هدایت شده از جمع پریشان🍃
✍چند پرده از رخدادهای سال هشتم و نهم هجری که شبیه این روزهای ما است:
۱. پس از #صلح_حدیبیه رسول خدا(ص) پیکی را برای دعوت به اسلام به سوی مرزهای شمالی (امپراتوری روم) فرستادند. یکی از حکام محلی (در منطقه اردن) فرستاده پیامبر(ص) را کشت. خبر که به مدینه رسید، حضرت بدون تعلل در جمادیالاولی سال هشتم سپاهی سه هزار نفری را برای مقابله با این جنایت اعزام کردند. همان #جنگ_موته که برترین فرماندهان سپاه اسلام یعنی جعفر بن ابیطالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه به شهادت رسیدند و لشگر شکست خورده به مدینه بازگشت.
۲. حدود سه ماه بعد، #فتح_مکه رخ داد. در سایه این فتح بزرگ، و #فتح_خیبر که سال هفتم رخ داد، اسلام قدرت بلامنازع حجاز شد. آنها که از ترس اسلام آورده بودند، شبکهای از جریان نفاق را پدید آوردند که با تحرکاتی چون #مسجد_ضرار در سال نهم قصد سازماندهی داشتند. جریان نفاق دو رویکرد عمده داشت: براندازی و ضدیت با جنگ! که در فضای #جنگ_تبوک خود را نمایان کرد.
۳. سال نهم اخباری رسید که امپراتوری روم، لشگری بزرگ برای هجوم به حجاز آماده کرده است. رسول خدا(ص) برای تجهیز سپاه فراخوان داد اما با چند مشکل مواجه بود: گرمای شدید هوا و طولانی بودن مسیر (که فقط افراد دارای مرکب امکان همراهی داشتند)، مشکلات اقتصادی برای تجهیز و تأمین لشکر، فعالیت تبلیغاتی جریان #ضد_جنگ شامل منافقین و مرفهین، کودتای جریان برانداز در زمان دوری از مدینه.
۴. برای حل بحران مالی، به گزارش مغازی واقدی، زنان طلاهای خود را به محضر پیامبر(ص) تقدیم کردند. در برابر جریان تبلیغاتی منافقین، علاوه بر اینکه وحی توطئهها را برملا میکرد، جریان مؤمنین در نقطه مقابل، دیگران را به سوی جهاد دعوت کرده و علاوه بر مشارکت مالی و #همدلی، به تعبیر قرآن در سوره توبه، امر به معروف (که مصداق بارز آن در آن برهه جهاد بود) میکرد. برای جلوگیری از توطئه براندازی هم، پیامبر(ص) امیرالمومنین(ع) را به جای خود در مدینه گذاشت.
۵. باوجود همه بحرانهای داخلی شامل مشکلات اقتصادی، مخالفت و فعالیت بخشی از اجتماع با جنگ، احتمال کودتا در پایتخت اسلام (مدینه)، رسول خدا(ص) برای دفع خطر تهاجم خارجی (امپراتوری روم) با سی هزار نفر به آن سوی مرزهای حجاز سفر کرد. لشکر اسلام پس از ۲۰ روز به تبوک در مرز اردن رسید. ۲۰ روز هم آنجا ماند. نفس حضور قدرتمند پیامبر(ص) بازدارنده بود. جنگ منتفی شد. قبایل ایله، مقنا و ساکنین دومة الجندل که یهودی و مسیحی و تحت امپراتوری روم بودند، با پیامبر(ص) وارد صلح شدند.
در سایه این صلح برخی از نیازمندیهای مدینه که در داخل حجاز امکان تولید نداشت به عنوان جزیه واردات شد. اهالی ایله در مقابل درخواست کردند که امنیت کشتیهای تجاری آنها در در دریای سرخ تأمین شود.
۶. رسول خدا(ص) پس از پیروزی بدون درگیری در تبوک، به مدینه بازگشت و به سراغ منافقین رفت. مسجد ضرار تخریب و خانهای هم که مقر گردهمایی و توطئه منافقین بود به دستور رسول خدا(ص) به آتش کشیده شد.
🔹https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
برخی دادهها در مورد مذاکره و وضعیت کنونی لبنان
این مسیر حدود دو هفته پیش آغاز شد. در میان آن یک رشته نازک از زمان گشایش جبهه حمایت و برخی ایدههای مطرحشده وجود داشت. همچنین چیزی که به نام ابتکار بایدن-ماکرون شناخته شد، که در مورد آن "سید دبیرکل" در ۲۳ سپتامبر پاسخی به رئیس میقاتی فرستاد.
حدود ۱۰ روز پیش، وزیر امور استراتژیک رژیم، رون درمر، به واشنگتن سفر کرد و در آنجا با آمریکاییها ایدههایی را برای مطرح کردن به لبنان بحث کرد.
در اصل، این ایدهها یک طرح آمریکایی-اسرائیلی برای تحمیل واقعیت تسلیم لبنان بود و نه آتشبس (جزئیات زیادی وجود دارد که شاید بعداً در مقایسه بین آنچه در ابتدا مطرح شد و نتیجه توافق در صورت تحقق، شرح دهیم).
هنگامی که پیشنویس به لبنان (رئیس بری و پشت سرش میقاتی) ارسال شد، توصیههایی از سوی برخی کشورهای عربی ارائه شد تا لبنان در دام متهم شدن به مانعتراشی نیفتد. در همین حال، میدان جنگ شاهد وقایعی جالب و متفاوت بود (افزایش شلیکها - از جمله موفقیتهای بری - رسیدن آتش به تلآویو). همچنین نتایج انتخابات آمریکا روشن شد.
مذاکرهکننده یادداشتهای دولت را تنظیم کرد و آن را به حزب ارائه داد که حزب نیز دیدگاههای خود را اضافه کرد. همه طرفها تلاش کردند محتوا را به سمت قطعنامه ۱۷۰۱ و توقف آتشباری هدایت کنند.
