eitaa logo
مجموعه سرجوب
334 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
163 ویدیو
127 فایل
✅کانال رسمی هیئت ، کانون و بسیج مسجد صاحب الزمان (عج) سرجوب #اعلام_مراسم #گزارش_تصویری #گزارش_صوتی #گزارش_ویدیوئی و...... 📩لینک: @msarjoob 📞ارتباط با ما @SeyedAbbas315
مشاهده در ایتا
دانلود
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ پیش از خلقت آدم ، زمین 🌍 در قلمرو گروهی از جنیان 👿 قرار داشت . آنها در زمین 🌍 به انواع فساد مشغول بودند تا جایی که فرشتگان 👼 در درگاه الهی 🕋 لب به اعتراض گشودند . خداوند 🕋 توسط فرشتگان 👼 آنها را از زمین 🌍 خارج کرد و گروهی را نیز به راه راست ✅ هدایت فرمود . سپس اراده و حکمت الهی 🕋 اقتضا کرد که آدم و فرزندانش را بیافریند تا در زمین 🌍 ساکن شوند و آن را آباد سازند . آن گاه به فرشتگان 👼 خبر داد :« به زودی مخلوقی در زمین 🌍 می آفرینم از جنس خاک ؛ و او را جانشین خود و فرمانروای زمین 🌍 خواهم کرد ». باور این امر بر فرشتگان 👼 سخت بود که خداوند مخلوقی جز آنان بیافریند . پس گفتند :« پروردگارا 🕋 ، خلیفه ای 👑 می آوری که در زمین 🌍 به فساد بپردازد ، در حالی که ما همواره به ستایش تو مشغولیم ». خداوند 🕋 پاسخی به فرشتگان 👼 داد که قلبشان ❤️ آرام گرفت . خطاب رسید :« من می دانم آنچه را شما نمی دانید ؛ و در جانشین نمودن آدم ، حکمتی می بینم که شما از درک آن عاجزید ». هنگامی که خداوند 🕋 اراده کرد به خلق آدم بپردازد ، به جبرئیل فرمان داد به زمین 🌍 فرود آید و مشتی 🤛 خاک آورد . اگر زمین 🌍 از او امان خواست ، امانش دهد . جبرئیل به زمین 🌍 آمد ، خواست که خاک بردارد ، زمین 🌍 به سخن آمد :« به خدا 🕋 سوگند از من خاکی بر ندار ، چرا که از آن مخلوقی ساخته می شود و در پی انجام گناهی ، دوزخ نصیبش می گردد و من طاقت عذاب ندارم ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ [ @MFsarjoob ]
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ پیرامون پیدایش نسل آدم چنین آورده اند ؛ حوا در دو 2️⃣ نوبت چهار 4️⃣ فرزند به دنیا آورد . نوبت اول 1️⃣ قابیل و خواهرش و نوبت دوم 2️⃣ هابیل و خواهرش به دنیا آمدند . هابیل و خواهرش چندان صاحب جمال نبودند ولی قابیل و خواهرش از زیبایی بهره برده بودند . پسران آدم برای کسب روزی خویش کار می کردند تا ثمره ای 🍇 به دست آورند . قابیل به کار کشاورزی 👨‍🌾 مشغول شد و برادرش هابیل به دامپروری پرداخت . با گذشت روزگار ، هر دو 2️⃣ برادر تصمیم گرفتند همسری برای خویش انتخاب کنند . در اینجا بیشتر علما معتقدند که خداوند 🕋 در آن هنگام برای پسران آدم همسرانی از پریان 👻 به صورت بشر 👩 فرستاد و به این وسیله نسل بشر زیاد شد . این عده به علت اختلاف بین دو 2️⃣ برادر می گویند :« آدم به فرمان خدا 🕋 ، میراث نبوت را به هابیل که شایستگی آن را داشت ✅ سپرد و قابیل از محرومیت 🚫 خویش غضبناک 😤 شد و نسبت به برادرش حسادت کرد و کینه او را در دل گرفت تا آن که دست به خون 🩸 او آلوده کرد . اما در این مورد روایت دیگری هم ذکر شده است . خداوند 🕋 به آدم ابوالبشر وحی کرد :« خواهر هم جفت هابیل به قابیل داده شود و خواهر هم جفت قابیل به هابیل ، تا پس از آن عمو زاده ها به وجود آیند . شایان ذکر است اگر این روایت صحت داشته باشد ✅ ، در آن زمان بنا به ضرورت خواهر و برادر با هم ازدواج کردند و پس از آن این قانون برای همیشه از بین رفت . هنگامی که آدم فرمان الهی 🕋 و قصد خویش را به پسرانش اطلاع داد ، قابیل عصبانی شد و تسلیم امر پدر نگردید و به این تقسیم ➗ راضی نشد ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ [ @MFsarjoob ]
