هدایت شده از Arta
ناگهان محیط اطرافم به ثبات میرسد گویی حال جریان دگر بار شکل گرفته و توان حرکت را دارم از این پس با اولین گام خود صدای کالسکه ای را میشنوم که نزدیک میشود سر خود را که بالا می آورم ساختمان های بلند و زیبایی را میبینم لذا آسمان به دلیل دود زیاد شفافیت خود را از دست داده دگر بار حواس خود را جمع میکنم و سوی مهمان خانه ای قدم بر میدارم *
~ احساس سرما سر تا سر جسمم را در بر میگیرد گویی هوا بسیار سرد است اما به روی خود نمی آورم ~
+ شروع به حرکت میکنم با هر گام دم و باز دمی میکنم نگاه خود را به نشان مهمان خانه می اندازم به روی آن با خطی خوانا و بزرگ نوشته شده [ مهمان خانه شیر سیاه ]
پس از چندین گام به رو به روی در مهمان خانه رسیده و دست راست خود را بالا می آورم انگشتانم را به دور دستگیره در حلقه زده و آن را ارام باز میکنم *
~ با اولین قدم پس از ورود بوی گوشت و از این پس صدای موسیقی به گوش میرسد همه خوش و سر حال به دور میز ها گرد آمده اند و اندکی در حال گشت و گذار هستند شاد هستند و صدای همهمه آنان محیط را فرا گرفته است ~
به نزدیکی میز مهماندار قدم بر میدارم وقتی به پشت میز میرسم اتاقی گرفته و به طبقه دوم میروم وقتی که در راه پله گام می نهانم جوی سنگین بر جسمم قالب میگردد لذا بدون اهمیت به بالا رفتن ادامه میدهم وقتی به طبقه دوم میرسم از شدت خستگی کمی به دیوار سمت چپ خود تکیه میدم *
اما پس از چندی دقیقه دگر بار به راه خویش ادامه میدهم اتاق ها را یکی پس از دیگری پشت سر خود میگذارم اتاق ۱۰۱ ، ۱۰۲ ، ۱۰۳ که نهایت به اتاق خودم میرسم ۱۰۴ درش رو با کلید باز کرده و وارد میشوم *
#shadowP3
heroes_villains_cd_1_track_10.mp3
3.59M
𝐈 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐰𝐚𝐧𝐧𝐚 𝐤𝐧𝐨𝐰, 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐩𝐥𝐚𝐲𝐢𝐧𝐠 𝐦𝐞
𝐊𝐞𝐞𝐩 𝐢𝐭 𝐨𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐥𝐨𝐰
𝐂𝐚𝐮𝐬𝐞 𝐦𝐲 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 𝐜𝐚𝐧'𝐭 𝐭𝐚𝐤𝐞 𝐢𝐭 𝐚𝐧𝐲𝐦𝐨𝐫𝐞
𝐀𝐧𝐝 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐜𝐫𝐞𝐞𝐩𝐢𝐧𝐠, 𝐩𝐥𝐞𝐚𝐬𝐞 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐥𝐞𝐭 𝐢𝐭 𝐬𝐡𝐨𝐰
𝐎𝐡 𝐛𝐚𝐛𝐲, 𝐈 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐰𝐚𝐧𝐧𝐚 𝐤𝐧𝐨𝐰 !
01:14
#music
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از 𝐋
Lana Del Rey - Diet Mountain Dew Demo.mp3
3.78M
هدایت شده از پیچیدگی عرفانی
:
𝐀 𝐥𝐢𝐞 𝐢𝐬 𝐣𝐮𝐬𝐭 𝐚 𝐠𝐫𝐞𝐚𝐭 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲 𝐫𝐮𝐢𝐧𝐞𝐝 𝐛𝐲 𝐭𝐫𝐮𝐭𝐡...!
𝐆𝐞𝐭 𝐨𝐮𝐭 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐫𝐨𝐥𝐞 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐯𝐢𝐜𝐭𝐢𝐦. 𝐌𝐚𝐲𝐛𝐞 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐞𝐬𝐞𝐫𝐯𝐞𝐝 𝐬𝐨𝐦𝐞𝐭𝐡𝐢𝐧𝐠 𝐛𝐞𝐜𝐚𝐮𝐬𝐞 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐬𝐢𝐧𝐬!
