eitaa logo
مرکز تخصصی حفظ قرآن کریم
574 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
584 ویدیو
31 فایل
#دارالقرآنی با هدف #تربیت #قرآنی #مهدوی ویژه #نونهالان #نوجوانان #جوانان #خواهران #برادران (مجازی) آموزش الگوی تلاوت_روخوانی_حفظ_تثبیت_تجوید_مفاهیم _تدبر_تفسیر_حفظ خردسال _مهدویت
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*نامه های ماریه* - قسمت پنجم ✉️ ▪️ماریه تو نامه نوشته تعداد آدم بدهایی که جلوی آقای رو گرفتن روز به روز داره بیشتر میشه، اون امشب یه خواب بد درباره عبدالله کوچولو دیده که آدم بدها اونو به خاطر کمک کردن به عموش؛ یعنی آقای امام حسین کشتند. @mthqir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱⃢♥️ ✍ • . • 💚))امام علے علیه السلام: 🌸))گوش خود را به شنيدن خوبے ها عادت بده و به آنچه ڪه به صلاح و درستےتو نمےافزايد، گوش مسپار. 📚))غررالحکم،حدیث6434 @mthqir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قصه بندگی ٢٠| زنگ حساب 💠مناسب: کتاب و دفترش📚 رو با عجله جمع کرد و به سمت در کلاس رفت. گفتم: کجا؟ گفت: میرم خونه.🏠 متعجب گفتم: پس کلاس ریاضی 📐📏 چی میشه؟ گفت: نمیتونم بمونم. هیچی نخوندم. 😓 دستشو گرفتم و گفتم: بیا هنوز یک ربع وقت داریم. هرچقدر بتونم بهت یاد میدم. با استرس نشست. گفت: اخه توی یه ربع چی یاد میگیرم؟ 😢 گفتم: عجب... منو یاد قضیه زنگ حساب انداختی. هرچقدر بتونم الان بهت یاد میدم. هرچقدر هم موند، بعدا جبران کن ولی هیچوقت از زنگ حساب فرار نکن‼️ چون بلاخره پایان سال، توی امتحان باهاش مواجه میشی. آروم‌تر شد. گفت: قضیه زنگ حساب چیه؟ لبخند زدم و کتاب ریاضی رو باز کردم. 📖 گفتم: باشه بعد تمرین بهت میگم.😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02 علم بابرکت.mp3
3.82M
🌱↯ نعمــت با برکـت فرق میکنـــــہ...🌺 برکت فقط براے کمیّت نیست بلکه کیفیته ..👌 @mthqir
وقتی جوان نماز شب بخواند.... 🌺حضرت آیت الله العظمی حق شناس(ره) @mthqir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🏴السلام علیک أیها العلم المنصوب 🏴 سلام بر شما امامی که جدتان امـام حسیـن ( سلام‌الله‌علیه ) درباره تان فرموده‌اند‌‌: فرزندم در عصر خودش مظلوم است. تا میتوانید برای او سخن بگویید و قلم فرسایی کنید. آنچه برای او بگویید در حقیقت برای همه ما اهل بیت گفته اید. @mthqir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی روزگاری 🌺 دوتا مرد با هم همسفر شدند😇 اونا با هم دوست بودند 🥰و داشتند از دست حاکم غلدور فرار میکردن 🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️ اونا میخواستن خودشون رو به مرد آزاد برسونن👌🏻 چون مرد آزاد خیلی خوب و مهربون بود😍 دوست مردم بود و دشمن حاکم غلدور 😍 یادتونه گفتم مردم شهر کوفه برای مرد آزاد نامه نوشتن📜 و ازش خواستن به شهرشون بره و حاکم بشه🌹 حاکم قلدور هم وقتی این ماجرا رو فهمید به مامورانش دستور داد تا دوستهای مرد آزاد رو دستگیر کنه 😱 مرد آزاد به نزدیکی های شهر کوفه رسیده بود🌹 فکر میکرد مردم منتظرشون هستن😔 اما خبر نداشت مردم از حاکم غلدور ترسیدن و توی خونه هاشون قایم شدن😭 مرد آزاد خبر نداشت مامورای حاکم غلدور درها رو بستن که کسی وارد شهر کوفه نشه و از اونجا بیرون نره😔 مرد آزاد با کاروانی از یاران و خانوادش نزدیک شهر کوفه میشد🌺 اون دو تا دوست خودشون رو از مامورا قایم کردن👌🏻 اما مامورا همه جا بودن و حواسشون به همه چیز بود😞.
