمات و ناگواری‌هایی که در راه می‌بینند، چشم‌پوشی می‌کنند و دلشان راحت است. می‌گویند عیبی ندارد، چون آن هدف تامین می‌شود و ما هم به راهمان ادامه می‌دهیم حالا اگر به اغراضی در وسط راه نرسیدیم، نرسیدیم. لذا هرچه به سرشان بیاید دلشان نمی‌لرزد. ،ص ۷۷ و ۷۸ @msaliagha
در مورد مقداد فرمودند: ان اردت الذی لم یشک و لم یدخله شی فالمقداد؛ مقداد اصلا شک در دلش وارد نشد. در حدیثی دیگر فرمود: ان قلبه کان مثل زبر الحدید، دلش مثل  آهن بود. یعنی پر بود. به چیزی مطمئن بود که اگر و شاید نداشت؛ و آن: "انا الیه راجعون"  بود. ، ص ۷۹   @msaliagha
امام حسین علیه السلام فرمودند: محقت الآثار  بالآثار و محوت الاغیار  بمحیطات افلاک الانوار؛( آثار وجودی را به آثار دیگر نابود و اغیار را به احاطه مدار انوار تجلیات خود محو کردی). نهایتا آن کسی که به حق بازگشت می کند ذات منور امیرالمومنین است این نور همه را تحت اندارج خود درآورده، به خدا برمی گردد. این است که جز خدا نمی‌ماند. ،ص ۷۹و ۸۰ @msaliagha