#عود_به_سوی_محبوب
در کوفه ابن زیاد نانجیب تعجب کرد. گفت: عَجَباً لِلرَّحِم! تعجب میکنم از محبتی که از رحم و قوم و خویشی است.
نادان نمیدانست صحبت قوم و خویشی نبود؛ صحبت بالاتر از این بود.
میدانید کی گفت؟ وقتی که نانجیب امر کرد که جلاد امام چهارم را بکشد.
حضرت زینب برخاست و خودش را پرتاب کرد به طرف امام چهارم. جلاد به طرف امام آمده بود. حضرت گفت: جلاد به خدا باید اول من را بکشی والا امکان ندارد که علی بن الحسین را بکشی.
خب کشتن هم آسان بود. آنها که همه را کشته بودند زینب را هم می گشتند؛ امام چهارم این را هم میکشتند.
نانجیب تعجب کرد؛ گفت: «عَجَباً للرحم»!
چه جوری انسان خودش را برای دیگری به لبه تیغ و مرگ میدهد؟۱ اشقیا این را باور نمی کنند که این چه وضعیست.
امام سجاد فرمود: عمه بگذار من چند کلمه با این شخص حرف بزنم. فرمود: أَ بِالقَتل تُهَدِّدُنی يَا ابن زيادٍ أَ مَا علِمتَ أَنَّ القتلَ لَنـا عـادة وَ كرامتنا الشُّهادَة؟»
اگر قتل چیز بدی بود بابایمان حسین به کربلا نمی آمدند و عزیزان خودشان را به دم تیغ نمیدادند. مرگ برای عود به سوی محبوب است؛ خلاصی است.
#استاد_سید_علی_نجفی
#کامی_از_نام_۴، ۱۸۴
@msaliagha