•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
🔅فراموش نکرده ایم...🔅
🔹 نه دیِ عزیز دوباره رسید. بله! ما فراموش نمیکنیم ضربههایی را که به عزیزترین داراییهایمان وارد شد اما «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»
میخواهم بگویم ما یک چیز را فراموش کردهایم و آن پاسخ دقیق و تفصیلی به این سوال است که: چرا این طور شد؟ چرا بخش قابل توجهی از مدیران نظام در مقابل آن قرار گرفتند؟ چه کار باید کرد که دیگر این طور نشود؟ یعنی چطور میشود نظام و مدیران نظام را نسبت به بازگشت چنان وضعیتی واکسینه کرد؟
🔹 همین جا ممکن است بعضیها سریع بگویند:
🔸ـ معلوم است دیگر! اینها از اول هم آدمهای خرابی بودند. اصلا نفوذی بودند و وقتش که رسید، خودشان را افشا کردند.
🔸ـ حالا این طورها هم که نبوده. اینها آدمهای خوبی بودند اما در طول زمان کمکم هوای نفس زمین شان زد و در یک بزنگاه مهم نتوانستند وسوسهها را کنار بگذارند؛ چون روی نفسشان کار نکرده بودند. چاره هم این است که همهی مدیران نظام تقوا داشته باشند و تهذیب نفس دائمی را فراموش نکنند.
🔹خب احتمال دوم کمی وجیهتر به نظر میرسد اما مشکلش این است که صرفاً نگاهی انسانشناسانه و فردگرایانه به موضوع دارد و چنین نگاهی در مسائل فردی شاید بد نباشد؛ اما در موضوعات حکومتی، یک سادهانگاری تمامعیار و یک غفلت بچهگانه است.
واضح است که اینجا جای ردّ و اثبات در این باره نیست اما حداقلش این است که میشود به چند خط بعدی، به عنوان احتمال سوم در تحلیل این موضوع نگاه کرد:
♦️اصولاً شرایط محیطی و ساختارهای اجتماعی هم میتوانند اخلاق و حساسیتها، طرز تفکر و محاسبات و ایضا عملکردها و موضعگیریهای مدیران نظام را تغییر بدهند یا نه؟ مثلا تا حالا به این فکر کردهایم که سیاستورزی مدرن ـ که از عواملی مثل تحزّب و رسانه و پول تشکیل شده ـ چقدر میتواند در وضعیت روحی و جهتگیری نخبگان حکومتی تاثیر بگذارد؟ این عوامل گرچه هنوز وضعیت ناقصی در ایران دارد اما چقدر میتواند به محیطی برای پرورش مسئولان نظام تبدیل شود و اخلاق خاصی را به آنها القاء کند؟ یا مشاورههای علمی که بر اساس علوم اجتماعی و سیاسی مدرن به مدیران نظام داده میشود، چقدر میتواند محاسبات آنها را تغییر دهد و نظام فکری آنها را رقم بزند یا حتی بر هم بزند؟ و نتیجهی این بررسیهای تخصصیِ مشاوران، چه نسبتی با مسیری که رهبری برای حرکت نظام ترسیم میکند، دارد؟
🔹 از همین جا میتوانم به جملاتی از رهبری ارجاعتان بدهم:
«یک *تقوای جمعی* هم داریم. تقوای جمعی این است که جمعها مراقب خودشان باشند. *جمع به حیث جمع مراقب خودشان باشند* بیمراقبتی جمعها نسبت به مجموعهی خودشان، موجب میشود که حتّی آدمهائی هم که در بین آن جمعها تقوای فردی دارند، با حرکت عمومیِ آن جمعها بغلتند و به جائی بروند که نمیخواهند. *در طول این سی سال، ما از این ناحیه ضربه خوردهایم. یکی از جاهائی که ضعف نشان دادهایم، همین بوده ... این خیلی خطر بزرگی است*
🔹حالا میشود چند سوال مهم مطرح کرد:
با چه نوع مباحثی میتوان از تعریف «جمع» به «تکتک افراد» جلوگیری کرد و جمع را «از حیث جمع» بررسی کرد و «جامعه» را به عنوان هویتی مستقل از فرد مورد ملاحظه قرار داد؟ چه عواملی باید تأمین شوند تا بتوان «تقوا» را به یک «جمع» ـ و نه یک فرد ـ نسبت داد؟ اساسا تقوا و بقیه اوصاف حمیده، چگونه تبدیل میشوند به وصفی برای یک جمع یا یک جامعه؟ و آیا دنیاپرستی و اخلاق رذیله و... فقط وصفی برای افراد هستند؟! یا سازوکارهایی اجتماعی وجود دارد که این انحرافات را به وصف یک قشر یا یک جامعه تبدیل میکند؟ ساختارهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی چطور زمینه را برای *مغالطهی عینی* ـ و نه فقط شبهات نظری ـ فراهم میکنند و چطور میشود آنها را اصلاح کرد؟ و...
🔹 تا برای رسیدن به پاسخ علمی و دقیق ِ این سوالات، دغدغه نداشته باشیم و پاسخ منقّح و مفصّلی را از نخبگان ِ معتقد به نظام مطالبه نکنیم و بحثهای صرفاً احساسی را کنار نگذاریم، هر چند سال یکبار باید ضربههای بزرگ به عزیزترین داراییهایمان را ببینیم و هی تگهای جدید بسازیم!
🔹 من در ابنباره شکّی ندارم. بفرمایید؛ این خطّ این هم نشان ...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#نه_دی
#بصیرت
#نهم_دي
@msnote