eitaa logo
مرورتاریخ
348 دنبال‌کننده
536 عکس
624 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات آیت الله خامنه ای ازدوران دفاع مقدس:قسمت اول عملیات شناسایی با شهید چمران می‌رفتیم برای شناسایی؛ در منطقه‌ای که معروف به «دبّ حردان» است؛ دب حردان در غرب اهواز واقع است. ما این دفعه از طرف شمال می‌خواستیم برویم، از جاده‌ای که می‌رود طرف سوسنگرد، از وسط جاده یک راهی بود آمدیم آن‌جا و بچه‌ها در آن‌جا، مواضع خمپاره مستقر کرده بودند و ما هم داشتیم می‌آمدیم برویم طرف دب حردان، شناسایی کنیم ببینیم دشمن کجاهاست، چه جوری است. چون مهم بود، خود دکتر چمران متقبل شده بود که این شناسایی را انجام بدهد، من هم بودم، یک عده هم از بچه‌ها بودند. آمدیم به یک نقطه‌ای رسیدیم، بچه‌ها تقسیم شدند به چند قسمت که بروند از طرف‌های چپ و راست و روبه‌رو شناسایی کنند. آن عده‌ای که روبه‌رو رفته بودند با دستپاچگی آمدند و گفتند چند تا نفربر عراقی آمده این‌جا و حالا یا برای شناسایی آمدند یا این‌که ماها را دیده‌اند و آمده‌اند که ما را بگیرند که احتمال اسارت و این چیزها بود. دکتر دید که اینها آرپی‌جی ندارند. چند تا آرپی‌جی‌دار را فرستاد، بعدهم خودش نتوانست آرام بگیرد. گفت من هم می‌روم. من هم می‌خواستم بروم نگذاشت، گفت نه شما نیا، هر چه اصرار کردم نگذاشت بروم، گفت شما همین جا باشید تا ما برگردیم. البته می‌شنیدیم صدای نفربر را، اینجور خیال می‌کنم که خیلی دور نبود، چند صد متری مثلاً فاصله داشت. دکتر و اینها رفتند، ما هم نشستیم با چند تا از بچه‌ها، البته ما هم آرپی‌جی‌زن داشتیم و سلاح انفرادی هم داشتیم؛ ژ۳ و کلاشینکف. نشسته بودیم منتظر که ببینیم اگر آنها احتیاج به کمک داشتند برویم جلو، اگر هم برگشتند که برگردیم عقب. در همین حین دیدیم که دور و بر ما را دارند با توپخانه می‌کوبند. اتفاقاً زیر یک درختی نشسته بودیم، چون هوا هم گرم بود زیر یک درختی نشسته بودیم که سایه باشد، داشتند همان درخت را که یک گرایی محسوب می‌شد خودش، یک نشانی محسوب می‌شد آن‌جا را داشتند می‌کوبیدند. ما یک قدری دراز کشیدیم و خودمان را محافظت می‌کردیم، بعد دیدیم نه این‌جا را سخت دارند می‌کوبند، گفتیم برویم آن‌طرف‌تر یک خرده، ببینیم چه می‌شود باز هم می‌کوبند یا نه. بنا کردیم با حالت خنده به سرعت خودمان را کشیدیم عقب، در همین حین البته چند تا توپ زدند که ما خوابیدیم؛ خب من دقیقاً یادم است واقعاً لطف خدا بود که اینها به ما اصابت نمی‌کرد. همین‌طور که دراز کشیده بودیم اطراف ما این ترکشهای خمپاره می‌خورد زمین؛ تَرَک تَرَک تَرَک من می‌شنیدم صدایش را. حتی یک جوی آبی نزدیکمان بود، می‌ریخت توی آب؛ تِک تِک تِک همچین پشت سر هم می‌ریخت توی آب، داغ بود، جسم آهن داغی که خب توی آب بخورد یک صدایی می‌کند. یک مقداری که عقب رفتیم دیدیم همان نقطه‌ای که ما نشسته بودیم - که درخت بود و اینها - همان نقطه را، دقیقاً همان نقطه را زدند که اگر ما آن‌جا بودیم این گلوله‌ی توپ می‌خورد وسط جمع مثلاً شش، هفت نفری ما و لابد یک چند تا شهید داشتیم. غرض سعادت شهادت نداشتیم یا سعادت زنده ماندن داشتیم. بیانات در تاریخ ۱۳۶۰/۱۰/۱۶ کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تركيب جمعيتي لبنان از نظر تنوع مذهبي چگونه است؟ شيعيان چند درصد جمعيت لبنان هستند؟ کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئوی مصاحبه شهید شیخ احمد یاسین (موسس حماس) در مورد پیش بینی پایان اسرائیل در سال ۲۰۲۷ 🔹شیخ احمد یاسین در سال ۲۰۰۴ در اثر حمله بالگردهای اسرائیل پس از خروج از یک مسجد در غزه به شهادت رسید. کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمدرضا رحیمی:قسمت ششم محاکمه آزادی با قرار وثیقه در جریان پرونده بیمه ایران هم زمان با رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه ایران واستانداری تهران نام معاون اول رییس‌جمهوری سابق بر سر زبان‌ها افتاد. بسیاری از متهمان پرونده اختلاس از بیمه ایران در حین برگزاری دادگاه اسم این فرد را به زبان آورده و اقدامات مجرمانه‌ای را به این فرد نسبت دادند . در این رهگذر بارها از دادستان عمومی و انقلاب تهران و هم چنین دادستان کل کشور دربارهٔ سرنوشت رسیدگی به پرونده محمدرضا رحیمی سؤال پرسیده شد . مسئولان در پاسخ به این سؤالات خبر از در جریان بودن این پرونده می‌دادند اما هیچ‌کدام اطلاع روشنی از روند رسیدگی در اختیار رسانه‌ها قرار ندادند تا این که در ۱۴ دی ۱۳۹۲ عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران در اطلاعیه‌ای که در آن مواردی از اظهارات مجرمانه علی مطهری را منعکس کرده بود آخرین وضعیت پرونده محمد رضا رحیمی را تشریح کرد . در این اطلاعیه دادستان تهران نوشت : «هم‌چنین ادعای وی (علی مطهری) مبنی بر این که «قوه قضاییه ما پس ازگذشت بیش از چهار سال هنوز نتوانسته تکلیف معاون اول رئیس‌جمهور سابق را در پرونده بیمه ایران مشخص کند»، مبتنی بر کذب است؛ زیرا از آقای رحیمی تحقیق به عمل آمده و در حال حاضر این فرد با صدور قرار وثیقه مناسب و تأمین آن، آزاد می‌باشد . کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
خاطرات آیت الله خامنه ای ازدوران دفاع مقدس امداد غیبی یعنی یک تیپ مقابل دو لشگر می‌دانید که یکی از امدادهای الهی در جنگ‌های رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این بوده که نیروهای دشمن را در چشم سپاهیان اسلام، کم جلوه می‌داده «اذا التقیتم فی اعینکم قلیلا و یقللکم فی اعینهم» در قرآن است، شما را در چشم آنها زیاد نشان می‌دهیم، آنها را در چشم شما کم نشان می‌دهیم. می‌دانید روحیه یکی از اساسی‌ترین عناصر رزم است دیگر، اگر روحیه نباشد، هرچی هم عدد زیاد باشد، فایده‌ای ندارد و این روحیه ایجاد می‌کند. من این را در جنگ احساس کردم. من حالا عیب ندارد این را بگویم: یک وقتی در مقابل دو لشگر و نیم عراقی در غرب اهواز ما فقط یک تیپ داشتیم، آن هم یک تیپی که استعدادش به قدر یک گردان هم نبود! عراقیها از ترس این تیپ جلو نمی‌آمدند، عراقیها تا بیست کیلومتری اهواز تقریباً آمدند، چرا جلوتر نیامدند؟ از چی می‌ترسیدند؟ از یک تیپی که آن‌جا توی زمین فرو رفته بود و سنگر کنده بود و مستقر شده بود. این تیپ را وقتی ما می‌رفتیم می‌دیدیم، واقعاً دلمان می‌سوخت که نیروهای ما چه‌قدر کم‌اند. یک تیپ ضعیفی بود که اولش استعداد آن در حد یک گردان بود. و حالا اگر بگویم که این تیپ چند تا تانک داشت؛ واقعاً هر شنونده‌ای تعجب خواهد کرد. یک تیپ بی‌استعداد ضعیف از لحاظ تجهیزات و از لحاظ نفرات، عمدتاً از لحاظ تجهیزات زرهی، این تیپ، دو تا لشگر را جلوی خودش معطل کرده بود. به فاصله‌ی دو، سه کیلومتری همین تیپ، دُبّ حردان معروف که مدتها اسمش سرِزبانها بود و لابد شنیدید، که بعد هم ما آن را گرفتیم، یعنی نیروهای اسلام گرفتند دبّ حردان را. آن دبّ حردان معروف مرکز نیروهای عراقی بود، دو لشگر و نیم نیروی عراقی آن‌جا گسترش یافته بود و نیروهای ما این‌قدر بود. اینها از ترس