از لحاظ فنی، پیشنویس شامل جزئیات متعددی بود و نگرانی اصلی درباره تلهها در این جزئیات بود (کمیته، آزادی عمل، مرزها و خط آبی، ضمانتها، ترتیبات...).
رئیس بری از تلاشهای داخلی و خارجی و تماس با چندین سفارت در این مدت دست نکشید. این تماسها به منظور ایجاد پایهای مستحکم بود که بتواند موضع لبنان را تقویت و حمایت کند (از جمله تماسها و دیدارهایی دور از رسانهها با محتوای سیاسی برای بررسی پروندههای مورد توجه دولت آمریکا و لبنان).
هنگامی که صحبت از آمدن هوکشتاین شد، او از جوهر یادداشتهای لبنانیها آگاه بود و در عین حال فضای اسرائیلی را نیز داشت. بنابراین تصمیم گرفت با تعویق چندساعته (مانوری برای فشار بیشتر) برخی توضیحات را بشنود و سپس تصمیم به آمدن گرفت.
در همان روز، نتانیاهو درباره "مذاکره در میان آتش" صحبت کرد تا نشان دهد هر توافقی با زور به دست آمده است. حزب نیز با پاسخ به پایتخت رژیم پس از هدف قرار دادن پایتخت لبنان (ترور حاج محمد عفیف - مارالیاس - زقاق البلاط) واکنش نشان داد. با این پاسخ، حزب سامانههای جدیدی را وارد میدان کرد (اهداف جدید، سرنگونی پهپادها، مقاومت زمینی).
هوکشتاین آمد و در جلسه با رئیس بری، موضوعات اصلی پختهشده به نظر میرسید. او در بیروت ماند و تمام شب بین بیروت و تلآویو به بررسی یادداشتها و جزئیات (حقوقی و فنی که علی حمدان پیگیری میکرد) پرداخت.
سخنرانی شیخ در آن روز به دلیل روشن شدن تصویر به تعویق افتاد.
عاموس به سمت رژیم نرفت مگر با حلوفصل تعداد زیادی از نکات، وگرنه یا میماند یا به واشنگتن بازمیگشت. این مسئله همزمان با تلاشهای زمینی در خیمهها بود که تا آن لحظه اشغالگران نتوانسته بودند به هدف برسند. آنها کاملاً شکست خوردند.
در اینجا سخنرانی شیخ برای روشن کردن موضع حزب، حمایت از موضع مذاکرهکننده لبنانی و ترسیم چشمانداز در صورت شکست همه تلاشها انجام شد. همچنین پیامهایی به فرانسه (حزب و دولت)، آمریکا (ریاستجمهوری) و سعودی (توافق طائف) ارسال شد.
سفر عاموس به رژیم با رون درمر که این مسیر را با سفرش به واشنگتن آغاز کرد، شروع شد. جلسه او با نتانیاهو برای تثبیت گفتگو بود.
گفتگوهای فنی با سطوح نظامی و ستاد کل انجام میشود و سپس عاموس دوباره نزد نتانیاهو بازمیگردد.
همه این تلاشها تا این لحظه تلاشی برای ایجاد پیشنویسی توافقشده است که به تفاهم یا سازش تبدیل شود.
در اصل، این توافق از قطعنامه ۱۷۰۱ خارج نشده است، هیچ طرف لبنانی از حاکمیت خود دست نکشیده، و هیچ تغییر بنیادینی در واقعیت حاصل از سال ۲۰۰۶ ایجاد نشده است. از دیدگاه آمریکایی-اسرائیلی، این دور بسیار سخت باید منطقی به تسلیم کامل منجر میشد.
اکنون وضعیت را میتوان "فرصت" توصیف کرد که اول و آخر در اختیار ایالات متحده آمریکا است که بر تشدید بزرگ نظارت کرد، مرزهای آن را برای رژیم تعیین کرد و تلاش برای بهرهبرداری از آن داشت. اکنون تلاش برای دستیابی به خروجی مناسب است. در صورت رسیدن به نتیجه مثبت، تصمیم اصلی "مقصود ناگفته" خواهد بود که به تدریج بهصورت سیاسی در نقاط مختلف آشکار خواهد شد.
"خیر در آن چیزی است که خدا انتخاب میکند."
عباس فنیش | کارشناس المیادین
#نظم_مقاومت
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
نبرد اولی البأس - جمعه 2 آذر 1403
سرانجام پس از ۵۱ روز از آغاز جنگ زمینی در جبهه لبنان، تیپ زرهی هفتم که از ۲ اکتبر ۲۰۲۴ تاکنون در هیچ نبردی شرکت نکرده بود، وارد عمل شد. این تیپ که به عنوان یکی از قویترین تیپهای زرهی ارتش دشمن شناخته میشود، از غزه همراه با لشکر ۹۸ منتقل شد اما به جای استقرار در منطقه مسئولیت لشکر ۳۶ که به صورت سازمانی زیرمجموعه آن است، به عنوان نیروی ذخیره ضربتی مستقر گردید. واضح بود از منطقه و زمان استقرار آن که این تیپ نوک پیکان هرگونه عملیات هجومی آینده برای عبور از سه دره اصلی یعنی وادی الحجیّر، وادی السّلوکی یا خط الخردلی-العیشیه به سمت وادی الاخضر خواهد بود.
با وجود مشکلاتی که لشکر ۹۸ (که تیپ زرهی هفتم تحت فرماندهی آن قرار گرفت) در مناطقی چون کفَرکلا، مرکبا، العدیسه، رب ثلاثین و الطیبه با آن مواجه بود، هیچ نشانهای از حرکت تیپ هفتم گزارش نشد. همچنین، این تیپ به لشکر ۳۶ که به صورت سازمانی زیرمجموعه آن است، کمکی نکرد و تانکهای آن در نبردهای سخت لشکر ۳۶ در محورهای بنت جبیل یا پیش از آن در منطقه مثلث الموت (رامیه – عیتا الشعب – القوزح) شرکت نکردند.
