استاد سید محمد موسوی
مرور #آیین_و_اندیشه #مکتوبات #استاد_موسوی #مرور_کتاب https://t.me/musaavi_b https://eitaa.c
محمدرضا حکیمی مکتب تفکیک را چنین معنا میکنند: ((مکتب تفکیک به تباین کلی میان دین و فلسفه و عرفان معتقد نیست لیکن تساوی کلی را نفی میکند. کسانی که میگویند تفکیکیان با عقل مخالفند از روی اندیشه سخن نمیگویند. تفکیکیان با فلسفه هم مخالف نیستند تا چه رسد به عقل! تفکیکیان به اعتبار پیروی از وحی از عقل دفائنی بهره میبرند که اعماق عقل است و دیگران همه از سطوح عقل استفاده کرده اند یا عقل ابزاری! و فرق است میان عقل ابزاری و عقل انواری !))
اما مشخصه بارز مکتب تفکيک فلسفهستيزي و فيلسوفگريزي بسيار حاد ايشان است، بگونهاي که ميتوان آن را ذاتي اين مکتب دانست و اصولا پايهريزي تفکيک در جهت ضديت با فلسفه بوده است. در سراسر كلمات ساکنان اقليم تفكيك، كمتر مسئلهاي به چشم ميخورد كه در آن با نظرات حکما و عرفا مخالفت نشده باشد. اين امر در کلمات ايشان آنچنان آشكار مينمايد كه به هيچگونه قابل پنهانسازي نيست.
مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني صريحا حکم به تباين کلي بين اسلام و حکمت نموده است: فلسفه چيز مهمي نيست بلكه اضر مطالب است به حقايق وجداني. فلسفه دشمن بزرگ معارف الاهي است فلاسفه اسلام منهدم کننده اسلاماند و نه خادم آن. ميبيني که همه آنچه که شريعت آورده با همه قواعد فلسفه مناقض است. پس آگاه باش اي خردمند که همه آنچه فلاسفه به آن رفتهاند با همه آنچه در شريعت ما آمده مناقض است. در مواضع ديگر، فلاسفه اسلامي را مشرک، تابع شيطان، برادران يهود، مخاصمهكننده با انبياء و... ميشمرد.
مرحوم شيخ محمود حلبي، يکي از بزرگان مکتب تفکيک، گفته است: وي در جاي ديگري فلاسفه را منکر علمي خداي واقعي ميداند و نسبت به عرفا گفته است: (خاک بر دهانشان و آتش بر زبانشان! مرحوم ميرزا [مهدي اصفهاني] ميفرمودند اگر يکنفر به محيالدين [ ابن عربي] بگويد اي ... اي کثافت! قطعا بايد خوشش بيايد چون وصف اکمليت اوست!).
چگونه ميتوان پذيرفت مکتبي که بزرگانش، نسبت به فلاسفه و عرفا اين گونه صحبت نمودهاند با فلسفه مخالف نيست بلکه مراد از همه اين افتراءها و توهينها، اجتهاد در فلسفه و بيان عدم تساوي کلي بوده است؟!
در دنياي امروز، کسي را که با مشي فلسفي به معناي عامش، مخالفت کند قابل بحث علمي نميدانند و متهم به تعصب ميشود. شايد مدافعين معاصر تفکيک در تلاشند تا اين اتهام را از چهره سلف خويش بزدايند، در حاليکه اگر کسي واقعا روش فلسفي را قبول ندارد سزاوار است که با شجاعت آن را اعلام نموده از عواقبش نيز نهراسد همچنانکه بزرگان تفکيک به تصريح و تلويح، گفتهاند. و اگر کسي واقعا به اجتهاد در فلسفه معتقد است ـ يعني با وجود پذيرش روش فلسفي، تقليد بيجا از مکاتب گوناگون فلسفي را نفي ميکند ـ شايسته است که بدون هيچ هراسي اذعان کند که روش سلف ما در نفي مطلق فلسفه و استدلال عقلي صحيح نبوده است نه اينکه در صدد پنهان نمودن و توجيه و تأويل آن برآيد.
#آیین_و_اندیشه با تلخیص و تصرف
#مکتوبات
#استاد_موسوی
#مرور_کتاب
https://t.me/musaavi_b
https://eitaa.com/musaavi_b
مرور #آیین_و_اندیشه
حکمای اسلامی اتفاق نظر دارند که میان علم و قداست، پیوند محکمی برقرار است. همه دانش ها بهره ای از تقدس دارند زیرا همه آنها در صدد تبیین قوانین تکوینی الهی اند.
در اواخر قرون وسطی در غرب، با ظهور شکوک و عدم توانایی فلسفه اسکولاستیک در ارائه پاسخ در خور سرانجام این فکر، غلبه پیدا کرد که علت همه ی این مشاجرات، فلسفه بافی و عدم رجوع به کتاب مقدس است، پس باید به سراغ متون اصیل مذهبی رفت، بدین ترتیب دوران رنسانس آغاز شد.
سرنوشت دين بدون پشتيباني عقل، از دو حال خارج نيست: يا بايد حساب ايمان و عقل را از يکديگر جدا کرد و به احکام عقل، تن در داد و يا ايمان را مقدم داشت و بدون دليل عقلي، آن را پذيرفت و در آنچه از دين آمده چون و چرا نکرد.
نتيجه اين جدائي، ظهور نهضت روشنگري در قرن هفدهم بود، يعني نفي دين و دنيوي شدن و جزئي شدن هر چه بيشتر عقل.
#مکتوبات
#استاد_موسوی
#مرور_کتاب
https://t.me/musaavi_b
https://eitaa.com/musaavi_b