🔸کشیش مسیحی: من عاشق فاطمه هستم ... 📌مصاحبه ای جذاب با کسی که بهترین کتاب غربی را برای حضرت زهرا سلام الله علیها نوشت. 1⃣ او در رساله دکتری‌اش درباره حضرت، ظلم های روا داشته به ایشان و نیز ماجرای فدک را از منابع فریقین ثابت کرد. 2⃣ بعدها این رساله را در قالب کتاب «فاطمه، دختر حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله» (چاپ اول: ۲۰۰، چاپ دوم:۲۰۱۸) در انتشارات گورگیاس منتشر کرد و به دلیل کتاب علمی خود، در بیست‌و‌هشتمین دوره جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، اثرش برگزیده شد. 💥 این جایزه معتبرترین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بود که از بین 2 هزار عنوان انتخاب شد. کلوهسی در این کتاب فضائل و ادله شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از منابع شیعه و سنی دسته اول گردآوری کرده و خطبه فدکیه را نیز به انگلیسی ترجمه کرده است. کلوهسی به سه زبان از جمله عربی، اشراف دارد. مصاحبه با کریستوفر کلوهسی در سال ۱۳۹۹ ———~———~—🆔—~——~——— 📎 کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 سایت اندیشکده مستعدان 🌐https://tme313.ir/

👈بررسی روایت عمر بن حنظله 👈عمر بن حنظله 👈داوود به حصین ۱ 👈داوود بن حصین ۲ 👈داوود بن حصین ۳ ‼️ اهمیت صحیحه عمر بن حنظله در نظر علماء صحیحه عمر بن حنظله توسط محمدون ثلاث؛ صاحبان کتب اربعه نقل شده است. مرحوم کلینی در کتاب کافی: 2⃣ مرتبه شیخ صدوق در کتاب الفقیه: 1⃣ مرتبه با سندی مشابه سند مرحوم کلینی. شیخ طوسی در تهذیب: 1⃣ مرتبه با سندی متفاوت و ظاهرا ضعیف. 📌 سند تهذیب شخصی به نام محمد بن حسن شمّون وجود دارد که مورد تضعیف علمای رجالی قرار گرفته است. 🖇🔎مروری امروزین بر نظریه ولایت فقیه؛ بازخوانی مبانی و ادله ولایت فقیه، پاسخ به شبهات و هجمه ها 📎 البته امکان دارد در سند تصحیفی از سوی شیخ طوسی رخ داده باشد و نام محمد بن حسن به جای محمد بن حسین خطّاب نوشته شده باشد که از فقهاء بزرگ است. (قرینه این احتمال طریق شیخ صدوق به داود بن حصین است که در آن محمد بن حسین خطّاب حضور دارد) 📎همچنین ممکن است شیخ طوسی روایت را به صورت فهرستی پذیرفته باشد؛ یعنی به کتاب اطمینان نموده و محمد بن حسن شمون تنها طریق روایت بوده است که در این صورت خللی به سند روایت وارد نمی کند. 🔍 این نکته نیز در پایان قابل ذکر است که تمامی راویان موجود در روایت عمر بن حنظله از اصحاب فقیه هستند و همچنین این روایت در همه اعصار بازتاب فقهی داشته و مورد عنایت فقهاء بوده است که علامت مهم بودن روایت نزد اصحاب است. 🔍 باید به این نکته نیز توجه داشت که روایت عمر بن حنظله از لحاظ مضمون روایتی شاذ و نادر نیست بلکه روایات دیگری نیز به همین مضمون در منابع حدیثی وجود دارد.( ر.ک: تهذیب الأحکام( تحقیق خرسان )؛ ج۶؛ ص ۲۱۹؛ روایات ۸، ۹، ۱۰، ۱۱) 🖇🔎مروری امروزین بر نظریه ولایت فقیه؛ بازخوانی مبانی و ادله ولایت فقیه، پاسخ به شبهات و هجمه ها