تیپ هفتم بدون هیچگونه درگیری یا فعالیتی در جنگ تا شب گذشته باقی ماند، جایی که در منطقه باز شرقی کفَرکلا به سوی شهرک مسیحینشین دیر میماس حرکت کرد. به نظر میرسد فرماندهی این تیپ از طریق مانورهای هجومی اطمینان حاصل کرده بود که هیچ مقاومتی از جناح راست آن در مناطق مرجعیون، القلیعة و برج الملوک (شهرکهای مسیحی) به وجود نخواهد آمد. مقاومت اسلامی به دلیل حساسیت این مناطق از انجام عملیات یا ایجاد خطوط دفاعی محکم یا سبک در آنها خودداری کرده بود.
در طی چند ساعت، تیپ به مثلث القلیعة، برج الملوک و تل النحاس رسید و از جادهای که از دیر میماس به الخردلی میگذرد، به عنوان منطقه عبور تانکهای خود استفاده کرد. دو گروه از تانکهای این تیپ به نقطه شمال غربی دیر میماس در جاده مرجعیون-الخردلی-النبطیه رسیدند. به نظر میرسد فرماندهی محتاط دشمن در این جنگ علیه لبنان این مسیر را به دلیل نبود ظاهری خطوط دفاعی مستحکم انتخاب کرده باشد. آنها این مسیر را آسانترین راه برای عبور تانکهای تیپ هفتم به سمت الخردلی و شاید وادی الاخضر میدانستند، جایی که ممکن بود "تصویر پیروزی" مورد انتظار را که در محورهای دیگر طی ۵۱ روز به دست نیاورده بودند، ثبت کنند.
الف. محورهای الخیام الأربعة:
مقاومت همچنان در برابر حملات دشمن از تمامی جهات مقاومت میکند و نیروهای زرهی دشمن را از سمت جنوب غربی شهر الخیام به مستعمرات داخلی بازمیگرداند. مقاومت شب گذشته با ۲۸ پهپاد انتحاری، تجمعات دشمن را در عرض چند دقیقه هدف قرار داد.
ب. محور الطیبه، طلوسه، رب ثلاثین و مرکبا:
مقاومت همچنان مانع از پیشروی دشمن در این محورها میشود.
ت. محور بنت جبیل:
نبردها همچنان در اطراف شهر بنت جبیل (در مناطق عیناتا، مارون الراس و عیترون) ادامه دارد. شب گذشته، مجاهدان مقاومت حملات تعرضی متعددی علیه دشمن در محورهای عملیات بنت جبیل انجام دادند.
ث. محور شمع – البیاضه – الناقوره:
دشمن نتوانسته است این محور را تثبیت یا به آن نفوذ کند، علیرغم ۶ تلاش اصلی هجومی که از جهت شرقی، جنوب شرقی (مثلث الجبین – طیر حرفا – شمع) و جنوب غربی (حومه غربی طیر حرفا و وادی حامول) انجام داده است. شب گذشته، مجاهدان مقاومت در الجبین، یارین و غرب روستای شمع حملات تعرضی متعددی انجام دادند.
*نتیجهگیری:*
مقاومت با اجرای تاکتیکهای جنگ متحرک، ضربات متمرکز و حملات به عمق دشمن، موفق به ایجاد اختلال در طرحهای دشمن و وارد کردن خسارات سنگین به آن شده است.
یادداشتها و نتایج:
* مقاومت موفق شد پیشروی ارتش دشمن را متوقف کرده و آن را فرسوده کند، درحالیکه ابتکار عمل را در عملیات نظامی حفظ کرده است، با وجود احتیاط فرماندهی ارتش دشمن و ترس آنها از تلفات، که بر گزینههای تاکتیکی و عملیاتی آنها در محورهای نبرد تأثیر میگذارد.
* تردید ارتش دشمن در استفاده از تیپ هفتم به مدت ۵۱ روز و سپس انتخاب مسیری برای تانکهای آن در محوری که تصور میشد کمتر خطرناک است، نشاندهنده احتیاط فرماندهی دشمن و ترس آنها از تلفات است.
* تاکتیکهای مقاومت که ترکیبی از جنگ متحرک، هدفگیری غیرمستقیم، و حملات به عمق دشمن است، کارآمدی خود را در جلوگیری از پیشروی و فرسایش ارتش دشمن اثبات کرده است.
* هدفگیری مقاومت به تمام آمادگیهای دشمن در طول جبهه نشاندهنده قابلیتهای اطلاعاتی مؤثر برای نظارت و ردیابی تحرکات دشمن است.
* هدف قرار دادن عمق استراتژیک اسرائیل بهعنوان یک تاکتیک برای بازدارندگی کامل آمادگیهای منطقه شمالی و پراکنده کردن تلاشهای آنها استفاده میشود.
تحلیل: مرکز الاتحاد للابحاث و التطویر
#نصرالله
#نظم_مقاومت
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
نظم مقاومت|م.ص.صاد
نبرد اولی البأس - جمعه 2 آذر 1403 سرانجام پس از ۵۱ روز از آغاز جنگ زمینی در جبهه لبنان، تیپ زرهی هف
نبرد اولی البأس – یکشنبه 4 آذر 1403
وضعیت عمومی:
تا زمان انتشار این گزارش، میتوان بهطور قطعی گفت که بیشتر تلاشهای دشمن برای ایجاد رخنههای بزرگ که بتواند بر مبنای آن عملیاتهای هجومی خود را در محورهای خیام، دیرمیماس و البیاضه ادامه دهد، مهار و ناکام شدهاند. با وجود اینکه دشمن تقریباً هر روز رویکرد تاکتیکی متفاوتی را برای نفوذ به این محورها اتخاذ میکند، اما هوشیاری رزمندگان خدا و تسلط تاکتیکی و اطلاعاتی آنها بر میدان در هر سه جبهه باعث شده است که این تلاشها یکی پس از دیگری دفع شده و بر تلاشهای دشمن اثر گذاشته و تلفات سنگینی را به او وارد کند. این تلفات بهویژه در اثر درگیریهای مستقیم و حملات مکرر موشکی یگانهای موشکی مقاومت به تجمعات نیروهای دشمن و تلاشهای آنها برای پیشروی، بهویژه در محورهایی که از تانک استفاده میکنند، رخ داده است.