یکی از اون دو تا دوست که اسمش مسلم بود گفت😇 بهتره که ما روزها قایم بشیم🌞 و شب ها حرکت کنیم🌚اون یکی دوست دیگه که اسمش حبیب بود گفت باید خیلی اروم و بی سر و صدا راه بریم🚶🏼‍♂️🚶🏼‍♂️ که مامورای حاکم غلدور ما رو نبینن👌🏻 چند روز بعد اون دو تا دوست به مرد آزاد و کاروانش رسیدن😍 مرد آزاد از دیدن اونها خیلی خوشحال شد 🌹و گفت خدا رو شکر که سالم هستید🤲🏼 اون طرف هم اردوگاه دشمن بود 4000نفر اومده بودن با مرد آزاد و خانوادش بجنگن😭 هر روز هم بیشتر و بیشتر میشدن😱 اما تعداد و یارای مرد آزاد خیلی کم بود😔 آقا حبیب از دیدن سپاه کوچک مرد آزاد خیلی ناراحت شد😔 فکر کرد چکار میتونه کنه تعداد یارای مرد آزاد بیشتر بشه🤔 به یاد قبیله ای افتاد که همون نزدیکی ها زندگی میکردن😍 اقا حبیب با خوشحالی رفت پیش مرد آزاد و گفت اجازه میدید من پیش اون قبیله برم و از اونها کمک بخوام 🙏🏻 مرد آزاد هم اجازه داد🌹
آقا حبیب نصف شب حرکت کرد تا به افراد اون قبیله رسید 😇و بهشون گفت مرد آزاد همراه خانواده و یارانش محاصره شدن😔 مردم شهر کوفه مرد آزاد رو تنها گذاشتن😔 مامورای حاکم غلدور میخوان اونها رو بکشن😭 یکی از افراد اون قبیله گفت من کرد مرد آزاد رو میشناسم او خیلی آدم خوب و مهربونیه🌹 او همیشه طرفدار عدالت بوده🌹 همیشه با ظلم کردن به دیگران مخالف بوده 🌹 نگران نباش،من و قبیله ام با تو میاییم و به مرد آزاد کمک میکنیم😍. یکی دیگه از افراد همون قبیله گفت حاکم غلدور خیلی ادم ظالمی هست🙍🏻‍♂️ دلش میخواد همه آدم های خوب رو بکشه😔 نگران نباش ما هم به کمکت میاییم و با کمک مرد آزاد حاکم غلدور رو از بین میبریم😍 آقا حبیب تونست 90 نفر از اون قبیله رو با خودش همراه کنه😍 وقتی اونا آماده شدن و میخواستن به کمک مرد آزاد برن یک مردی بی سروصدا از قبیله دور شد🚶🏼‍♂️ او جاسوس دشمن بود😱 او از ظرف حاکم غلدور اومده بود که ببینه چه کسانی میخوان به مرد آزاد کمک کنه😱 آقا حبیب از این ماجرا خبر نداشت خوشحال اومد پیش مرد آزاد و گفت مرد آزاد نگران نباشید من نود نفر آوردم تا به شما کمک کنن🥰. اما خوشحالی آقا حبیب خیلی طول نکشید😔 چون مامورای دشمن حمله کردن به اون اردوگاه🤺 بعضی از افراد قبیله که به کمک مرد آزاد اومده بودن کشته شدن😭 و بعضی هاشون توی تاریکی فرار کردن و به قبیلشون برگشتن😔 . آقا حبیب با ناراحتی زیاد پیش مرد آزاد برگشت😭 مرد آزاد وقتی فهمید چه اتفاقی افتاده او رو دلداری داد و گفت هرچی خدا بخواد همون میشه نگران نباش🌹