👈بررسی روایت عمر بن حنظله 👈عمر بن حنظله 👈داوود به حصین ۱ 👈داوود بن حصین ۲ 👈داوود بن حصین ۳ 📜 بررسی دلالی صحیحه عمر بن حنظله 📌 عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا (شیعه) بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ (قضاوت در آن زمان دو نوع بود: یا به حجره قاضی می رفتند یا به سمت سلطان یا والی شهر. والی برتر از قاضی بود مثل الآن نبود که چیزی از قضاوت نداند بلکه کسی والی میشد که از قضاوت سر در بیاورد) 📌 أَ يَحِلُّ ذَلِكَ ( بین شیعیان معروف شده بود که نباید برای قضاوت پیش قاضیان غیر شیعه و والیان منصوب از خلفاء رفت) 📌قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ (امام فرمودند: نفس رجوع و رفتن نزد قاضی غیر شیعه و والی منصوب از خلفاء حرام است، چون با رفتن شیعیان نزد آن ها تایید غاصب و طاغوت صورت می گرفت) 📌 وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ (هر چیزی که قاضی و والی منصوب از خلفاء برای شیعه ای حکم کند، گرفتن آن توسط شیعیان حرام است گرچه واقعا حق شیعه باشد؛ چرا که آن حق را به حکم طاغوت گرفته است در حالیکه خداوند متعال در قرآن امر کرده است که باید طاغوت توسط مسلمانان پس زده شود) 📌 قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‌ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ‌ (می خواهند (در مورد نزاع و اختلاف خود) داوری و محاکمه را نزد طاغوت ببرند در حالیکه فرمان یافته اند به طاغوت کفر بورزند{سوره نساء – آیه 60}) 📌 قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ (گفتم پس دو شیعه ای که با یکدیگر اختلاف داند چه کنند؟) 📌 قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا ( امام فرمودند: به شخصی از خودتان(شیعه) مراجعه کنند که احادیث ما را روایت می کنند. توضیح: منظور امام از روایت احادیث به معنای راوی معمولی نیست بلکه اصطلاح است به معنای کسی که روایت از مشایخ و اساتید اخذ کرده و صحیح و ضعیف آن ها را می داند) 📌 وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا ( در عربی نظر غیر از رای و شاهد است. نظر یعنی نگاه کردن با دقت و می دانیم این فقیه است که در روایات دقیق می باشد) 📌 وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا (جمع که مضاف بشود افاده عموم می کند یعنی همه احکام ما را می شناسد در حالیکه نیازی نیست قاضی همه احکام را بداند ولی حاکم چون باید در همه امور مرجع شیعه باشد، همه احکام را باید بداند) 📌 فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً (یکی از قرائنی که مشخص می کند بحث میان امام و عمر بن حنظله از قضاوت به حکومت تبدیل شده است، این است که امام در جواب سوال قبل از ضمیر مثنی استفاده نمود که برای دعوا بین دو نفر بود ولی به یکباره امام از ضمیر جمع استفاده می کند؛ یعنی حکمی را می دهند که مربوط به همه شیعیان است نه فقط دو نفری که دعوا دارند نکته: چون روایت شفاهی است در متن روایت به هم ریختگی وجود دارد. بنابراین اول بحث قضاوت است و بعدا بحث می شود راجع به حکومت. همچنین در این نقطه از روایت از لفظ حاکم استفاده می شود که منظور ولایت فقیه بر شیعیان است) 📌 فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ(اینکه مفرد آمد ضمیر یعنی هر شیعه ای حکم حاکم فقیه را قبول نکند حکم خدا را رد کرده است. یکی از قرائن واضح که این روایت هم درباره قضاوت صحبت می کند و هم درباره حکومت، این است که سوال عمر بن حنظله بحث منازعه است که می گوید تحاکُم الی السلطان می کند یا می رود پیش قضات بعد پرسید این حلال است یا نه؟ به همین قرینه وقتی امام می گوید جعلته حاکما یعنی در مقابل آن سلطان) 📌 فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ. (کسی که حکم فقیه را ردّ کند، مانند کسی است که ما اهل بیت را ردّ کرده است. همچنین کسی که ما اهل بیت را ردّ کند، خداوند را ردّ کرده و همچین شخصی در تعریف مشرک به خداوند در می آید) 🖇🔎مروری امروزین بر نظریه ولایت فقیه؛ بازخوانی مبانی و ادله ولایت فقیه، پاسخ به شبهات و هجمه ها