طی ۲۴ ساعت گذشته، میدان شاهد عملیاتهای زیر بوده است:
محور چهارم (منطقه عملیاتی لشکر ۲۱۰):
بیشتر حملات دشمن از جنوب و جنوب شرقی شکست خورده و تانکها و ادوات نظامی به سمت الوزانی و گذرگاه عمرا، به سوی شهرکهای المطله، کفریوفال و معیان باروخ عقبنشینی کردند. دشمن تلاش میکند حملهای با تانک و پیادهنظام از سمت شمال شرقی شهر خیام از اطراف جنوب ابل السقی و منطقه الخریبه آغاز کند و حملهای دیگر از سمت غرب شهر خیام از منطقه الشالیهات به سمت شمال و غرب شهر ترتیب دهد. اما هیچ موفقیتی حاصل نکرده است.
در این میان، یگان پهپادهای هجومی (با ۲۸ پهپاد انتحاری) و یگان موشکی (با ۶۵ موشک)، همراه با پشتیبانی توپخانهای مداوم، تمام تلاشهای دشمن برای نفوذ عمده از شمال شرقی و غربی خیام را هدف قرار دادهاند. همچنین، رزمندگان مقاومت درگیریهای مستقیم و نزدیک با دشمن در مناطق حمله داشته و تمامی حملات را شکست دادهاند.
محور سوم (منطقه عملیاتی لشکر ۹۱):
از عصر دیروز، نیروهای زرهی دشمن از تیپ هفتم زرهی تلاش کردهاند دفاعیات مقاومت را در شمال شرقی دیرمیماس، در منطقه خله الست بشکنند، اما موفق نشدهاند. دو گروهان دیگر نیز از سمت جنوب شرقی این محور، از ناحیه تل النحاس (مثلث) فشار آوردهاند تا ارتباطی با نیروهای مستقر در دیرمیماس برقرار کنند، اما این تلاشها نیز ناکام مانده است.
مقاومت اسلامی توانسته است نیروهای زرهی و پیادهنظام مکانیزه مهاجم از دو محور را در دیرمیماس و تل النحاس تثبیت و متوقف کند. یگانهای موشکی، توپخانهای و پهپادی نیز در تمام طول روز تلاشهای اصلی دشمن را هدف قرار دادهاند. این در حالی است که درگیری بزرگی صبح روز شنبه میان رزمندگان و دشمن رخ داد که باعث شد دشمن در دیرمیماس محاصره شود.
محور اول (منطقه عملیاتی لشکر ۱۴۶):
درگیریهایی که مقاومت در مناطق الجبین، شیحین، جدل زون و اطراف شمع و طیرحرفا برای مختل کردن تلاشهای مکرر دشمن جهت تسلط بر البیاضه انجام میدهد، همچنان ادامه دارد. دشمن از نیمهشب گذشته، در چهار مرحله تلاش کرده است حملهای به البیاضه از سمت غرب طیرحرفا و وادی حامول انجام دهد. نیروهای دشمن در تپه ارمد (میان طیرحرفا، شمع و البیاضه) چندین بار هدف قرار گرفتهاند.
رزمندگان مقاومت با یک نیروی متجاوز بین شمع و البیاضه درگیر شدند و دو تانک مرکاوا و چندین خودروی دشمن را منهدم کردند. قویترین حمله دشمن از شرق البیاضه نیز شکسته شد و دفاعیات محکم در این منطقه توانست حرکت نیروهای دشمن را تثبیت و متوقف کند. در ادامه، شبهنگام یکی از یگانهای مقاومت به استقرار نظامیان دشمن در شمال شرقی البیاضه حمله کرد و درگیر شد و توانست آنها را مجبور به عقبنشینی کند، بدون اینکه اجازه تثبیت موقعیت در این نقطه حساس در محدوده دفاع محلی البیاضه به آنها بدهد.
تحلیل: مرکز الاتحاد للابحاث و التطویر
#نصرالله
#نظم_مقاومت
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
هدایت شده از از "ما" نگاشت/مریم منصوری
با سلام و احترام
پیرو صحبت با استاد بزرگوار آقای دکتر رهدار و دیگر عزیزانی که بهتازگی از لبنان بازگشتهاند، دغدغهای جدی مطرح شد که نیاز به همراهی عزیزان و به خصوص قشر فرهیخته است.
واقعیت آن است که جبههی مقاومت و خصوصا لبنانیهای مستقر در خود لبنان(که بیش از یک میلیون نفرند)فارغ از نیاز به اقلام اساسی، در بخش فرهنگی، آموزشی، روانی و روحیه سیاسی(به خصوص برای زنان و کودکانِ مستقر در اماکنی که برایشان مهیا شده) به شدت نیاز به یاری و همراهی ما دارند. این مساله از این جهت حائز اهمیت است که پشتیبان انگیزهای نیروهای حزبالله همین اقشارند و متاسفانه از باب این قضیه_به خصوص که دشمن در حملات روانی نیز ماهر است_ وضعیت بغرنج است. عزیزانی که به جمعآوری کمکها مشغولند، و حتی پویش ایران همدل، عمدتا ورودشان به نیازهای اقتصادی نازحین است.
لیکن، کمک مالی، برای اعزام گروههای فرهنگی و اجتماعی از باب بالابردن روحیهی مردم در حمایت از جبهه مقاومت بشدت محسوس است و در این قسم، شاید مخاطبان فرهیخته بیشتر باید ورود کنند تا نشود خدای ناکرده، مردم از پشتیبانی جبهه مقاومت پشیمان شوند.
عزیزان مجربی آمادهی اعزامند و نیاز فوری و مبرم مالی خصوصا بابت هزینه رفتوآمد این عزیزان وجود دارد. در صورت امکان کمک، ماجورید انشاءالله
۶۰۳۷۹۹۷۷۰۱۰۹۴۵۱۹(روی شماره کارت بزنید، کپی میشود) ملی مریم منصوری مهلت پرداخت: تا پایان روز سهشنبه ۶م آذرماه نیاز به اطلاعرسانی نیست کارت مخصوص همین مساله است. https://eitaa.com/azmanegasht
تغريدة طويلة لن تعجب البعض
هذه الحرب شارفت على الانتهاء، بوقف الاعمال العدائية تجاه لبنان. سأذكر هنا بعض الاسباب.
قد يقول البعض انها خدعة ومناورة اسرائيلية مقارنة بما جرى في المرات السابقة في غزة. لبنان ليس غزة، لبنان دولة معترف بحدودها، غزة يعتبرها العدو جزء من اراضيه. لبنان يستطيع تغيير نمط حياة المستوطنين في الداخل المحتل غزة لم تستطع بسبب الحصار المصري عليها. لبنان لا يملك ١١٠ اسرى اسرائيليين ولم يقتل ١٢٠٠ اسرائيلي، وفي لبنان مصالح امريكية تحتم طريقة تعاطي تختلف عن تعاطي الامريكي في غزة. امريكا حتى الان منعت اسرائيل من المس بمقدرات الدولة اللبنانية من طرقات ومطارات واصول. لذلك امكانية وقف الحرب على لبنان اكبر من غزة.
بالنسبة للاهداف الاسرائيلية، وقد يهاجمني البعض في هذه النقطة، وضع العدو هدف هو ابعاد قوة الرضوان عن الحدود وتفكيك قدرته على تنفيذ هجوم شبيه بالسابع من اكتوبر. حقق العدو هذا الهدف، فكك القدرة الهجومية لقوات الرضوان. لا يوجد حاليا اي هدف اخر يمكن تحقيقه. كما ان هدف الحرب بالنسبة لعدو الاسرائيلي محصور بهذه النقطة ومن يقول الهدف ازالة حزب الله فهذا هدف ذكر بالاعلام الاسرائيلي، اما ابعاد حزب الله خلف الليطاني فهو ليس انجازا اسرائيليا بل مذكور بالقرار ١٧٠١.
السؤال الاهم هل انتصرنا؟ في المرحلة المقبلة سيدور جدال حول هذه النقطة. خصوم المقاومة سيقولون لم تنتصروا، انصار المقاومة سيقولون انتصرنا. بالنسبة لي شخصيا، مجرد بقاء المقاومة بعد الضربات المتتالية من تفجير البايجرات واجهزة الاتصال واغتيال قياداتها وصولا لامينها العام هو انتصار. اسرائيل ارادت بعد هذه الضربات استسلام الحزب وهو ما لم يحصل واثبت الميدان ذلك. بالنسبة لي بقاء المقاومة وصمود ابنائها على مدى ٦٠ يوما هو انتصار.
السؤال الازمة! هل فصلنا الجبهة عن غزة؟ هل تخلينا عن وصية السيد بعدم فصل جبهة الاسناد؟ بالنسبة لي لا اعرف الاجابة للحقيقة. هل تخلينا عن وصية السيد؟ هل المعطيات والمتغيرات التي جرت كانت ستدفعه لوقف الاسناد؟ هل يحتمل لبنان عام اضافي من الحرب، لان العدو ينوي اكمال عام ٢٠٢٥ بحرب منخفضة الوتيرة في غزة؟ لكنني اعرف ما يلي هل قدمنا كل ما نملك نصرة لفلسطين؟ نعم. هل وقفنا مع غزة عندما تركها الجميع؟ نعم. هل قدمنا تضحيات شخصية في هذه الحرب؟ نعم. لذلك لا يمكن لوم المقاومة في لبنان اذا قررت وقف الحرب.
قاسم قاسم | حال و هوای برخی تحلیلگرهای حزب الله | ۵ آذر۱۴۰۳
#آتش_بس
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
🔻🔻
عَـودٌ عـلـى بـدء | ضـمـانـة حـفـظ الـسـيـادة: مـعـادلـة الـشـعـب والـجـيـش والـمُـقـاومـة
🖇 رئـيـس كـتـلـة الـوفـاء لـلـمـقـاومـة "الـنـائـب الـحـاج مـحـمد رعـد" ـ الأخـبـار
ليست المُقاومة الإسلامية، ولم تكن يوماً ما، منغلقة على قناعاتها، أو مُمتنعة عن نقاش الرأي الآخر، وخُصوصاً في ما يتصل بالسيادة والاستقلال الوطني والمصير الوطني...
لكنها، بكُلّ تواضع وثقة واعتزاز، وباعتبارها صاحبة تجربة مريرة في مواجهة العدو الصهيوني وعقيدته القتالية وأصوله التي تنطلق منها أو على أساسها مواقفه ومشاريعه.
وباعتبار أن قضايا المصير الوطني والسيادة لا تُناقش على قاعدة مُراعاتها للمصلحة الوطنية الراهنة على أهمّيتها.
وإنما على قاعدة مُراعاتها للمصالح الاستراتيجية الوطنية والمبادئ والحقوق القانونية والإنسانية.
وذلك لأن ما يتوافق اليوم مع مصلحتنا الوطنية الراهنة قد يتصادم بعد فترة زمنية، تصغر أو تكبر...