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ ادریس از نواده های حضرت آدم ، پس از شیث و پیش از نوح بود ؛ نام وی اخنوخ بود اما او را ادریس صدا می زدند 🗣 . از این جهت او را ادریس می گفتند چون که حکمت های خدا 🕋 و سنت های الهی 🕋 را درس می داد 👨‍🏫 و اولین 1️⃣ کسی بود که لباس 👕 دوختن را به مردم آموخت و در حقیقت او اولین معلم 👨‍🏫 بشری بود که به تعلیم 👨‍🏫 و تربیت مردم پرداخت و خواندن و نوشتن ✍️ را به آنها آموخت . ادریس مردم را پند و نصیحت داده و آنها را به سوی خدای یگانه 🕋 دعوت می کرد ؛ در ابتدا هفت نفر 7️⃣ به او روی آوردند و او همچنان به دعوت خود ادامه داد تا هفتاد نفر و سپس پیروانش به هفتصد نفر رسیدند . قوم حضرت ادریس نسبشان به قابیل می رسید و در ابتدای نبوت و پیامبری ادریس ، پادشاهی 👑 ستمگر و ظالم در آن سرزمین حکومت کرده 👑 و بر مردم ظلم و ستم می کرد . مردم این قوم مشرک شده و به کار های ناپسند روی آوردند اما حضرت ادریس آنها را به راه راست ☑️ هدایت می کرد ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ [ @MFsarjoob ]
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ نوح از اولین پیامبرانی است که صاحب شریعت است . مادرش قینوش ، دختر 🙎‍♀️ راکیل بود ؛ او را از این جهت نوح می نامیدند که برای گناه امت خود بسیار نوحه می کرد . قوم نوح بت پرست 🗿 بودند و چنان به بت هایشان 🗿 اعتقاد داشتند که آنها را سبب خیر ☑️ و دفع شر می دانستند و در همه امور و مسائل زندگی شان از بت ها 🗿 یاری می جستند . نام بت های آنها سواع ، یغوث ، نسر ، ود و یعوق بود و آنها در بت پرستی 🗿 و جهالت خود اصرار داشتند و خیر و سعادت خود را از بت هایشان 🗿 طلب می کردند . خداوند 🕋 نوح را در میان آنان به پیامبری برگزید ، تا آنها را به راه راست ☑️ هدایت کند ؛ نوح مردی بردبار ، صبور ، خردمند ، فصیح و دارای غیرت و غضب 😡 بود و به کار نجاری 🪚 می پرداخت . او نهصد و پنجاه سال مردم را دعوت به خدا پرستی 🕋 کرد و آمده است که هیچ یک از پیامبران آن رنج و سختی را که نوح برای قوم خود کشید ، نکشیدند . نوح چند نسل را دعوت کرد ، اما آنها نپذیرفتند و به او روی نیاوردند و فرمانش را انجام ندادند و او را اطاعت نکردند . نوح آنها را از عذاب و نافرمانی و کفر ، بیم 😰 می داد و به آنها می گفت :« ای قوم من ! نافرمانی مکنید که عذاب خدای تعالی 🕋 نزدیک است .» آنها را به پاداش و ثواب ترغیب می نمود ، اما آنها سر کشی کرده و انگشت در گوش های خود 👂می نهادند تا صدای سخنان 🗣 نوح را نشنوند ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ [ @MFsarjoob ]
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ قبیله عاد در سرزمین احقاف که بین یمن 🇾🇪 و عمان 🇴🇲 قرار داشت ، در نهایت خوشی روزگار می گذراندند ؛ این قوم در بادیه منزل 🏠 داشتند و شهر های بزرگی را در دشت های وسیع بنا نهاده بودند و خداوند 🕋 نعمت های وسیع و برکات زیادی را به آنها اختصاص داده بود . بالاترین نعمتی که خداوند 🕋 به آنها عطا کرده بود این بود که آنها دارای پیکر هایی نیرومند و قد هایی بلند بودند . این قوم دارای عمر طولانی بودند ؛ خلاصه اینکه نعمت هایی که خداوند 🕋 به آنها عطا کرده بود به هیچ یک از ملت های دیگر 🏳 نداده بود . متاسفانه آنها به مبدأ آفرینش و چگونگی پیدایش موجودات 🐘 فکر نکرده و برای خود بت هایی 🗿 ساختند و شروع به پرستش آنها کردند . این قوم در برابر بت هایشان 🗿 خضوع و خشوع کرده و هر گاه چیزی یا نعمتی به آنها می رسید ، برای شکر گذاری به نزد بت هایشان 🗿 می شتافتند . و هر گاه