#Text
#Profile
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
Lana-Del-Rey-Dark-Paradise.mp3
9.72M
𝑳𝒐𝒗𝒊𝒏𝒈 𝒚𝒐𝒖 𝒇𝒐𝒓𝒆𝒗𝒆𝒓 𝒄𝒂𝒏'𝒕 𝒃𝒆 𝒘𝒓𝒐𝒏𝒈
𝑬𝒗𝒆𝒏 𝒕𝒉𝒐𝒖𝒈𝒉 𝒚𝒐𝒖'𝒓𝒆 𝒏𝒐𝒕 𝒉𝒆𝒓𝒆, 𝒘𝒐𝒏'𝒕 𝒎𝒐𝒗𝒆 𝒐𝒏
𝑨𝒉𝒉
𝑻𝒉𝒂𝒕'𝒔 𝒉𝒐𝒘 𝒘𝒆 𝒑𝒍𝒂𝒚𝒆𝒅 𝒊𝒕
𝑨𝒏𝒅 𝒕𝒉𝒆𝒓𝒆'𝒔 𝒏𝒐 𝒓𝒆𝒎𝒆𝒅𝒚 𝒇𝒐𝒓 𝒎𝒆𝒎𝒐𝒓𝒚, 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒇𝒂𝒄𝒆 𝒊𝒔 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒂 𝒎𝒆𝒍𝒐𝒅𝒚
𝑰𝒕 𝒘𝒐𝒏'𝒕 𝒍𝒆𝒂𝒗𝒆 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒅
𝒀𝒐𝒖𝒓 𝒔𝒐𝒖𝒍 𝒊𝒔 𝒉𝒂𝒖𝒏𝒕𝒊𝒏𝒈 𝒎𝒆 𝒂𝒏𝒅 𝒕𝒆𝒍𝒍𝒊𝒏𝒈 𝒎𝒆 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈 𝒊𝒔 𝒇𝒊𝒏𝒆
𝑩𝒖𝒕 𝑰 𝒘𝒊𝒔𝒉 𝑰 𝒘𝒂𝒔 𝒅𝒆𝒂𝒅 (𝒅𝒆𝒂𝒅, 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒚𝒐𝒖)
𝑬𝒗𝒆𝒓𝒚 𝒕𝒊𝒎𝒆 𝑰 𝒄𝒍𝒐𝒔𝒆 𝒎𝒚 𝒆𝒚𝒆𝒔, 𝒊𝒕'𝒔 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒂 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒑𝒂𝒓𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆
𝑵𝒐 𝒐𝒏𝒆 𝒄𝒐𝒎𝒑𝒂𝒓𝒆𝒔 𝒕𝒐 𝒚𝒐𝒖
𝑰'𝒎 𝒔𝒄𝒂𝒓𝒆𝒅 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒐𝒏'𝒕 𝒃𝒆 𝒘𝒂𝒊𝒕𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒐𝒕𝒉𝒆𝒓 𝒔𝒊𝒅𝒆
𝑬𝒗𝒆𝒓𝒚 𝒕𝒊𝒎𝒆 𝑰 𝒄𝒍𝒐𝒔𝒆 𝒎𝒚 𝒆𝒚𝒆𝒔, 𝒊𝒕'𝒔 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒂 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒑𝒂𝒓𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆
𝑵𝒐 𝒐𝒏𝒆 𝒄𝒐𝒎𝒑𝒂𝒓𝒆𝒔 𝒕𝒐 𝒚𝒐𝒖
𝑰'𝒎 𝒔𝒄𝒂𝒓𝒆𝒅 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒐𝒏'𝒕 𝒃𝒆 𝒘𝒂𝒊𝒕𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒐𝒕𝒉𝒆𝒓 𝒔𝒊𝒅𝒆
00:41
#music
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
𝑳𝒂 𝒕𝒓𝒊𝒄𝒉𝒆𝒓𝒊𝒆 𝒑𝒆𝒖𝒕 𝒆𝒕𝒓𝒆 𝒑𝒍𝒖𝒔 𝒕𝒆𝒓𝒓𝒊𝒃𝒍𝒆 𝒆𝒕 𝒅𝒐𝒖𝒍𝒐𝒖𝒓𝒆𝒖𝒔𝒆 𝒒𝒖𝒆 𝒍𝒆 𝒎𝒆𝒖𝒓𝒕𝒓𝒆 !