مع هذه المصلحة إذا ما تبدّلت بعض الأوضاع الاستراتيجية أو تعدّلت بعض موازين القوى لمصلحة عدوّنا.
وتعدَّل تبعاً لذلك تشخيصنا لمصلحتنا الوطنية الراهنة.
وكذلك لأن التهديد المتواصل لسيادتنا الوطنية ولأمننا الوطني ولاستقرار بلدنا، مصدره عدوّ وجودي صهيوني توسّعي له أطماع استراتيجية وعقائدية في لبنان.
ولا يخفى ذلك على أحد من مُفكّري العالم وخبراء الأديان والباحثين السياسيين والتاريخيين أيضاً...
فإننا معنيّون بأن نصوغ المسائل التي تتّصل بسيادتنا وبأمننا الوطني على قاعدة صون البلاد استراتيجياً من تهديدات العدو الصهيوني ومخاطره الوجودية والاستراتيجية.
ووفق هاتين القاعدتين، ولكُل ما تقدم من اعتبارات، فإن المقاومة الإسلامية منفتحة على كل صيغة أو طرح يُوفر أو يُحقق الحدّ الأدنى من مُراعاة هاتين القاعدتين.
وبدون ذلك يُصبح استقرار لبنان وسيادته في مهبّ التقلبات المصلحية أو المزاجية للعدو الصهيوني، وتبعاً لتنامي قدراته أو فعالية تحالفاته.
القرار الدولي الرقم 1701 الذي صدر في أعقاب الحرب العدوانية الصهيو – أميركية على لبنان عام 2006 كان يُمثل نموذجاً لمُراعاة الحد الأدنى للمبادئ القانونية وللمصلحة الاستراتيجية الوطنية للبنان.
ولذلك رغم تكيّف المُقاومة الإسلامية والتزامها ببنوده وخصوصاً تلك التي تتضمّنها المرحلة الأولى من العمل بموجباته...
إلا أن العدو راح يخرق بنود القرار ويتمادى في ذلك حتى تجاوزت خروقاته الثلاثين ألف خرق بأقل التقادير.
من دون أن تتخذ الجهات الراعية للقرار أي إجراء ضد الكيان الصهيوني يضغط عليه لوقف الخروقات.
والخرق المعادي والمتواصل والمتمادي والمسكوت عنه يتوجّب إزاءه أن يختفي الضجيج حول بعض الخروقات الضرورية لتدارك أضرار ما ينجم عن الخروقات المعادية، من دون أن تتصعّد الأمور نحو اندلاع حرب.
هذا ما حصل في لبنان منذ عام 2006 وإلى 7 تشرين الأول عام 2023، حيث تغيّرت بعد ذلك ظروف العدو والظروف المُجاورة للبلاد.
وأملت إجراءً داعماً ومسانداً لغزة بناءً على فهم المقاومة الإسلامية لمشروع العدو الصهيوني ومخاطر استهدافاته لغزة وما بعدها.
وبناءً على ما سعى إليه الكيان الصهيوني عبر أذرع رُعاته الدوليين وتوابعهم الإقليميين حين أراد أن يضعف سوريا وقدراتها من خلال استنزافها بالغزوة التكفيرية...
وصولاً إلى إضعاف المقاومة الإسلامية في لبنان التي كانت وستبقى تُمثّل التحدي الاستراتيجي لتوسّعه العدواني ولسيطرته على لبنان والمنطقة...
وإخضاعهما لتسلّطه وهيمنته لمصلحة تحالفه مع الإدارة الأميركية الراعية لمشروع التطبيع مع الكيان الصهيوني، وسوق أنظمة المنطقة لقبول هذا المشروع والخضوع لمندرجاته.
إن الحرب على سوريا كان هدفها الاستراتيجي إضعاف سوريا وإسقاط نظامها وفتح الطريق أمام استهداف الكيان الصهيوني للمقاومة في لبنان...
رغم وجود القرار 1701 المفترض أنه الناظم الدولي للأوضاع بين الكيان الصهيوني ولبنان.
ومن دون أيّ تردد، فإن الحرب العدوانية الإسرائيلية التي تذّرعت بطوفان الأقصى، إنما صُمّمت خطّتُها لإنهاء حماس في غزة ومعها كل فصائل المُقاومة.
ولو تطلّب ذلك إبادة شعب غزة وتدميرها بشكل كامل وترحيل الأحياء من أهلها إلى شتات جديد وإكمال العدو مشروعه بغزو لبنان مُجدداً...
ومُحاولة إنهاء المقاومة الإسلامية فيه ليفرض سيطرته ويُخضع لبنان لموازين قوى جديدة تكرّس النفوذ الصهيوني في البلاد بأشكال وأدوات ليست مجهولة.
حينذاك لا يعود مضموناً استقرار الوضع الداخلي وفق ميثاق الوفاق الوطني، ولربما تراود البعض آنذاك أحلام قديمة أو شبيهة لها.
في ضوء هذه القراءة لمشروع الكيان الصهيوني وسياق استهدافاته وطبيعة اعتداءاته التي مارسها ويُمارسها ضد غزة ولبنان...
إذا كان الطرح المتداول لوقف العدوان هو العودة إلى تطبيق القرار 1701 المُلتزم بتنفيذه لبنان عبر حكوماته المُتتالية مُنذ عام 2006.
فمن الواضح والمحسوم أن العدو سيراوغ ويُماطل وسيحاول بكل السبل فرض تعديلات بأساليب وأشكال متنوعة من أجل أن ينهي فاعلية المقاومة...
التي لولاها ولولا صُمودها وثباتها واحتضان اللبنانيين أو أكثريتهم لخيارها، لما نجم عملياً عن ذلك كله إيصال العدو إلى طريق مسدود مُكلف ومستنزف له.