زیان و ضرری متوجه آنها می شد به بت هایشان 🗿 پناه آورده و شروع به ناله و زاری 😥 می کردند تا از آنها کمک بگیرند . ☆☆☆☆☆ پس از مدتی بی نظمی و فساد در میان بت پرستان 🗿 رواج پیدا کرد . نیرومندان به ضعفا ستم کرده و بزرگتر ها ، کوچکتر ها را مورد تعرض ، تجاوز و ستم قرار می دادند . در میان این قوم خدا پرستی 🕋 وجود نداشت به جز هود که در میانشان دارای خلق و خویی بسیار پسندیده ☑️ بود و صبر و بردباری وی بیش از دیگران بود . قوم عاد در اصل از زعورا بودند و مسکن آنها 🏠 از یمن 🇾🇪 تا شام 🇸🇾 بود و چون آنان کافر شده بودند خداوند 🕋 هود را در میانشان به رسالت برگزید ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ @msarjoob
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ مردم عاد به دلیل گناهان و فسادی که مرتکب شده و از راه حق ☑️ منحرف شدند هلاک گردیده و خدا 🕋 سرزمین و املاکشان را به قوم ثمود ارزانی داشت . قوم ثمود در سرزمین عاد جایگزین آنها شدند و در آباد ساختن آن سرزمین بیش از قوم عاد تلاش و کوشش نمودند . قنات های جدید احداث کردند و باغ و بستان هایی را 🌴 به وجود آوردند . اما همانند قوم عاد ، نعمتی که خداوند 🕋 به آنها عطا کرده بود را شکرگزاری آن را 🤲 به جای نیاوردند و شروع به سرکشی و طغیان نمودند و به پرستش بت ها 🗿 مشغول شدند . از پیامبرانی که خداوند 🕋 او را بر انگیخت تا مردم را هدایت و ارشاد کند حضرت صالح یکی از نوادگان نوح بود . قوم ثمود به تعلیم شیطان ، بتی بزرگ🗿 از طلا و نقره ساختند و به پرستش آن پرداختند . ☆☆☆☆☆ خداوند حضرت صالح را برای هدایت آنها به نزدشان فرستاد ؛ صالح گفت :« من پیامبر شما هستم و برای هدایت شما آمده ام و شما را از پرستش بت ها نهی می کنم .» سپس گفت :« بیایید از خداوند 🕋 طلب آمرزش کنید و از گناهان خود توبه کنید که من خیر شما را ☑️ می خواهم .» گروهی از مردم به صالح ایمان آوردند ، اما گروهی اصرار می ورزیدند و از صالح خواستند که برای اثبات درستی رسالت خود ☑️ معجزه ای بیاورد . مخالفین گفتند :« یک شتر سرخ موی 🐪 از میان این سنگ 🪨 بیرون بیاور که ما شیر او را 🥛 بخوریم و این شتر 🐪 حامله باشد .» صالح به آنان گفت :« عهد کنید که او را نکشید که اگر عهد را 🤝 شکسته و خلاف کنید عذاب خدا 🕋 نازل خواهد شد و همانند قوم عاد نابود خواهید شد ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ @msarjoob
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ نمرود بن کنعان ، در شهر بابل 🇮🇶 سلطنت و فرمانروایی داشت ؛ بابل در سرزمین عراق 🇮🇶 پایتخت سلاطین ایران 🇮🇷 و مرکز یکی از ایالات ایران بود که نمرود در این سرزمین حکومت می کرده است . یکی از ستاره شناسان 🔭 به نمرود گفت که در ستارگان 💫 اثر ظهور مولا 👑 را دیده که سبب واژگون شدن ملک نمرود گشته و زمینه و بساط بت پرستی را 🗿 ویران کرده است . نمرود پرسید :« از کدام سرزمین قیام می کند ؟» به او گفت :« از همین سرزمین ولی هنوز نطفه او منعقد نشده است و پا به رحم نگذاشته است .» ☆☆☆☆☆ نمرود برای جلوگیری از این پیش آمد دستور داد که زنان و مردان را از یکدیگر جدا کنند ؛ زنان در شهر بمانند و مردان از شهر بیرون بروند . در آن شب آزر محافظ نمرود بود و به طور اتفاقی زن بر حسب قضا برای حاجتی نزد شوهرش رفت . آنچه نباید می شد اتفاق افتاد . صبح نمرود از منجم باشی اوضاع را پرسید ، منجم به او گفت :« قضا کار خود را کرده است .» نمرود دستور داد تا هر کودکی که به دنیا می آید او را بکشند . ابراهیم فرزند شخصی به نام تارخ بود و مردی خدا پرست 🕋 و موحد بود . بعد از مرگ تارخ ، عمویش آزر که بت پرست 🗿 ، بت ساز 🗿 ، منجم و وزیر دربار نمرود بوده است سرپرستی او را بر عهده می گیرد و مادرش زنی به نام ورقه بود که پس از فوت شوهرش تارخ ، آزر سرپرست فرزندش شد ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ @msarjoob
