داشت از پله های سرسره می رفت بالا و ناخود آگاه پاشو بیشتر از ارتفاع پله بعدی برد بالا. تا حدی که می رسید لب سرسره. اما وقتی متوجه شد یکی از پله ها رو نرفته ی راست پا شو نذاشت لب سرسره و گذاشت رو پله بعد.
VOI.
داشت از پله های سرسره می رفت بالا و ناخود آگاه پاشو بیشتر از ارتفاع پله بعدی برد بالا. تا حدی که می
گاهی تو زندگی ما هم انگار تبعیت از حدود و قوانینی که خودمون برای خودمون وضع می کنیم که فقط نتایج پیشگیرانه دارن باعث میشن دیرتر برسیم در حالی که غریزه های ما داد میزنن تشنه گذرن.
فکر می کنم تو نحوه زندگی کردنمونم هست.
هر کس دیرتر سر بخوره دیر تر لذت زندگیشو برده. برخی اونقدر درگیر پله ها می شن که قبل کیف زندگی وقتش میرسه از مهد برن.
و ی راهنمایی ازتون می خوام.
یکی از چنلا به دلایلی من از چنلش ریمو هستم ایشونم تو چنل من نیست. ولی خب تو تقدیمی شرکت کردن. حالا به نظرتون چطور تقدیمی رو بهش بدم؟
تقدیمیا اماده بود داشتم تایپشون می کردم بعد به این نتیجه رسیدم دو سه تا از شعرا خوب نیست
از این به بعد هر کی با من راجع به زندگی خوب و امید و اینا حرف بزنه بی شوخی باهاش دعوا می کنم
هدایت شده از تراوشات ذهنی
خیلی برام جالب بود.
اینا نظرات بچه ها راجع به دلیل به خونه نرسیدن کلاغه:
#جستجو
می خوام تقدیمی ها رو بدم.
فقط چنتا نکته.
یکی اینکه با توجه به توصیفاتون اینا برداشتای شخصی من بودن از احوالتون پس ممکنه که کلا فضا از شما دور باشه. بابتش متاسفم.
دو اینکه چون چاشنی شعر غمه و ماده اولیه منم بی امیدی ممکنه جایی از شعر خیلی داغون باشه و شما فکر کنید که < اوه >. البته امیدوا م اونقدر شاد باشید که همه شعر بگید اوه ولی خب من ابیاتی که فکر می کردم عوض شما این منم که تو اون بیتم یا اون درد مشترکه رو با ستاده مشخص کردم
سوم اینکه شما دومین شخص خواننده اشعارید. پس حتما ایراد دارن. بابتش ببخشید.
و چهارم بابت ابیات کم هم معذرت می خوام اما واقعا مجال نبود.
اونقدر امیدوارم خوشتون بیاد که بابتش استرس دارم. ولی خب... جدا دوست دارم دوستشون داشته باشید و از اشتباهاتش از هر نوعی چشم بپوشید.
با احترام...
هر دم از کوی دلم موج غمی می اید
وز دل غم زدهام هم خبری می اید
* هر زمانی که به دریای دلم سر زده ام
دیده ام از پس طوفان غمی می اید
من درون دل خود اشک خودم را غرقم
و دلم می شعفد چون کفنی می آید
از طرف:
Vol
تقدیم به:
احوالات نامعلوم
و چنان عالم رندان ز جهان گشت جدا
که مرا از سخن درد دلم می رنجود
از طرف:
Vol
تقدیم به:
City of star
خسوف شمس امیدم جهانم را سیه می کرد
و من را اندرون وحشت غم بی سپر می کرد
چو دست دختر خود را به دستم گرم بگرفتم
دوباره نور می امد و بر این دل نظر می کرد
از طرف:
Vol
تقدیم به:
سبز متمایل به نارنجی
*شدم در ماز قلب خویش و از خویش هم همی دروم
به هر سو می روم در سایه وهم دلم کورم
در این تشویش بی خویشم که ابری درد می بارد
دلم را غم قفس بوده که من در اشک خود شورم
*و من از ازلت و ظلت درون خود چه تاریکم
که حالا در خودم در جنگ یک باریکه نورم
از طرف:
Vol
تقدیم به:
کامران و هومن
منی که ماضی آینده ام اکنون خود گیجم
چرا باید به زیر تیغه درد دلم باشم
درون این شفق از عمر دل گم گشته ای بودم
و باید اختمام این فلق را منتظر باشم
*به زیر تیغه غم هم خودم را چون سپر کردم
و بر زخم تنم گفتم که باید مقتدر باشم
از طرف:
Vol
تقدیم به:
Second embrouille
شدم سرچشمه درد غم ماضی
و در رودی که از من می رود غرقم
*و خود را اندرون رود میبینم
که من سیل غم تاریخ خود غرقم
هنوزم از دلم امید می جوشد
که در این هیبت از شمس دلم غرقم
از طرف:
Vol
تقدیم به:
Noveria castle
هر دم از کنج دلم بند و غلی می آید
تا که بر قلب اسیرم قفسی افزاید
*هر زمانی که به قصد سفری کوشیدم
بال من می شکند تا که مرا نگشاید
چون ز دل می گذرم در پس وهم سخنم
باز هم عطر غریب وطنم می آید
از طرف:
Vol
تقدیم به:
تراوشات ذهنی
مرا دستی ز خود، روحم و اکنونم اسیرم کرد
و از دست دگر در محبسم در محبس تقدیر
و از دست دگر می گیرتم وهم همان روحی
که از من دور تر می دارتش صلابه تقدیر
فسیل از این گرفتاری، گرفتار دلم بودم
و من را می گذارد دست غم در پنجه تقدیر
از طرف:
vol
تقدیم به:
دفترچه گل گلی صورتی
*سایه جنگ نفوسم که جهانم بگرفت
خلسه ای کرد که در ظله او کور شدم
من سراسیمه و کور بهر فروغی رفتم
عاقبت شمس شدم وز دل خود نور شدم
ما که خود شرح غمیم از کفنش باک که چه
عاقبت عمر دلم رفت که من جور شدم
از طرف:
Vol
تقدیم به:
Motivation
- ویلیام
- بیماری روانی: اسکزوئید، جامعهگریز، پارانوئید
- ویژگیها: مغرور، سرد، باهوش، درونگرا، جذاب، خوددرگیر
For: @my_vol
https://eitaa.com/escape_from_injustice
https://eitaa.com/joinchat/2504262528C42da1468bd
https://eitaa.com/xADBAR
@Attic_Room
https://eitaa.com/mr_film2023
@cloud_nine
@ACCIDENTSES
-🩸❤️🩹
From: Second embrouillé