ولذا، سيكون مُستبعداً جداً أن يستجيب العدو لهذا الطرح أو يقبل الحديث عن وقف لعدوانه على لبنان من دون ضغوط أو استنفاده خيار استخدام القوة الضاغطة في الميدان.
رغم ذلك، سننتظر ونرى نتائج التفاوض غير المُباشر، مع التأكيد أن ما أعلنه دولة الرئيس نبيه بري من أن أيّ تعديل بالزائد أو بالناقص على نص القرار 1701 هو أمر لا يقبل به عاقل...
إنما يعبّر عن منطق والتزام وطني واثق وصارم ومسؤول، بالحق السيادي والإنساني الذي تُدافع عنه المقاومة بثبات وشجاعة وإباء.
يبقى السؤال المشروع عن ضمان التزام العدو بمُوجبات القرار، وهل من ضمانة سياسية يُمكن الرُّكون إليها؟!
بكُلّ جرأة، نفترض أن الضمانة المُثلى هي في المُعادلة نفسها التي أرغمت العدوّ مُجدداً على وقف عدوانه وتيئيسه من إمكانية إخضاع إرادة اللبنانيين وانتهاك سيادة بلدهم.
إنها مُعادلة الشعب والجيش والمُقومة
وإذا ما زال لدى البعض نقاش حول أصل هذه المُعادلة أو حول تفعيلها، أو يقترح مُعادلة أخرى...
فالحوار الوطني السيادي وحده هو السبيل الواقعي المُجدي لحسم هذا الأمر، والضامن لتعزيز الوفاق الوطني اللبناني.
*شـبـكـة الـهـدهـد الإخـبـاريـة*
https://chat.whatsapp.com/BWfD09Nf5FX1yizaAY0NSC
شـبـكـة الـهـدهـد الإخـبـاريـة:
🔻🔻
نـعـم... نـحـن لا نُـشـبـهـكـم!
🖇️ إبـراهـيـم الأمـيـن - الأخـبـار
قبل أن تضع الحرب أوزارها، لن تخرج منا كلمة حول «ما جرى». ولأن الحرب مُستمرة، والعدو يواصل جرائمه...
فإن لا صوت يعلو فوق صوت المُقاومة، والمعركة الحالية مع كيان العدو هي التي ستحفر عميقاً في الذاكرة اللبنانية والعربية.
جدال الأسبوع الماضي حول مهمة عاموس هوكشتين دلّ مجدداً على أن من يحتلون الشاشات والمنابر الإعلامية، من شخصيات سياسية وأمنية وعسكرية وإعلامية...
لا علم لهم بحقيقة ما يحدث، وإن كل ما أوردوه من مُعطيات لا يدل على أنهم مطّلعون على الوقائع.
وقد يكون مُفيداً حفظ كل أقوالهم واستعادتها بعد توقّف الحرب، لتذكير هؤلاء بأن غالبيتهم تقف خارج المشهد... لكن، حديثنا هو عن أمر آخر.
منذ إطلاق حزب الله جبهة الإسناد اللبنانية دعماً للمقاومة الفلسطينية في غزة..،
انفجر المشهد السياسي الداخلي بصورة كبيرة، وظهرت حقيقة مواقف كل القوى من المُقاومة التي لم تكذب على جمهورها ولا على بقية الناس.
وقالت جهاراً نهاراً إنها تقوم بواجب أخلاقي وإنساني، وبدور سياسي ضروري لمواجهة العدوان الإسرائيلي.
وفي حوارات لم تخرج وقائعها إلى العلن، شرحت المقاومة لجهات لبنانية وعربية ودولية، أنها تخوض أيضاً حرباً استباقية، لأن العدو يعدّ لحرب واسعة ضدها.
كما أكّدت أنها تخوض الحرب وفقاً لقواعد، تُجنّب - إلى حدود كبيرة - الدولة والناس الأضرار الكبيرة.
وبقيت 11 شهراً، تدفع من دمائها ثمن قرارها المجيد بالوقوف حيث يجب أن يقف كل حر في هذا العالم.
أما بقية الناس فقد انقسموا بين فئات التزمت الصمت، دعماً أو رغبة في عدم التدخل، وفئات فضّلت الكلام الصريح رافضة هذه الحرب ومُطالبة المُقاومة بالتوقف عن العمليات.
وفئات ثالثة كانت شديدة الصراحة في إعادة إعلان موقفها الرافض لمبدأ المُقاومة، والمُطالب بنزع سلاحها، والراغب في الالتحاق بالمشروع الأميركي.
ثمة نقاش سيُخاض بقوة، وبمرونة وبطرق هادئة وعلمية، مع كل من لا يُعادون المقاومة فكرةً وفعلاً..،
ومع الذين يعادون إسرائيل ولو أنهم لا يرون في المُقاومة سبيلاً إلى تحصيل الحقوق.
لكن ما هو صعب الحصول، وقد يكون من غير المُجدي الدخول فيه، هو النقاش أو الحوار مع من يُعادون المقاومة...
ويرفعون اليوم شعار نزع السلاح ومراضاة المجتمع الدولي وعدم إغضاب الولايات المُتحدة والسعي إلى نيل بركة من بيده القوة والمال.
هؤلاء، بصراحة ومن دون مُواربة، لا يشبهوننا أبداً.
وحقيقةً، يجد المرء صعوبة في مجرد التفكير أنه يعيش معهم في هذا البيت اللبناني.
ويُصبح المشهد سوريالياً عند التفكير في أنه يُمكن بناء دولة واحدة معهم، أو صياغة دستور مُوحد معهم...
أو حتى سنّ قوانين تنظّم الحياة اليومية، أو بناء سياسة دفاعية، أو شكل العلاقات الداخلية والخارجية.
وليس من باب المكابرة أو حتى الاستفزاز، أن نكون صريحين إلى أبعد الحدود بالقول إنه سيكون من الصعب التعايش مع هذه الفئة من البشر.