همان یک تیپ، جلو نمی‌آمدند. ببینید در چشم آنها ما زیاد می‌شویم. در عوض بچه‌های ما، یک تیمهای کوچکِ مثلاً پنجاه نفری، شصت نفری تشکیل می‌دادند از نیروهای داوطلب یا سپاه یا مخلوطی از داوطلب، سپاه، گاهی هم ارتشیها، و اینها می‌رفتند، نفوذ می‌کردند در داخل دشمن، در دل دریای دشمن، واقعاً دریایی از دشمن بود، نفوذ می‌کردند، ضربه می‌زدند، چند تا تانک می‌زدند و برمی‌گشتند. این ناشی از این بود که دشمن را کم، کوچک و ضعیف می‌شمردند و جرأت می‌کردند بروند طرفشان. این یک امداد غیبی است دیگر، که من این را خودم مشاهده کردم. یعنی این کم دیدن آنها [یعنی عراقیها] و زیاد نمودن ما به آنها یک لطف الهی بود. البته این لطف را من ناشی از توجهات نیروهای ما می‌دانم. همان وقت من در نماز جمعه بارها یاد کرده بودم از کسانی که در سنگرها، در کنار تانکها، در داخل جبهه با چه توجهی به خدا و با چه خلوصی کار می‌کنند، اینها البته زمینه‌ی این لطف الهی است. بیانات در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱۰ کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
🔹پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» 📣 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به ملتهای مسلمان و جوانان غیور منطقه با تجلیل از مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» تأکید کردند: جبهه مقاومت همانگونه که قبلاً با شهادت برجستگان خود از پیشروی باز نماند، با شهادت سنوار هم کمترین توقفی نخواهد داشت باذن‌الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند. 👇متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: 🔹️بسم الله الرّحمن الرّحیم ✏️ ملّتهای مسلمان! جوانان غیور منطقه! مجاهد قهرمان، فرمانده یحیی السّنوار، به یاران شهیدش پیوست. ✏️ او چهره‌ی‌ درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد؛ با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد؛ ضربه‌ی جبران‌ناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت؛ و آنگاه با عزّت و سربلندی به معراج شهیدان پرواز کرد.. ✏️ کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمن غاصب و ظالم گذرانده است، سرانجامی جز شهادت شایسته‌ی او نیست. فقدان او برای جبهه‌ی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند، و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند. ✏️ ما چون همیشه، در کنار مجاهدان و مبارزان بااخلاص خواهیم ماند؛ بتوفیق من الله و عونه. ✏️ اینجانب شهادت برادرمان یحیی السّنوار را به خاندانش، به همرزمانش، و به همه‌ی دلبستگان جهاد فی‌سبیل‌الله تبریک، و فقدانش را تسلیت میگویم. ✏️ والسّلام علی عباد الله الصّالحین ✍ سیّدعلی خامنه‌ای کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدربازبان کودکانه اش شیرین بیان میکنه بهش میگی امر به معروف کن میگه بلد نیستم! چرا بلد نیستی!😐 بدو بیا یاد بگیر بهش میگی امر به معروف کن میگه بلد نیستم! چرا بلد نیستی!