🔸 ندای ملک داعی در شب های ماه رجب 🔷فرمایشات حضرت آیت الله حق شناس ره ———~———~—🆔—~——~——— 📎 کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 سایت اندیشکده مستعدان 🌐https://tme313.ir/

روزی میرزا جواد آقا سبزواری از شاگردان علامه بحرالعلوم به سفارش حاج شیخ عبدالوهاب مشیر خراسانی به همراه حاج آقا میرزا محمد تقی تربتی فیض آبادی معروف به #آخوند_سجستانی و حاج سید علینقی معروف به #ملک_المتکلمین ، خدمت استاد حاج میرزا آقا ابوالحسن نجفی معروف به #مرشد حضور یافتند. ایشان تشریف نداشتند همگی برگشتند. ———~———~—🆔—~——~——— 📎 کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 سایت اندیشکده مستعدان 🌐https://tme313.ir/

🌹دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری ● ... بطحائى ‌علوى از امام هادی علیه‌السلام نزد متوکل سخن چينى كرد كه برای حضرت پول و اسلحه مي‌فرستند، متوكل به سعيد دربان گفت: «اهْجُمْ‌ عَلَيْهِ بِاللَّيْلِ‌ وَ خُذْ مَا تَجِدُ عِنْدَهُ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ السِّلَاحِ وَ احْمِلْهُ إِلَيَّ»؛ شبانه بر او حمله كن، و هر چه پول و اسلحه نزدش بود، بردار و نزد من بياور. ● ابراهيم بن محمد گويد: سعيد دربان به من گفت: شبانه به منزل حضرت رفتم و با نردبانى كه همراه داشتم به پشت بام بالا رفتم، آنگاه چون چند پله پائين آمدم، در اثر تاريكى ندانستم چگونه به خانه راه يابم ناگاه حضرت مرا صدا زد: 👈«سَعِيدُ مَكَانَكَ‌ حَتَّى يَأْتُوكَ بِشَمْعَةٍ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ أَتَوْنِي بِشَمْعَةٍ»؛ اى سعيد! همان جا باش تا برايت چراغ آورند، اندكى بعد چراغ آوردند، من پائين آمدم. ● حضرت را ديدم جبه و كلاهى پشمى در بردارد و جا نمازى حصيرى در برابر اوست، يقين كردم نماز مي‌خواند، به من فرمودند: اتاقها در اختيار تو، من وارد شدم و بررسى كردم و هيچ نيافتم. در اتاق خود حضرت، كيسه پولى با مهر مادر متوكل بود و كيسه سر به مُهر ديگرى، به من فرمودند: جا نماز را هم بازرسى كن. چون آن را بلند كردم، شمشيرى ساده و در غلاف، در زير آن بود، آنها را برداشتم و نزد متوكل رفتم، چون نگاهش به مُهر مادرش افتاد كه روى كيسه پول بود، دنبالش فرستاد، او نزد متوكل آمد. ● يكى از خدمتگزاران مخصوص به من خبر داد كه مادر متوكل به او گفت: هنگامى كه بيمار بودى و از بهبوديت نااميد گشتم، نذر كردم، اگر خوب شدى از مال خود ده هزار دينار خدمت او فرستم، چون بهبودى يافتى، پولها را نزدش فرستادم و اين هم مُهر من است بر روى كيسه. متوكل كيسه ديگر را گشود، در آن هم چهار صد دينار بود، سپس كيسه پول ديگرى به آنها اضافه كرد و به من دستور داد كه همه را خدمت حضرت برم، من كيسه‌ها را با شمشير خدمتش بردم و عرض كردم: آقاى من! اين مأموريت بر من ناگوار آمد، فرمود: «ستمگران بزودى خواهند دانست كه چه سرانجامى دارند». 📚الكافي؛ ج‌۱؛ ص۴۹۹ #داستانک ———~———~—🆔—~——~——— 📎 کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 سایت اندیشکده مستعدان 🌐https://tme313.ir/