والتي جرّبناها خلال أكثر من خمسين سنة، وتبيّن أنها لا تملك فكراً بعيداً من فكر الاستعمار، وأن مشروعها يقوم على العنصرية والتمييز وعدم رؤية الآخر إلا خادماً لها.
ولا تحب الخير للناس من حولها، ولا تريد لهم التقدم والتطور ولا أن يصلوا إلى حقوق تجعلهم في حالة مُساواة معها.
من لا يقوم بأي فعل، سياسي أو إعلامي أو تربوي أو ثقافي أو عسكري، يُؤكد فيه أن إسرائيل هي عدو... لا يشبهنا.
ومن يرفض كل فعل مُناهض لإسرائيل أو مُقاوم لاحتلالها أو داعم لمن تضطهدهم... لا يُشبهنا.
من يرفض العلاقة مع الفلسطينيين كمجموعة بشرية، ويرفض التعامل الإنساني معهم...
ولا يهتم لأحوالهم المعيشية خلال 75 سنة من التشريد والقهر... لا يُشبهنا.
والذي لا يعرف شيئاً عن مُعاناة أبناء الجنوب، من أقصى غربه إلى أقصى شرقه...
ولا يهتم ما إذا كانت مزارع شبعا أرضاً لبنانية مُحتلة، أو ما إذا كان العدو يحتل بعض كيلومترات مُربّعة... لا يُشبهنا.
الذي وافق على تعامل لبنانيين مع العدو في زمن الحرب، وبرّر لمُجرمين من هؤلاء ما قاموا به ضد أبناء مناطقهم، ولا يزال يطالب الدول بالاعتذار منهم، والسعي إلى استعادتهم مواطنين عاديين... لا يُشبهنا.
من ينكر على اللبنانيين حقهم في مُقاومة الاحتلال، وفي رفض السياسات الأميركية والأوروبية، وسعيهم إلى امتلاك عناصر القوة الذاتية والموضوعية للدفاع عن حقهم في الحياة الحُرة... لا يُشبهنا.
من دمّر البلاد في حروب أهلية عبثية، وتعامل مع كُل الخارج، العربي والغربي والإسرائيلي، وتورّط في مجازر موصوفة مع أبناء جلدته، وسجلّه حافل بالدم والثأر، ولا يزال مُؤمناً بأفكاره... لا يُشبهنا.
والذي يُبرر للعدو جرائمه الأمنية في زمن السلم، والدموية في زمن الحرب، ويُروّج لسردية العدو القاتل، ويُشوّه صورة المُقاومة، ويُخفي وقائعها لأهدافه القذرة... لا يُشبهنا.
من دمّر مُدنه وقراه وفرّط بحياة عشرات الآلاف من أبنائه، ودفع بمئات الآلاف منهم إلى الهجرة..،
وبرّر أفعاله بأنه كان يُقاوم الغريب، ثم يُحاول تصوير المُقاومين الأنقياء، على هيئته البشعة لإرضاء نفسه المريضة... لا يُشبهنا.
الذي يُهلّل مع سقوط كُل صاروخ للعدو، ويُشهّر بأبناء بلده، ويعظّم فعل العدو خلال الحرب، ويُمارس حقده على شكل شماتة وقلة أخلاق... لا يُشبهنا.
من يُريد للعدو أن يُجهز عسكرياً وأمنياً على أبناء بلده، ويُطالب العدو بمزيد من الجنون الدموي، ويُريد من أميركا عدم التدخل لوقف الحرب قبل اجتثاث المُقاومة... لا يُشبهنا.
الذي يُريد مجيء قوات أطلسية، أو قوات عربية لقمع المُقاومة، ولا يُريد من الجيش إلا مُلاحقة المُقاومين ونزع سلاحهم بالقوة والقتل، وأن لا يُطلق رصاصة على العدو... لا يُشبهنا.
الذي ينتظر أن تكسر هذه الحرب إرادة المُقاومة، ويُصلي لتدميرها، ويعمل لمُلاقاة العدوان بأفعال مجنونة، سياسياً وإعلامياً أو حتى عسكرياً... لا يُشبهنا.
الذي يُوافق على منع المُساعدات الجدية من سوريا والعراق وإيران، ويقبل فتاتاً من مكرمات عرب النفط والغاز، أو شحنات فاسدة من الغرب الاستعماري، ولا يهتم لمُتطلبات إعادة الإعمار... لا يُشبهنا.
الذي مارس الصمت، وكان شريكاً في نهب ودائع الناس، ويُريد بيع ما بقي من أصول الدولة، ولا يقوم بعمل من أجل تعليم عام شامل، وتوفير بطاقة صحية لجميع الناس...
ثم يقود حملة ضد مُؤسسات مالية وصحية وتربوية تخدم نصف اللبنانيين ويمهّد لقصف هذه المُؤسسات... لا يُشبهنا.
من ينتظر أن تنتهي هذه الحرب على شكل انتصار للعدو، أو استسلام للمُقاومة، أو انهيار لبيئة ومُجتمع لإرضاء نزواته الانعزالية... لا يشبهنا.
ولأن الدماء محمولة على الأكف، وهناك شباب ولدتهم هذه الأرض، وفيها يُقاتلون ويصمدون ويستشهدون.
ولأن الحرب القائمة تُمثل عنواناً لمرحلة جديدة من الصراع المفتوح حتى زوال إسرائيل.
ولأن المُقاومة ستبقى فكراً وفعلاً مهما علت أصوات المدافع وأصوات العُملاء... فإنّ الصراحة واجبة، الآن وفي كُل وقت!
صحيح مئة في المئة: أنتم لا تشبهوننا. والصحيح أكثر، هو أننا لا نشبهكم، ولا نُريد أن نكون على هيئتكم!
شـبـكـة الـهـدهـد الإخـبـاريـة
https://t.me/AlHodHodNewsChanel