📸 | جشن بزرگ روزه اولی ها 🔺 جشن بزرگ روزه اولی ها با حضور دختران روزه اولی با اجرای نماهنگ های ماه مبارک رمضان و مسابقات شاد و مهیج در پارک محله سرجوب دولت آباد برگزار شد. 🗓 ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۳ 💠 هیئت،کانون و بسیج مسجد صاحب الزمان (عج) 💠 بسیج خواهران زهرای مرضیه (س) @msarjoob
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ حضرت لوط پسر برادر حضرت ابراهیم بود ؛ وی مردی سبز چهره 🟢 و سیاه چشم 👀 و تنومند 💪 بود . زمانی که حضرت ابراهیم از سرزمین بابل 🇪🇬 در راه خدا مهاجرت می کرد ، لوط نیز همراه ایشان بود و به همراه حضرت ابراهیم وارد بیت المقدس شد . معیشت و زندگانی آنها از گوسفندان بسیاری 🐑 که داشتند تامین می شد و روزگار را اینگونه می گذراندند . لوط به فرمان حضرت ابراهیم برای رهبری و هدایت مردم به روستای سدوم که در مرز کشور اردن 🇯🇴 قرار داشت ، سفر کرد . مردم شهر سدوم دارای افکار و اخلاقی پست و فاسد بودند ، از انجام کارهای ناشایست ❌ خودداری نمی کردند و در گناه و آلودگی به سر می بردند و مفاسد اخلاقی در میان آنها رواج کامل داشت . خداوند برای هدایت و راهنمایی آن قوم ، لوط را که مردی نیکوکار و شایسته ☑️ بود به پیامبری برگزید . لوط نیز مردم را ارشاد و به راه راست ☑️ هدایت می کرد ؛ اما آنان همچنان در کفر و عصیان خود به سر می بردند و می گفتند :« ای لوط ! هر چه می خواهی از ما بخواه اما ما را از این کار منع نکن ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ Rubika.ir/msarjoob کانال روبیکا Eitaa.com/msarjoob کانال ایتا
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ یعقوب پسر اسحاق و مادرش دختر لوط بود . پسر اول اسحاق 1️⃣ عیص نام داشت و پسر دومش 2️⃣ یعقوب نام داشت . یعقوب را اسرائیل نامیدند که به زبان عبری یعنی بنده خدا 🕋 و در عربی به معنای عبدالله است . یعقوب هفت زن 7️⃣ داشت یکی از زنان او به نام راحیل بود . زنی زیبا و عالم و عاقل 👩 بود که در جوانی فوت کرد و یوسف و بنیامین از او هستند . روزی یعقوب پیش پدر خود اسحاق رفت و گفت :« پدر جان من شکایت برادرم عیص را نزد تو آورده ام ؛ از زمانی که درباره من دعا 🤲 نموده ای و پیشگویی کرده ای که نسل پاکی به من داده خواهد شد ، او به من حسادت می ورزد و با من از سر ناسازگاری درآمده است و فرزندان او مزاحم زندگی و بهره برداری من شده اند .» اسحاق که در آن زمان بسیار پیر و سال خورده شده بود ، گفت :« چاره تو این است که عازم سرزمین « فدان آرام » که در خاک عراق 🇮🇶 است شوی و پیش دایی خود « لابان » بروی و یکی از دختران او را 👩 به همسری انتخاب کنی .» یعقوب با شنیدن سخنان پدر عازم شهر نیاکان و پدران خود 🇮🇶 شد . مدتی طولانی را در سفر گذرانید و از بیابان ها گذشت تا اینکه به شهر مورد نظر 🇮🇶 رسید و از اهالی آنجا پرسید :« آیا کسی هست که لابان فرزند بتویل را بشناسد ؟» مردم به او گفتند که مگر می شود کسی لابان برادر زن اسحاق پیامبر را نشناسد .» در این زمان دختر لابان ، راحیل که از عقب گوسفندان 🐑 می آمد را نشانش دادند و يعقوب به همراه راحیل به منزل لابان 🏡 رفت و سفارش پدرش اسحاق را به لابان رسانید ... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ Rubika.ir/msarjoob کانال روبیکا Eitaa.com/msarjoob کانال ایتا