-خیانت میتونه از قتل هم وحشتناک تر و دردناک تر باشه !
#Text
#profile
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
𝐑𝐞𝐦𝐞𝐦𝐛𝐞𝐫 !
#Video
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از 𝗖𝗮𝗿𝗮𝗳𝗿𝗲𝗻𝗹𝗶𝗮
𝑯𝒐𝒑𝒆 𝒎𝒆𝒂𝒏𝒔 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒆𝒑𝒕𝒉 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕
𝒂 𝒔𝒕𝒂𝒓 𝒔𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒔𝒎𝒊𝒍𝒆𝒔 𝒇𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒖
امید یعنی هنوز در دل تاریکی شب
ستاره ای برایت می خندد.
ندیده ای؟
همان انگشت که ماه را نشان می داد
ماشه را کشید.
"
گروسعبدالملکیان" #Text #profile -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از Inactif
موهای تازه کوتاه شده و قهوه ایی رنگش کنار صورتش میرقصند،اون لبخند حقیقی به لب دارد و اهسته با ان مرد جوان روی فرش قدیمی میرقصد.
شومینه اتاق کوچکشان را گرما میبخشد.
پسر اهسته لبخند میزند. _ نیل...؟
او پاهایش را با ریتم موسیقی جا به جا میکند و انگشت های ظریفش را روی شانه مرد جوان حرکت میدهد.
لبخندش کشیده تر میشود، به چشم های معشوقه اش خیره میشود._ هوم..؟
پسر موهای موج دار و کوتاه نشده اش را از چشم هایش کنار میزند، دستش را روی سارفون سفید و دامن گل دار و کرم رنگ نیل میکشد.
_ تو عاشقمی...مگه نه..؟
او میخندد و دستش را روی گونه ی گرم مرد میکشد،.
_ باز زد به سرت..!...معلومه!
پسر اهسته پلکی طولانی میزند،هنوز لبخند روی لب دارد..اما نیل احساس میکند کمی تلخ است.
از رقص می ایستد و صورتش را نوازش میکند. _ بیخیال...ما بهم قول دادیم چیزی رو از هم پنهون نکنیم..مگه ن_
اما نفسش با حس کردن سرمای چاقویی روی کمر برهنه اش قطع میشود.
به سختی اب دهانش را فرو میدهد و به چشم های تیره او نگاه میکند.
_ چیزی رو ازت پنهون نمیکنم نیله من...من...همون...
قلب نیل به شدت به سینه اش میکوبد،بدنش از ترس میلرزد و رنگ از چهره اش میپرد.
_ ...من اهل لندن نیستم...
تیغ پوست و گوشتش را اهسته پاره میکند!
قطره ایی اشک روی صورتش اهسته پایین می اید.
_ من اون جاسوس بود...تمام این یکسال...من رو...
اما نیل دیگر نمیشنود،ارزو میکرد بدون اینکه معشوقه اش چیزی بگویید گلوله ایی در سرش خالی میکرد و او را در مرگ اسوده میگذاشت..
اما حالا تیغ او کمرش را به کل شکافته و خون گرم دست های مرد جوان را خیس کرده.
دست های نیل از روی صورت و شانه او پایین میلغزد، روی زانو هایش می افتد.
و زمانی که پسر لب هایش را میبوسد... نگاه لرزانش متوقف میشود،و تپش عاجزانه قلبش از حرکت می ایستد.
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
موهای تازه کوتاه شده و قهوه ایی رنگش کنار صورتش میرقصند،اون لبخند حقیقی به لب دارد و اهسته با ان مرد
خیلیم زیبا سقط رفتم اصلا امادگیش رو نداشتم .
ممنونم از شما دوست عزیز !
قلمت جدا حرف نداره ...