😐 بدو بیا یاد بگیر کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خاطرات افرادجداشده ازسازمان مجاهدین خلق : قسمت اول مریم سنجابی در روایتی افشاگرایانه از معمای انتخاب‌ و سرنگونی مسئولان اول در فرقه رجوی نوشته است: اواخر تابستان ۱۳۷۲ بود. به روال تجربه هر وقت برنامه های غیر عادی در حال رخ دادن بود جنب و جوش ها بیشتر می شد. از هر یگان تعدادی را انتخاب و برای ماموریت که در سازمان به تحت امر مصطلح بود به قرارگاه باقرزاده می فرستادند. قرارگاه باقرزاده مختص جلسات عمومی و طولانی رجوی بود. پادگانی در ۱۵ کیلومتری قرارگاه خوش آب و هوای دیگری موسوم به “حنیف” در نزدیکی شهر”خانضاری” نزدیک به بغداد که رجوی در آنجا اقامت داشت. اما محل جلسات یکی از خشن ترین و بی آب و علف ترین اماکنی بود که در اختیار سازمان بود. محلی که به آن قرارگاه می گفتند تشکیل شده از سوله های بزرگ و آهنی با سقف های بلند مثلثی و کف خاکی با چند سرویس بهداشتی ابتدایی. کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
خاطرات افرادجداشده ازسازمان مجاهدین خلق : قسمت دوم وقتی قرار بر تشکیل نشست بود افراد را از قرارگاه های مختلف به مانند گله های گوسفند در پشت ماشین های دربسته بار می زدند و چادرها را محکم می بستند که کسی جایی را نبیند، به آنجا می بردند و بعد هم صدها نفر را در هر سوله جا می دادند و هفته ها با مشقت می گذشت تا جلسات رجوی با امنیت برگزار شود. سابقا رجوی جلسات عمومی را در سالن اصلی قرارگاه اشرف برگزار می کرد ولی از زمانی که کمپ اشرف یکی دو بار مورد هدف قرار گرفته بود دیگر جرأت نمی کرد در آنجا نشست علنی برگزار کند. چند روزی بود اعلام کرده بودند مأموریت در پیش است و بایستی کوله سفرمان را برای یکی دو ماه جمع می‌کردیم. شب قبل از حرکت افراد را در سالن ها جمع کردند و اطلاعیه مشابهی را برای همه خواندند. در اطلاعیه آمده بود اتفاق مهمی در حال رخ دادن است و نشست آتی حاوی اطلاعات مهمی است. هرکس که می خواهد ببرد و برود 24 ساعت فرصت دارد فکرهایش را بکند و از جمع جدا شود و در نشست پیش رو نبایستی شرکت کند. اگر کسی در نشست شرکت کند و اطلاعات آن را کسب کند بعد بگوید می خواهم بروم تا دوسال مهمان ماست و در مهمان سرا (یعنی همان زندان‌های سازمان) بایستی بماند تا اطلاعاتش بسوزد. این بود که با آن بهانه دیگر کسی هم نتوانست درخواست خروج بدهد و به اصطلاح ببرد و برود. خیلی مطلع نشدیم چه تعداد گفتند نمی آییم و در سایر یکان ها چه گذشت. خودم هم هنوز آنقدر از نزدیک خیانت های فرقه را ندیده بودم که قید همه چی را بزنم و بروم لذا در خیل اعضای وفادار روز بعد راهی قرارگاه باقرزاده شدیم. چند روز بعد جلسه بزرگ عمومی تشکیل شد. افرادی که از دو سه هفته قبل به قرارگاه آمده بودند شبانه روزی جان کنده و سالن نشست برخلاف همیشه تزیین شده بود. جلوی سن فرش های قرمز پهن کرده بودند. روی میزها پر از میوه و شیرینی بود. در و دیوار، استیج و سالن با کاغذهای رنگی و گل تزیین شده بود. به محض شروع نشست، رجوی به مانند زمان هایی که می خواهد موضوعی را شورانگیز و احساسی کند با ورود به سالن با عجله به بالای سن دوید و بی مقدمه شروع به خواندن اطلاعیه کرد. او با نمایشی فریبنده گفت، مریم عضدانلو را به عنوان رئیس جمهور ایران معرفی می کنم! در آن لحظات نمی دانستم بخندم یا گریه کنیم و از این همه بی عقلی رجوی شوکه شده بودم ادامه دارد... کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
⚠️«شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن شرایط مرگ و زندگی است و هم برای اردیبهشت ۱۴۰۳ کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
چه آدم هایی که بسیار مومن بودند ، و اندک اندک دچار روزمرّگی شدند و قلبشان از حضور خدا تهی شد ... کجای کاریم؟! کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید مرورتاریخ 💖 👇 eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