روز جنگ رسید😭 سپاه دشمن مثل یک هَیولای گرسنه اومده بودن تا سپاه کوچک مرد آزاد رو از بین ببرن😱 تعداد خیلی زیادی از سپاه دشمن به خیمه های مرد آزاد نزدیک شدن 😭دوستان و یاران مرد آزاد گودال های پشت خیمه ها رو آتش زدن 🔥که دشمن نتونه از پشت به خیمه ها حمله کنه. آخه خانواده مرد آزاد توی خیمه ها بودن و با نگرانی و ناراحتی به سپاه دشمن نگاه میکردن😔 سپاه دشمن لحظه به لحظه به مرد آزاد و یارانش نزدیک و نزدیکتر میشدن😔 تیراندازهای دشمن تیرهاشون رو داخل کمان گذاشتن و رها کردن😭 تیرها و گلوله ها مثل بارون روی سر مرد آزاد و سپاهش میریخت🔥 یاران مرد آزاد با اینکه زخمی بودن جنگ رو ادامه دادن و دست از مبارزه برنداشتن🌹 مسلم😇 همسفر آقا حبیب زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود 😔 مرد آزاد و آقا حبیب به سمتش دویدن مرد آزاد به زحم هاش دست کشید و گفت خدا تو رو رحمت کنه🤲🏼 آقا حبیب جلوی اشک هاش رو گرفت و گفت مرگ تو برای من خیلی سخته مطمئن هستم تو به بهشت میروی🤲🏼 همسفر اقا حبیب همانطور که درد میکشید گفت به من قول بده کنار مرد آزاد بجنگی تا شهید بشی🥰. همسفر آقا حبیب اینها رو گفت و چشم هاش رو بست😭
کمی که گذشت موقع نماز ظهر بود🌞 دوستان مرد آزاد میخواستن نماز ظهر رو بخونن ولی دشمن خیلی بهشون نزدیک شده بود😔 مرد آزاد به یکی از یارانش گفت برو به دشمن بگو چند دقیقه ای دست از جنگ بردارن تا نماز بخونیم🌹 . یکی از افراد دشمن بلند بلند خندید و گفت مگه شما نماز میخونید😔 آقا حبیب تا اینها رو شنید عصبانی شد و گفت مرد آزاد همیشه نماز میخونه 🌹و بهترین کسی هست که نماز میخونه و نمازش همیشه قبوله🤲🏼 اما نماز خری مثل تو هیچ وقت قبول نمیشه🤨 اون مرد به آقا حبیب حمله کرد😱 آقا حبیب شمشیرش رو حرکت داد شمشیر خورد به صورت اسب و ناله ای کرد و به زمین افتاد🐴دشمن هم از بالای اسب افتاد پایین🤨 یاران دشمن اومدن بهش کمک کنن و باخودشون بردن بقیه هم اومدن و به آقا حبیب حمله کردن 😭. آقا حبیب یک نفر بود و سپاه دشمن چندین نفر بودن😱 با این وجود آقا حبیب چندتا از دشمن ها رو کشت 👌🏻و در آخر به شهادت رسید😭 . در شب های بعد بقیه اتفاق هایی که برای مرد آزاد و یارانش می افته رو با همدیگه میگیم و می‌شنویم🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزندانمان را با محبت امام حسین (علیه السلام) پرورش دهیم.♥️ زیرا که امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: هرکس را که خدا دوست بدارد، عشق حسین ابن علی (علیه‌السلام)✨ را در قلب او قرار می دهد. @mthqir
Hamed-Zamani-Shokofeh-Sib.mp3
5.16M
. به گهواره بچه های زمین.. داره زیر چشمی نگاه میکنه.. یه مادر که شش ماهه مادر شده.. واسه بچه هاتون دعا میکنه.. . .. .. ..
مثلاً تو رو تاب میدم مثلاً به تو آب میدم مثلاً تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلاً عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلاً همه جمعیم و توی آغوش باباتی... @mthqir
وقتے کـہ دِلَت تَنگــ میشود، بـہ آسِـمان نِگاه کـن! ما نِگاه هاے تو را، بـہ طَـرَف آسِـمان میبینیـم...✨ ﴿بقره_۱۴۴﴾ @mthqir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا