جان اف هات، الهیدان و استاد ممتاز دانشگاه جورج تاون آمریکا در کتاب خدا و الحاد جدید:
در نوشتن این کتاب تصمیم دارم عیوب و مغالطات بنیادینی را بر ملا کنم که الحاد جدید را بسیار ناکارآمدتر از آن میکند که در آغاز به نظر میرسد. نه میتوان به هر نویسندهای به تفصیل پرداخت و نه به همۀ مطالب پاسخ داد و نه برای نشان دادن ناسازیهای مشترک آنها نیازی به چنین کاری هست. ملحدان جدید آن قدر نقاط مشترک با یکدیگر و با اقسام گوناگون قدیمی الحاد دارند که آنچه من در نقد یکی بگویم، صرف نظر از اختلافاتی که دارند عموماً قابل اطلاق به دیگران است. این مطلب به ویژه در مورد جهانبینی مشترک آنها و بسیاری از دانشمندان فیلسوفان و دیگر متفکران معاصر نیز صادق است. منظورم در اینجا بینشی در مورد واقعیت است که قبلاً از آن با عنوان طبیعتگرایی علمی یاد کردم بینشی که روزبه روز بر دامنه تأثیر آن افزوده میشود. من به خاطر اهمیت آن در شکل دادن به ذهنیت و فضای فکری همه ملحدان جدید، از جمله کسان بسیاری که نمیتوانم نام ببرم مهمترین اصول آن را بر میشمرم:
۱. غیر از طبیعت که شامل انسانها و آفریدههای فرهنگی، ماست چیز دیگری وجود ندارد؛ نه خدایی هست و نه نفسی و نه حیات پس از مرگ وجود دارد.
2. طبیعت مبدئی غیر از خود ندارد و آفریدۀ خدا نیست.
۳. عالم فاقد هر گونه هدف و غایتی است هر چند افراد انسانی میتوانند زندگی هدف دارانهای داشته باشند.
۴. چون خدا وجود ندارد، همۀ تبیینها و علل کاملاً طبیعی و در حیطۀ فهم و درک علم هستند.
۵. همۀ ویژگیهای گوناگون موجودات زنده از جمله هوش و رفتار، انسان را میتوان به طریق کاملاً طبیعی و به ویژه با توسل به نظریههای تکاملی یعنی نظریههای داروینی، تبیین کرد.
ملحدان جدید به این اصول طبیعت گرایی علمی موارد زیر را نیز میافزایند.
۶ . ایمان به خدا سبب شرور بیشماری است و باید بنا به دلایل اخلاقی نفی گردد.
7. لازمۀ اخلاق باور به خدا نیست و مردم اگر ایمان نداشته باشند، رفتارشان بهتر از زمانی است که ایمان دارند.
#مستندات
#جلسه_هجدهم
https://eitaa.com/mtarbiat_ir
داروین در کتاب «منشأ انواع»، ص 177:
هنگامی که تحولات سودمندی در ارگانیسم جانداری پدید آمد افراد واجد آن در تنازع بقا و دوام بخت بیشتری خواهند داشت و بر طبق قوانین توارث افرادی با همان ویژگیها از آنها زاده میشود. من همین اصول حراست از تغییرات مفید و بقای اصلح را «انتخاب طبیعی» نامیدهام. انتخاب طبیعی در شرایط زیستی، ارگانیک و غیرارگانیک برای ارگانیسم نقش هادی را دارد؛ در نتیجه آن را به سوی کمال و ارتقا میراند. با این حال، شکلهای پست و ساده هم اگر با شرایط زیستی کمتر پیچیدۀ خود، سازش و تطابق کاملی یافته باشند، میتوانند مدتهای مدید به موجودیت خود به همان شکل پست ادامه دهند.
#مستندات
#جلسه_هجدهم
https://eitaa.com/mtarbiat_ir
داگلاس فوتویما در کتاب پر مخاطب خود زیست شناسی تکاملی، مینویسد:
با ترکیب تغییرات بیجهت و بیهدف با روند کورکورانه و بیتفاوت انتخاب طبیعی، داروین توضیحات دینی و معنوی در مورد حیات و هستی را به توضیحاتی زائد و اضافی تبدیل میکند. همگام با نظریهٔ ماتریالیستی مارکس در مورد تاریخ و جامعه و همچنین نظر فروید مبنی بر اینکه رفتار انسان متأثر از عواملی است که ما اندک تسلطی آنها داریم، نظریه تکاملی داروین سنگ پایۀ بنای ماشینیسم و ماتریالیسم را تشکیل داد.
(مقالۀ بررسی هستی شناسانۀ نظریات چارلز داروین و میشل فوکو، فاضل اسدی، امین پورحسین اصلی و سیدمحمد مرندی، نشریۀ متافیزیک، سال دهم، شمارۀ 24، پاییز و زمستان 1396، ص 100.)
#مستندات
#جلسه_هجدهم
https://eitaa.com/mtarbiat_ir
«ارنست مایر» یکی از داروینیستهای معاصره که در سال 2005 از دنیا رفته. به قدری با نظریۀ داروین پایبند و مبلغش و توسعهش داده که بهش میگن داروین قرن بیستم. البته ظاهرا روی نظریات داروین متوقف نشده و اون را پایه قرار داده و روش ساخته.
به هر حال ارنست مایر در کتاب چیستی تکامل میگه (لطفا دقیق بخونید):
تفکر تکاملی در نیمه دوم قرن هجدهم و نیمه نخست قرن نوزدهم نه فقط در زیست شناسی بلکه در زبان شناسی فلسفه جامعه شناسی اقتصاد و دیگر شاخه ها نیز رواج یافت با این حال در علم برای مدتی طولانی به شکل دیدگاهی در اقلیت باقی ماند. گذار واقعی از باور به جهانبینی ایستا به جهان بینی تکامل گرا با اتفاق مهیج چاپ کتاب، دربارهی منشأ گونههای داروین در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۹ رخ داد.
این رویداد شاید مهمترین انقلاب فکریای باشد که بشر تجربه کرده است. این اتفاق نه فقط باور به ایستایی (و حدوث) جهان بلکه علت سازگاری قابل توجه موجودات زنده و از همه تکان دهندهتر بیهمتایی انسان در جهان زنده را به چالش کشید. آن چه داروین انجام داد فراتر از مطرح کردن فرض مسلم تکامل (و عرضه شواهدی برای وقوع آن) بود. او برای تکامل تبیینی ارائه داد که به هیچ قدرت یا نیروی مافوق طبیعیای اتکا نداشت. داروین تکامل را به طور طبیعی و با استفاده از پدیدهها و فرایندهایی تبیین کرد که هر کس میتواند هر روز آنها را در طبیعت مشاهده کند. در واقع داروین علاوه بر نظریۀ تکامل چهار نظریه دربارۀ چرایی و چگونگی وقوع تکامل پیشنهاد داد تعجب آور نیست که کتاب منشأ گونهها چنین غوغایی برانگیخت. این کتاب تقریبا به تنهایی در سکولار شدن علم مؤثر بود.
#مستندات
#جلسه_هجدهم
https://eitaa.com/mtarbiat_ir